کشف ۲ میلیارد ریال کالای پزشکی قاچاق در تایباد (۷ مرداد ۱۴۰۳) اعمال‌قانون ۳۷۸۳ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۴۱ خودروی متخلف توقیف شدند (۷ مرداد ۱۴۰۳) سرعت باد در خواف به ۷۲ کیلومتر بر ساعت رسید (۷ مرداد ۱۴۰۳) آتش سوزی در کارخانه یخچال سازی در تبریز (۷ مرداد ۱۴۰۳) محسن چاوشی ۲۰ زندانی کرمانی را آزاد کرد (۷ مرداد ۱۴۰۳) انتقال بخشی از زائران اربعین از طریق دریا | هنوز قیمت بلیت شناور‌ها مشخص نیست در صورت گرمازدگی باید به کجا مراجعه کنیم؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳) | تداوم گرما در استان دستگیری مردی که بر سر زباله باعث مرگ همسایه‌اش شد در معابر شهری مشهد بار ترافیکی نداریم (۷ مرداد ۱۴۰۳) عملیات فروغ جاویدان و شکست سنگین فرماندهان پوشالی مسعود و مریم متقاضیان جراحی تغییر رنگ چشم بخوانند | چه کسانی مجاز هستند؟ علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان کدام است؟ کاهش دما از فردا (۸ مرداد ۱۴۰۳) | هوا خنک‌تر می‌شود جریمه پارک یا توقف در پیاده‌رو چقدر است؟ هفت مصدوم در تصادف ۲ پراید در جاده قوچان به چناران آدم ربایی میلیاردی در تهران و رها کردن گروگان در مازندران دستگیری سرکرده باند بزرگ قاچاق مواد مخدر در شرق کشور و عامل شهادت دو پلیس ۲ کشته و مصدوم در تصادف خودرو سواری با موتورسیکلت در شهرستان فیروزه (۶ مرداد ۱۴۰۳) برخورد بنز ‌ده‌تن و یک دستگاه سواری ۲۰۶ حادثه آفرید (۶ مرداد ۱۴۰۳) تعرض راننده شیطان‌صفت به دختر جوان فرار دختر نوجوان با مرد سابقه‌دار
سرخط خبرها

مرا به گربه‌ای ببخش!

  • کد خبر: ۹۰۰۷
  • ۲۳ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۴۵
مرا به گربه‌ای ببخش!
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه- توی ترافیک کسل‌کننده و آلودگی هوا، فردی از خودرو جلویی یک شیشه نوشابه بیرون می‌اندازد. راننده کهن‌سال نگاهی به من می‌کند و سرش را تکان می‌دهد و آهی می‌کشد. بعد با اشاره به خودرو جلویی می‌گوید: آقا مشکل، خود ما مردم هستیم؛ اگر حالا پیش همین آقا بنشینی، یک‌ساعت درباره نظم و نظافت و قانون اروپا حرف می‌زند!
یکشنبه- در کنار پیاده‌رو پیرزنی کارتن‌خواب با حالتی رقت‌انگیز افتاده‌است به شکلی آشفته و نزار خود را مثلا آرایش کرده و سرخی لب‌ها در میان سیاهی رخسار و سپیدی مویش توی ذوق می‌زند. به هم می‌ریزم، نمی‌فهمم پریشانی‌ام از تلخی سرنوشت او است یا عبرت روزگار یا آینده درماندگانی که امروز در همین خیابان کتاب جوانی او را ورق می‌زنند و درس‌های بیست‌و‌پنج‌سالگی او را مشق می‌کنند. حالم خوش نیست.
دوشنبه- بعد از کلاس، یکی از دانشجو‌ها می‌گوید: استاد حلالم کنید. در این‌جور وقت‌ها نمی‌گذارم کسی توضیح بدهد. اصرار دارد که بگوید تا خیالش راحت شود! می‌گوید کسی که فلان‌جا در فضای مجازی به شما گفته «آخوند انگلیسی» من بودم، ولی حالا بعد از یکی، دو جلسه ترم جدید اصلا باورم نمی‌شود شما این باشی که می‌بینم!
سه‌شنبه- وسط جلسه چشم‌هایم روی هم می‌رود و دستانم را جلو دهانم می‌گیرم که کسی خمیازه کشیدنم را نبیند! شخصی که در حال صحبت کردن است، رو به من می‌گوید: ببخشید وقت استراحت شما مزاحم شده‌ایم! نمی‌توانم برایش توضیح دهم که من اهل خواب بعدازظهر نیستم، بلکه فرزندی که خدا به‌تازگی به ما داده است، شب تا صبح نمی‌گذارد بخوابیم!
چهارشنبه- مردی که با شتاب در حال عبور از پیاده‌رو است، برمی‌گردد و صدایم می‌زند. معلم است و می‌گوید نوشته‌های تو را سر کلاس برای بچه‌های دبیرستانی می‌خوانم.
پنجشنبه- می‌خواهم به کوچه وارد شوم که می‌بینم تنها راه میان دیوار و خودرو پارک‌شده را خواب گربه‌ای بسته است و اگر جلوتر بروم، بیدار می‌شود و می‌ترسد. هنگامی که راهم را کج می‌کنم تا از طرف دیگر کوچه بروم، می‌گویم خدایا مرا به گربه‌ای ببخش! من دلم نیامد گربه‌ای به خاطر من از سر جایش بلند شود، تو چه‌طور ممکن است به درماندگی‌ام در قیامت ترحم نکنی؟ (نه اینکه خیلی آدم معصوم و بی‌گناهی باشم! دارم خودم را برای خدا لوس می‌کنم.) گاهی یک موقعیت این‌طوری کنار پیاده‌رو از خیلی فرصت‌های دیگر مسجد و محراب شیرینی و حلاوت معنوی بیشتری در خلوت و مناجات انسان با خدا دارد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->