قیام گوهرشاد در ۲۱ تیر سال ۱۳۱۴ خورشیدی یکی از اتفاقات مهم اجتماعی و سیاسی شهر مشهد است. حکومت پهلوی کشتار خونینی در مسجد گوهرشاد به راه انداخت و آنان به دنبال آن بودند تا این جریان مسکوت بماند و کسی از عمق فاجعه خبردار نشود. به دستور رضاخان عدهای از علمای تأثیرگذار این واقعه نیز به تهران برده شدند تا در دادگاه محاکمه شوند. تا به امروز پژوهشهای گوناگونی درباره آمار شهدای این واقعه انجام شده است و برخی تاریخنویسان گمانههایی زدهاند.
دیروز برخی منابع خبری حدسهایی درباره یافتن محلی که در آن شهدای واقعه گوهرشاد دفن شدهاند، منتشر کردند. برخی صاحبنظران نیز در تأیید این مسئله سخن گفتند که منطقه گودال خشتمالها براساس گفتههای شاهدان عینی واقعه یکی از مکانهایی است که بخشی از شهدای این واقعه بهصورت دسته جمعی دفن شدند. اما باید گفت که این مکان، تنها جایی نیست که به نقل شاهدان عینی محل دفن شهدای قیام گوهرشاد است.
یکی از کتابهای مهمی که درباره واقعه گوهرشاد مورد استناد تاریخپژوهان معاصر قرار دارد، کتاب «خاطرات سیاسی سیدمحمدعلی شوشتری، خفیهنویس رضاشاه پهلوی» است.
سیدمحمدعلی شوشتری معروف به سیدبسما... نماینده استرآباد (گرگان) در دورههای پنجم، شانزدهم و هجدهم مجلس شورای ملی بود. شوشتری از شاهدان عینی واقعه مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ بوده است.
در دوره رضاشاه، او نماینده مخصوص شاه در آستانقدسرضوی شد. شوشتری نهتنها شاهد عینی قضایا بود، بلکه بهعلت نزدیکی با شخصیتها و سران محلی خراسان، ظاهرا گزارشهایی برای رضاشاه میفرستاد.
شوشتری در این کتاب به بررسی وضعیت مشهد قبل از قیام گوهرشاد میپردازد و بهدنبال آن مسببان اصلی آن اتفاق خونین را معرفی میکند. او سرهنگ قادری و ایرج مطبوعی را از مسببان فاجعه خونین گوهرشاد میداند. پس از آنکه سرهنگ قادری مسئولیت مدیریت این واقعه را بر عهده میگیرد، شوشتری درباره بهوجودآمدن این فاجعه میگوید: «قادری با حالی سهمناک و چشمانی خونین وارد شد.
به محض ورود آقای مطبوعی سؤال کرد: مگر کشتار هم شد؟ بهذات پروردگار و حقیقت حضرت ثامن الحجج (ع) قادری این عبارت را جواب داد و با دست اشاره کرد که آنها را خِر کردم و مثل گوسفند در مسجد و شبستانها و دارالسیاده از کشته پشته ساختم.»
شوشتری در بخشی از کتاب به بررسی تعداد کشتهشدگان این فاجعه خونین میپردازد. او مینویسد: «رویهمرفته اوضاع خوب نیست، دارالسیاده از طرف مسجد مسدود است، ولی از طرف صحن مأمورین خودشان مشغول شستوشوی خونها هستند.
نعوذ با... من شر و أنفسنا!» در ادامه به دلایل مختلف و با استناد به چهار شاهد زنده معتقد به کشتار خونین در مسجد گوهرشاد بوده است. او مینویسد: «استدعا دارم که خوانندگان محترم با دقت توجه به این قسمت نمایند که این جانب آنچه را که مینگارم، با ادلهای که ذکر میکنم، شواهد مختلف که هیچ تماس و ربطی با هم نداشته، ولی پس از جمع شدن آن ادله موضوع کالشمس فی رابعه النهار» واضح و مدلل میسازد.»
او با استناد به سخنان چهار نفر که شاهد عینی این ماجرا بودند، تعداد کشتهشدگان را زیاد میداند. در بخشی از این خاطرات با اشاره به سخنان فردی بهنام دیهیمی که شاهد بخشی از این ماجرا بوده است، از او درباره تعداد کشتهها میپرسد و او چنین پاسخ میدهد: «از عده کشتگان مستحضر نشدم، ولی کامیون و اتومبیلهایی که جنازهها را حمل میکرد، شمرده، یادداشت کردم، تعداد ۵۶ کامیون بود که در اغلب این کامیونها صدای نالههای زخمیها هم شنیده میشد که التماس مینمودند: برای رضای خدا، ما زندهایم!»
حالا هشتاد و اندی سال از این قیام خونین گذشته است. این گزارشها و اسناد تاریخی عمق فاجعه را روشن میکند. حکومت پهلوی نیز نگذاشت نامی از شهدای این واقعه برده شود، اما در طول این سالها شایسته بود تا قدمی برای احیای نام و مکان دفن این شهدای مظلوم برداشته شود.
با توجه به گزارشهایی که از دل تاریخ به ما رسیده، حدسهایی درباره محل دفن شهدای مظلوم این واقعه گفته شده است. در این روزها نیز دوباره گمانهزنیهایی دراین باره در برخی رسانهها منتشر شده است. شایسته است مسئولان ذیربط و دلسوزان فرهنگی تصمیمی شجاعانه و انقلابی برای روشنترشدن این مسئله اتخاذ کنند.