حسینی نژاد | شهرآرانیوز - مهدی محقق در سال ۱۳۰۸ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی، علوم حوزهای را در مشهد و تهران تا حد اجتهاد طی کرد. او عضو و رئیس انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت امنای انجمن فلسفه ایران بوده است و رئیس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مشاور علمی و عضو هیئت امنای بنیاد دایرةالمعارف اسلامی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
دکتر مهدی محقق از دوران کودکی با آیتا... واعظزاده خراسانی آشنا و طبق فرمایش او، سال اول دبستان با ایشان همکلاس بوده است. در دوران طلبگی نیز ارتباط ایشان با مرحوم واعظزاده پابرجا ماند و به همراه مرحوم واعظزاده، تمرین نویسندگی میکردند.
مرحوم آیتا... واعظزاده سال اول دبستان معرفت با من همکلاس بوده، ولی من این موضوع را به خاطر ندارم، زیرا آن سال مصادف با دربهدری و مخفی شدن مرحوم پدرم از این خانه به آن خانه و هجوم مأموران پلیس نیمهشبان به خانه ما بود و من ششساله آرامش ذهنی را از دست داده بودم. آنچه به خاطر دارم اینکه در دبستان معرفت به مدیریت مرحوم شیخ مهدی ناظم، صبحگاهان به جای سرود شاهنشاهی، زیارت حضرت امام رضا (ع) خوانده میشد.
مرحوم پدرم حاج شیخ عباسعلی محقق واعظ خراسانی از دوستان نزدیک پدر مرحوم واعظزاده بود که در مشهد مقدس به نام حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی خوانده میشد و این ۲ تن از وعاظ درجه یک در مشهد نام برده میشدند. پدرم در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد، در آن مسجد منبر رفته بود و حاکم وقت را عامل داروین انگلیسی خواند و به دنبال آن ۳ سال و ۱۰ روز زندان قصر قجر را متحمل شده و خانواده ما را بیسرپرست رها کرده بود.
در آن زمان، شهرت داده بودند که رضاخان میخواهد همه کتابهای اخبار و احادیث شیعه را نابود کند. یعنی بسوزاند و یا به دریا بریزد. پیرمردان و متدینان مشهد میگفتند اگر چنین جسارتی به عمل پیوندد، حاج شیخمهدی و حاجی محقق را داریم که همه آن اخبار و آثار را از حفظ دارند و برای ما مینویسند. پدر من میگفت که آقا شیخ مهدی مثل خورشید در آسمان مشهد میدرخشید.
من سال ۱۳۲۶ به مدت ۲ سال برای بهره بردن از درس ادیب نیشابوری به مشهد سفر کردم. در این مدت، با ۲ طلبه روشنفکر آشنا شدم: یکی در مدرسه نواب، مرحوم شیخ کاظم مدیر شانهچی و دیگری در مدرسه سلیمانخان، مرحوم شیخ محمد واعظزاده خراسانی. ما ۳ نفر گفتیم که در آینده باید مقاله و کتاب بنویسیم و چه بهتر که نویسندگی را تمرین کنیم. از این جهت، برای روزهای پنجشنبه و جمعه که درسهای حوزه تعطیل بود، هر یک مقالهای در موضوعات دینی و اجتماعی مینوشتیم و برای یکدیگر میخواندیم و اصلاح میکردیم.
مرحوم واعظزاده در مشهد نزد استادان بزرگی همچون مرحومان سید یونس اردبیلی و حاج شیخ هاشم قزوینی درس خواند و سپس به حوزه علمیه قم پیوست و نزد مرحوم آیتا... حاجآقا حسین بروجردی و مرحوم آیتا... حجت کوهکمری تلمذ نمود. از اختصاصات آیتا... بروجردی این بود که برای شاگردانشان تکلیف کتبی معین میفرمود. مرحوم واعظزاده تکلیفی را که برای استاد آماده کرده بود به من نشان داد که نظرات صائب استاد در حواشی آن دیده میشد. در ایامی که من رئیس مرکز دایرةالمعارف تشیع بودم، آیتا... صافی گلپایگانی تکلیفی را که درباره یکی از رجال حدیث برای استاد آماده کرده بود به من نشان داد.ای کاش این شیوه مرضیه علمی در همه حوزههای علمیه عملی میشد!
بله، در اواسط تأسیس بنیاد پژوهش آستان قدس رضوی، آقای واعظزاده مدیر فقه و حدیث بود و من مدیر فلسفه و کلام بودم. کتابهایی از قبیل «فرهنگ مصطلحات فلسفی و کلامی» را نیز چاپ کردیم. پس از فوت مرحوم واعظزاده، مقالهای از من درباره ایشان در روزنامه اطلاعات چاپ گردید.
آیتا... واعظزاده نواندیش بود. خشک و متحجر نبود و دید بازی نسبت به مسائل داشت.
ایشان درک کرده بود که در زمانی متفاوت از زمان گذشته قرار گرفته است و خودش را برای این زمان بایست بسازد. ما جلسات تمرین نویسندگی با آقای واعظزاده و آقای شانهچی -خدا رحمتشان کند- داشتیم. در حوزههای علمیه، تمرین نویسندگی جزو درسها نیست. حوزهها درکی از این مسائل ندارند که دنیا دنیای امروز است. باید علم خود را بهروز کرد.
ما روزهای جمعه با مرحوم واعظزاده و مرحوم شانهچی -آقای واعظزاده یادش بود که کلاس اول ابتدایی با آقای شانهچی همکلاس بودیم، ولی من یادم نیست- به مدرسه معرفت میرفتیم که شیخ مهدی ناظم رئیسش بود. از اختصاصات این مدرسه، خواندن رسوم شاهنشاهی و رفتن به زیارت امام رضا (ع) بود.
آقای واعظزاده درک کرده بود که برای امروز رسالت دارد. تفکرات و تقریبش همینگونه بود. کنگره شیخ طوسی بهترین کنگرهای بود که من تاکنون دیدهام. آقای دوانی کنگره را چاپ کرد. یکی از اختصاصات مرحوم واعظزاده احترام گذاشتن به همه اعم از معلم و شاگرد بود.
نه، من یک سال بیشتر در مشهد طلبه نبودم. وقتی دیدم فلسفه را تکفیر میکنند، [از آنجا آمدم]. یک روز مخفیانه شرح منطق را بردم. طلبهها گفتند: مگر نمیدانی که فلسفه کفر است؟ من گفتم: منطق میخوانم. گفتند: مگر نشنیدی که منطق مدخل فلسفه است. پیش کسی برو و رد این مطلب را بگیر. گفتم: تا جایی که من خواندهام، منطق تقسیم علم به تصور و تصدیق است. تمام علمای اسلام میگویند که این تقسیم حصر عقلی است. حصر عقلی یعنی قسمت و شق سوم ندارد. کجا بروم و بگویم که عدد فقط زوج و فرد نیست و شق دیگری هم دارد که نه زوج و نه فرد است! این چیزی جز حماقت نیست. مشهد نماندم. خواستم تهران بمانم که انتفاضه بود. سید کاظم عصار، شیخ مهدی الهی قمشهای و آیتا... قزوینی تدریس داشتند. شیخ محمد واعظزاده یک عالم درجه یک بود.
[کنگره]علمی بود. سخنرانی من درباره سید مرتضی، «تلخیص الشافی» شیخ طوسی بود. سید مرتضی کتاب «شافی» را در رد کتاب «الامامة» قاضی عبدالجبار همدانی نوشته بود. یک موضوع خوبی بود و ثابت شد که شیعه در برابر اهل سنت تحقیر میشد، چون شیعه میگفت «قال الصادق» و «قال الباقر». اهل سنت در جواب میگفتند: اینها برای تو امام هستند؛ برای ما که امام نیستند. اهل سنت معتزلی بودند و دلیل عقلی میخواستند؛ بنابراین شیعه خرد میشد. سید مرتضی برای اولین بار بود که مسئله امامت را از راه عقلانی با دلایل عقلی، منطقی و فلسفی اثبات کرد. من از کتاب «الانتصار» خیاط معتزلی این را نقل کردم که شیعه قدرت مقاومت در برابر معتزلی را نداشت. شیعه مجهز به دلایل عقلی نبود و مدام دلایل نقلی میآورد.
آقای بروجردی مجتهدی بود که تکلیف کتبی به شاگردانش میداد. از استادانی نبود که تنها منبر برود. داماد آقای صافی نسخه یکی از تکالیفی را که در مورد رجال، برای آقای بروجردی نوشته بود به من نشان داد. آیتا... بروجردی در تربیت کسانی که نزد او درس خوانده بودند، خیلی مؤثر بود. آقای واعظزاده و آیت ا... لطفا... صافی بهشدت تحت تأثیر مکتب و فضای علمی آیتا... بروجردی بودند.
مرحوم واعظزاده سردمدار تقریب بود. متأسفانه هماکنون کسی را نداریم که همزمان فقیه، مجتهد، معتقد و پرچمدار تقریب نیز باشد. مرحوم واعظزاده اهتمامی خاص به تقریب میان مذاهب اسلامی داشت، زیرا بهخوبی میدانست هرگونه اختلاف و چنددستگی میان فرق اسلامی به زیان اسلام و به سود دشمنان تمام میشود. به همین مناسبت، مدتی مجمع تقریب میان مذاهب اسلامی را اداره میکرد.
بررسی بینش و منش آیت ا... محمد واعظ زاده خراسانی به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت او