به گزارش شهرآرانیوز - شناختن کسی که مانند هیچکس نیست، دشوار است و بالطبع و بالتبع نوشتن درباره او. کسی که وجود مکرر دیگران نیست و نه به گذشتگان میماند و نه به همروزگاران، هم دیریاب است و هم نابختیار؛ زیرا با قالبها و کلیشهها و پیمانههای موجود نمیتوان او را شناساند و ضرابخانه فرهنگ و ادب برای او واژهای نزده است. وی به هر صنف که منسوب شود، با آن متفاوت است و به هر که تشبیه شود، از او ممتاز.
از زندگینامه محمدرضا حکیمی اطلاع فراوانی در دست نیست و او همواره به مشتاقان خواستار زندگینامهاش «لنترانی» گفته است. وی سال۱۳۱۴ در مشهد زاده شد و به سال۱۴۰۰ در تهران دار فانی را وداع گفت و در مشهد به خاک سپرده شد.
با درنگ در مجموعه آثار حکیمی و با آگاهی از افکار نانوشتهاش، این موضوعات را میتوان دلمشغولیها و دغدغههای او دانست: تشیع و حقانیت آن و شناساندن چهره مکتوم آن به همگان؛ نفی خمود و اعتزال اجتماعی؛ نفی جمود و ارتجاع و دعوت به زمانشناسی؛ برپایی عدالت، خاصه عدالت اقتصادی و دفاع از انسان محروم؛ پاسداری از مقام انسانیت و کرامت انسان؛ مکتب تفکیک (جداسازی سه راه معرفت: قرآن، فلسفه، عرفان)؛ ورود افکار بیمایه غربی در قلمرو اسلام؛ تشکیل نظام عامل بالعدل و تأسیس جامعه قائم بالقسط؛ مجهولماندن ماهیت حکومت و حاکمیت اسلامی؛ وحدت مسلمانان و ضرورت تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی؛ شناخت بزرگان شیعه و به تعبیر او «مرزبانان حماسه جاوید»؛ روحانیت و لزوم تجدید حیات و دگرگونی در برنامهها و راهبردهای آن؛ مشکل جوانان و بیپناهی علمی و معنوی آن؛ بایدها و نبایدهای نویسندگی در قلمرو مسائل دینی.
حکیمی در این ۱۴ موضوع بیش از دیگر موضوعات اندیشیده و نوشته و حسرت خورده و دغدغه داشته است. اما از این موضوعات بر دو موضوع بیشتر اصرار ورزیده است: نفی خمود و دعوت به قیام و برپایی عدالت و قسط. درواقع آهنگ و پیام جهتگیری آثار حکیمی عبارت است از: قیام و قسط. کتاب راه خورشیدی نوشته محمد اسفندیاری توسط انتشارات نگاه معاصر در ماههای اخیر منتشر شد.