اجتماع در واقع تعدادی از خانوادههاست که در کنار همدیگر جامعه را شکل میدهند؛ بنابراین درمان یا اتفاقها در دل خانواده رخ میدهد. به همین علت، برای حل مشکل، تا زمانی که آحاد مردم اراده نکنند، در سطح جامعه نیز اتفاقی نخواهد افتاد.
به عبارت دیگر، باید این باور، تفکر و نگاه شکل بگیرد که خطر دم در خانههاست و اگر افراد خانواده مدیریت و پیشگیری نکنند، آسیب خواهند دید.
باید نکاتی را در پیشگیری از آسیب اجتماعی مدنظر داشت:
۱- حرف، نگاه و مسائل مرتبط با یک جوان را به عنوان معلم، مادر و پدر بشنویم.
۲- واقعیتها و درگیریهای ذهنی او را درک کنیم.
۳- روی ضعفهای رفتاری یا پیشنیامده آن دقت کنیم. وقتی این حس را درک نکنیم، آسیب میبیند، زیرا به دنبال تأیید افراد میگردد. چون هر کسی سلیقهای دارد، آن طور که بخواهد فرزند ما را تربیت میکند. او نیز به آدمهایی که تأییدش کنند شبیه میشود.
۴- در خانه به فرزند مسئولیت بدهیم.
۵- پاسخگو به مسئولیت خودش باشد. یعنی باید بداند برای کارهایش باید علت داشته باشد. وقتی اینطور شد، با اولین سیگار از خودش میپرسد چرا و چه پاسخی باید بدهد.
۶- ارتباطگیری مناسب با اجتماع و دوستان.
تنها راه پیشگیری و درمان در حوزه آسیب اجتماعی آن است که فرد ارادهای قوی داشته باشد. اول بداند و بپذیرد آسیب است، دوم اینکه بخواهد آن را ترک کند؛ بنابراین باید خط قرمز اجتماعی را در زندگی فردی رعایت کرد.
البته درک کردن هم چاشنی کار است. درک کردن به معنای راه آمدن با فرزند نیست بلکه باید بفهمیم در ذهن او چه میگذرد و با واقعیتهای جامعه چهطور روبهرو میشود. پدر و مادر باید به فرزند اجازه بدهند ذهنیتش را به آنها بگوید.
سپس برای نمونه اگر او فکر میکند قدرت داشتن یعنی کتک نخوردن و زور بازو داشتن، به او بگویند مسئله درست این است که قدرت داشتن یعنی تسخیر دلها؛ وقتی دل دیگران را به دست بیاوری، قدرتمندترین انسان روی کره زمین میشوی و در واقع، هرکه با مردم درست رفتار کند و دل آنها را بیشتر به دست بیاورد، قدرتمندترین است؛
بنابراین متأسفانه خیلی از رفتارهای غلط بهویژه در شهر امام رضا (ع) هست که فقط باید با توجه به خط قرمزهای دینی و اجتماعی و با اراده و درک همدیگر اصلاح شود.