مهدی سالاری | شهرآرانیوز؛ انقلاب اسلامی ایران بهعنوان نقطه آغاز خیزش بیداری اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم، شروع دوره جدیدی از ظهور اسلام با رویکرد سیاسی را برای جهان اسلام نوید داده و پیروزی برجستهترین حرکت اسلامی در این دوره، دیگر حرکتهای اسلامی در جهان اسلام را به تکاپو واداشت.
ذکر این نکته ضروری است که میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یکسان و یکنواخت نبوده، بلکه با توجه به اوضاع خاص هر کشور و نیز جریانهای فکری، فرهنگی و جغرافیایی، درجه تأثیر آن متفاوت بوده است و هر اندازه که ملت ایران در رسیدن به اهداف انقلابی خود با ملتهای دیگر وجه اشتراک داشتهاند، به همان نسبت استقبال از این انقلاب گستردهتر بوده است.
مشهد بهسبب حضور مردمی دینمدار و انقلابی و وجود بارگاه حضرت رضا (ع) و وجه اشتراکهای گوناگون و ارتباطات بینالمللی و جغرافیایی با کشورهای منطقه بهعنوان مرکزی علمی، فرهنگی و سیاسی نقش مؤثری در راستای گسترش آرمانهای دینی و مذهبی و صدور انقلاب در منطقه داشته است.
فعالیتهای انقلابی پراکنده و زیادی توسط مردم مشهد در تاریخ معاصر ازجمله واقعه گوهرشاد و کشف حجاب رضاخوانی، به توپ بستهشدن حرم مطهررضوی و... بهویژه از مبدأ انقلاب اسلامی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به چشم میخورد، اما شاخصترین نقطهای که مردم این شهر در آن یکپارچه انقلاب را درک کردند، بدون شک راهپیمایی زنان در دی ۱۳۵۶ و در پی آن ۹ و ۱۰ دی۱۳۵۷ است که با حضور پرشور علما ازجمله آیتا... شیرازی، شهیدهاشمینژاد، مرحوم عباس طبسی، رهبر معظم انقلاب و طیفها، علایق و سلیقهها با حضور زنان و کودکان مقابل نظامیان پهلوی قدعلم کردند و با قساوت قلب نظامیان رژیم ستمشاهی مقابل چشمان همه به خاک و خون کشیده شدند و زیر تانکها به شهادت رسیدند.
پیروزی انقلاب اسلامی تأثیر زیادی در آن سوی مرزها داشته است. این رویداد بهدلیل اشعار، اهداف، روشها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و اوضاع منطقه و بینالمللی، در جهان اسلام پدیدهای تأثیرگذار نامیده میشود.
کشورهای همسایه نیمه شرقی ایران، همچنین کشورهای مسلمان و بهویژه مناطق شیعهنشین جهان بهواسطه نزدیکبودن اعتقادات و دین و بهسبب رفتوآمد زائران به بارگاه رضوی بیشترین تأثیر را از انقلاب اسلامی از جهانشهر مشهد دریافت کردهاند.
یکی از کشورهایی که مستقیم تحتتأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفت، کشور افغانستان بوده است. زیرا فرهنگ و زبان، مذهب و... با ایران مشترک است. به فاصله ۹ ماه پس از وقوع کودتای مارکسیستی در کابل، انقلاب اسلامی در ایران نیز به پیروزی رسید و بهسرعت تأثیرهایی در ابعاد مبارزاتی و سیاسی افغانستان بر جای گذاشت.
همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، گروههای شیعه و سنی که بیشترشان نام اسلام را حمل میکردند (مجاهدین افغانی)، از انقلاب اسلامی الهام گرفتند و بدون شک تأکید این گروهها به اسلام تحتتأثیر این انقلاب صورت گرفته بود.
همزمانی ورود نیروهای ارتش سرخ به افغانستان با اتفاقات داخلی ایران، سبب نگاه ویژه مسئولان انقلاب اسلامی به این سرزمین شد و در کنار آثار عمیق معنوی بر روند جهاد مردم افغانستان، تاکتیکهای مبارزاتی مردمی که در جریان مبارزات گسترده مردم مسلمان ایران علیه رژیم شاه به کار گرفته شده بود، بر شیوه مبارزاتی افغانها نیز تأثیر زیادی داشت که در پی آن قیامهای مردمی در شهرهای هرات و کابل در سال ۱۹۷۹ نمونههای اولیه و مهم از شیوههای جهادی مردم مسلمان ایران بود که فضای مبارزه مردم مسلمان افغانستان را دچار تحولی بنیادین کرد و ایران نیز با استفاده از این موقعیت مردمی، به سازماندهی و انسجام گروههای مبارز و جهادی پرداخت.
پاکستان بهعنوان یکی دیگر از همسایگان مهم ایران، از لحاظ سیاسی و اجتماعی در معرض تأثیرگذاری انقلاب اسلامی قرار گرفت. در توالی و تقارن انقلاب اسلامی، هیجانهای مردمی و تخیلات اجتماعی در تأسی از انقلاب در پاکستان چشمگیر بود، اما در این کشور نیز همزمان با انقلاب اسلامی، با کودتای نظامیان به رهبری «ضیاءالحق»، وی با تسلط بر کشور خود سردمدار احیای اسلام شد که در اینباره باید بیان کرد که وقوع چنین اقدامی احتمال دارد ناشی از الزامهای تاریخی و انگیزههای شخصی باشد، ولی علاوه بر آن میتوان ادعا کرد که تاکتیکی برای کنترل اسلامگرایی و انقلابگرایی برخاسته از تحولات ایران بوده است.
همزمانی این کودتای نظامی با انقلاب اسلامی ایران، نتوانست مانعی برای گسترش افکار آرمانی انقلاب اسلامی ایران در این کشور شود. انقلاب اسلامی ایران بارقه امید را در دل مسلمانان بهخصوص شیعیانی که خواستار تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی در کشورشان بودند، زنده کرد.
گواه بر این مطلب این است که آگاه نبودن شیعیان پاکستان از مکتب تشیع (خلاصهشدن فهم آنها از تشیع اثنیعشری در عزاداریها و همچنین رواج خرافات در میان آنها) باعث شده بود تا شیعیان در محیط کار و اجتماع، مراکز آموزشی و دانشکدهها مورد تمسخر اطرافیان قرار بگیرند و شیعهبودنشان را مخفی کنند، اما پس از انقلاب اسلامی از یک سو با گسترش ارتباط شیعیان پاکستان با حوزههای علمیه و جامعة المصطفی العالمیه آگاهی مذهبی عمیقتری پیدا کردند و به این ترتیب اعتمادبهنفس لازم در میان آنها به وجود آمد.
با ایجاد آگاهی ناشی از انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان پاکستان، کمکم آنها با خروج از حالت انزوا به انسجام و سازماندهی نیروهای خود توجه کردند و در این راستا در آوریل ۱۹۷۹، گردهمایی بزرگی را در ایالت پنجاب به رهبری «علامه مفتی جعفر» در اعتراض به نادیدهگرفتهشدن فقه جعفری در قوانین اسلامی کشور و تحمیل فقه حنفی برگزار کردند که این اقدام شیعیان علیه دولت وقت حتی در تاریخ پاکستان بینظیر بود.
آنها با این اقدام ضمن نشاندادن خروج شیعیان از انزوا، خواستار تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای کشور شدند و یکی از بزرگترین ثمرات این اقدام آن بود که ضیاءالحق اعلام کرد که در آینده در همه قوانین کشور فقه جعفری لحاظ میشود و قانونی مخالف آن تصویب و اجرا نخواهد شد.
درمقابل جمهوری اسلامی ایران نیز همواره فعالیتهای زیادی در گسترش افکار انقلابی در پاکستان انجام داد که نتایج خوبی در پی داشت و مهمترین آنها عبارتاند از: تقویت موقعیت دینی و سیاسی شیعیان در جامعه، ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی در نسل جوان شیعه، تشکیلاتیترشدن گروههای شیعی، افزایش اقبال به سمت روحانیت و تقویت این نهاد در میان شیعیان، تقویت روحیه مبارزه و مقاومت اسلامی دربرابر حکومتهای داخلی و دولتهای بیگانه.
ایران در چشم هندیها از سابقهای تاریخی و الهامبخش برخوردار است و این امر بهطور خاص نزد مسلمانان هند، بهخصوص شیعیان این کشور برجسته است. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بهعنوان یک پدیده بزرگ، توجه همه جهانیان به ظرفیت دینی و سیاسی اسلام جلب و اخبار آن در سراسر جهان منتشر شد. مسلمانان هند نیز بهعنوان اقلیت زیر فشار در کشور هند، در معرض تأثیرپذیری از آن قرار گرفتند.
شاهد این مدعا حضور تعداد زیاد طلبه علوم دینی از کشور هند در ایران است که استقبال آنها از انقلاب اسلامی میتواند ناشی از اهداف گوناگونی باشد. از یکسو عرضه انقلاب و تقاضای تاریخی و معنوی مسلمانان محتمل است و از سوی دیگر مسلمانان محروم و مستضعف همانند هندیها که خود را مستحق دریافت حمایتهای مادی از مسلمانان ثروتمند مانند ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه میدانند، احتمال گرایش و تمایل به ایران دارند.
بررسی بازتاب انقلاب اسلامی در هند، ذهن همه را به سمت کشمیر معطوف میکند. زیرا از لحاظ تاریخی، ایران خاستگاه و پایگاه صدور و تبلیغ اسلام برای آنان بوده است و همچنین وجود عوامل همگرایی بین ایران و مردم کشمیر، ازجمله دین، مذهب، فرهنگ، زبان، جغرافیا و... از زمینههای تأثیرگذاری انقلاب بر ساکنان مظلوم کشمیر بوده و در این کشور که آن را به دلایل فرهنگی و تاریخی «ایران صغیر» خواندهاند، شعارهای انقلاب اسلامی در ناآرامیهای این کشور به چشم میخورد و اهالی «کشمیر آزاد» بهشدت طرفدار انقلاب اسلامیاند.
همچنین تأثیر انقلاب اسلامی بر آنها در انتخاب مساجد بهعنوان پایگاههای مبارزه و همچنین شعارهای آنها آشکارا دیده میشود و ایران نیز همواره ظلم و تعدی کشور هند به مسلمانان این کشور را محکوم کرده است.