سرخط خبرها

گفتگو‌ با دکتر تینا چهارسوقی‌امین درباره مؤلفه‌های گفتمانی استعمار نوین

  • کد خبر: ۹۹۶۰۹
  • ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۲
گفتگو‌ با دکتر تینا چهارسوقی‌امین درباره مؤلفه‌های گفتمانی استعمار نوین
برای آشنایی بیشتر با مؤلفه‌های استعمار نوین، گفت‌وگویی با دکتر تینا چهارسوقی امین، زبان‌شناس و نویسنده کتاب «رتوریک سیاسی در ایران، سازوکار‌های اقناع در مجلس شورای اسلامی»، انجام داده‌ایم. مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید.

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - عصر کنونی ما با همه پیچیدگی‌هایش تفاوت‌هایی اساسی با دوران گذشته دارد. عنصر رسانه در دوران ما تغییرات اساسی در زندگی مردم ایجاد کرده است. اگر در قرن‌های گذشته کشور‌های قدرتمند با اعمال فشار، کشور‌های دیگر رازیر یوغ خود قرار می‌دادند، به‌دلیل نبود رسانه‌های قدرتمند، این استعمار به‌راحتی انجام می‌شد. اعمال فشار از طریق جنگ سخت روش اساسی برای استعمارگران بود. با گذشت زمان و تغییر مؤلفه‌های گفتمانی، آن‌ها مسیرشان را تغییر دادند و دیگر اسلحه و فشنگ ابزار اصلی‌شان نبود؛ بلکه با تأثیرگذاری فرهنگی به‌دنبال آن بودند فرهنگ مردم را آن‌گونه که خودشان می‌خواهند تغییر دهند. حتی کشور‌هایی را که مستقیم زیرنظر آن‌ها اداره نمی‌شود، با فشار‌های گفتمانی و رسانه‌ای تحت‌تأثیر قرار می‌دادند.

با ظهور فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و قابلیت برخط بودن آن‌ها عرصه‌ای جدید برای استعمار فرهنگی ایجاد شده است. گفتمان‌های استعمارگر از این فضا برای تاثیرگذاری بیش از پیش خود بر گفتمان‌های رقیب بهره می‌برند و با مدیریت رسانه‌ای‌شان فرهنگ مردم را نشانه گرفته‌اند و قصد دارند دنیا را به‌سمت انگیزه‌های فرهنگی‌شان سوق دهند. برای آشنایی بیشتر با مؤلفه‌های استعمار نوین، گفت‌وگویی با دکتر تینا چهارسوقی امین، زبان‌شناس و نویسنده کتاب «رتوریک سیاسی در ایران، سازوکار‌های اقناع در مجلس شورای اسلامی»، انجام داده‌ایم. او دکترایش را در رشته زبان‌شناسی گرفته و تحلیل گفتمان انتقادی، نشانه‌شناسی و رتوریک حوزه‌های تخصصی پژوهش اوست. مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید.

به‌نظر شما استعمار جدید چه مؤلفه‌هایی دارد؟

گفتگو‌ با دکتر تینا چهارسوقی‌امین درباره مؤلفه‌های گفتمانی استعمار نویندر نظریه تحلیل گفتمان، گفتمان‌ها حول محور دال مرکزی شکل می‌گیرند و قدرت گفتمان به دال مرکزی وابسته است و آن دال مرکزی به گفتمان هویت می‌بخشد. گاهی مؤلفه‌های داخلی هر فضای گفتمانی از فضای مفصل‌بندی گفتمانش خارج می‌شود و قدرت گفتمانی‌اش را کم‌کم از دست می‌دهد. گفتمان‌ها برای اینکه مفهومی را از آن خودشان کنند، باهم رقابت می‌کنند. گفتمانی که دال‌های معنایی و هویتی بیشتری داشته باشد، مفصل‌بندی قوی‌تری دارد، مثل سازه ساختمانی مستحکم.

به‌صورت کلی، گفتمان‌ها براساس شرایط زمانی، امکانات موجود و مطالبه‌های مردم درحال تغییر و تحول هستند و گفتمان باید خودش را با وضع موجود سازگار کند. چنانچه نتواند این وضعیت را حفظ کند، میزان ارتباط ساکنان فضای گفتمانی با دال مرکزی هویتی کم‌رنگ‌تر و میزان دل‌بستگی مردم نیز کمتر خواهد شد. بخشی از این تغییر طبیعی است، اما بخشی دیگر از این تغییرات به‌دلیل فراموش‌کاری ساکنان اصلی آن گفتمان رخ می‌دهد؛ یعنی همان نسل اولی که فضای گفتمانی را شکل دادند.

این فراموشی به هر دلیلی مثل جنگ، مشکلات اقتصادی، جناح‌بندی‌های سیاسی و... رخ می‌دهد. شناخت‌نداشتن نسل جدید از مفاهیم گفتمانی نیز عامل مهم دیگری در تغییرات گفتمانی است. این نسل وقتی فضای معرفت‌شناختی گفتمان انقلاب و جامعه‌اش را نشناسد، این نداشتن شناخت درست، میزان دل‌بستگی‌اش را به دال مرکزی کم می‌کند و متزلزل می‌شود.

رقابت گفتمان‌ها نیز عامل مهم دیگری برای تغییرات گفتمانی است. زمانی این رقابت با جنگ سخت شکل می‌گیرد و کشور‌ها با جنگ و اعمال قدرت سخت به‌دنبال استعمار قدرت هستند و کم‌کم این اعمال استعمار مفاهیم گفتمانی‌اش را نیز بر آن جامعه خاص حاکم می‌کند. اما اکنون که این جنگ سخت وجود ندارد، این اعمال قدرت از طریق جنگ نرم رخ می‌دهد. این جنگ نرم استعمار هوشمندانه از آن خود کردن دال‌های هویتی گفتمان را به‌همراه دارد. به این معنا که کسی که می‌خواهد استعمار فرهنگی ایجاد کند، دال‌هایی را که در یک گفتمان متزلزل‌اند، از آن خود می‌کنن و معنای جدیدی برای آن ایجاد و به آن جامعه تزریق می‌کند و میزان دل‌بستگی ساکنان گفتمان را به آن هویت‌ها کم می‌کند و با این روش به گفتمان رقیب ضربه می‌زند. این نوعی از استعمار است که به آن استعمار نوین می‌گویند.

این استعمار نوین در چه وضعیتی شدت می‌گیرد؟

وقتی ساکنان گفتمان مغلوب به‌دلیل وضع نامناسب اقتصادی همه حواسشان را به نیاز‌های اولیه معطوف می‌کنند، ناخودآگاه از دیگر دال‌های هویتی غافل می‌شوند و توان و انگیزه برای توجه به دیگر مفاهیم هویتی گفتمانشان را ندارند. در عصر جدید ما با فضای‌مجازی نیز مرتبط هستیم. در این فضا، خوراک‌های زیادی در اختیار مردم قرار می‌گیرد و مردم نیز بدون توجه به اثرات آن، با این پویش‌های مجازی و به اسم حرکت اجتماعی با هر نوع موجی همراهی می‌کنند.

بازاری‌شدن مفاهیمی مانند سواد رسانه‌ای نیز این مسیر را تشدید می‌کند، زیرا مردم بدون درنظرگرفتن سواد رسانه‌ای متوجه این نخواهند بود که فضای‌مجازی چه مفاهیمی را به ذهنشان تزریق می‌کند و چه دال‌های جعلی فرهنگی به آن‌ها اضافه می‌شود و ناخودآگاه مردم با این دال‌های نامناسب به زندگی‌شان ادامه می‌دهند و به اثرات منفی آن در زندگی‌شان توجه نمی‌کنند. این اتفاق زمانی به‌وقوع پیوست که مردم درگیر مسائل اقتصادی و جناح‌بندی‌های سیاسی بودند و به این تغییرات توجه نکردند.

نکته‌ای که درباره درگیری اقتصادی گفتید، به‌نظرم به روایت امام‌علی (ع) نزدیک است که فرمودند: فقر باعث می‌شود انسان به‌سمت کفر سوق داده شود. این را قبول دارید؟

بله، درست است. ما وقتی درگیر مشکلات اقتصادی شویم، ممکن است به مسائل مهمی بی‌اعتنایی کنیم که در مسیر زندگی ما بسیار حیاتی هستند و ناخودآگاه در طول زمان سبک زندگی جدیدی در جامعه شکل می‌گیرد. هنگامی که به زندگی روزمره‌مان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این بی‌توجهی باعث ایجاد سبکی جدید در ارتباط با خانواده و بین زوج‌ها می‌شود و در گذراندن اوقات فراغت قالب می‌شود. متوجه می‌شویم که در عرصه مد سبکی جدید نهادینه شده است و این فقط به اینجا ختم نمی‌شود، بلکه این تغییرات باور‌های هویتی و معرفتی فرد را نشانه می‌گیرد؛ به‌عنوان مثال، افراد را بین انتخاب مفهوم حجاب و انتخاب‌نکردن آن قرار می‌دهد. بعد از اینکه هویت معنایی مفاهیم فرهنگی از طریق گفتمان رقیب تغییر پیدا کرد، با هویتی جدید تزریق می‌شود و افراد از این هویت بزک‌شده استقبال می‌کنند.

چون مردم هویت معنایی قبلی را نمی‌دانند، با ناآگاهی این هویت جدید نامناسب را انتخاب می‌کنند. در همین فضای‌مجازی پویش‌هایی ایجاد می‌شود که همه این‌ها هدفمند شروع می‌شود. بیشتر مردم بدون اینکه از پشت‌پرده این پویش‌ها آگاهی داشته باشند، با آن همراهی می‌کنند و به این فکر نمی‌کنند که وقتی هشتگی در فضای‌مجازی می‌گذارند، یعنی از خود ردی در این زیست‌بوم مجازی باقی می‌گذارند و خودشان را به دسته‌ای خاص متعلق می‌کنند.

انسان‌ها در این وضعیت درعین‌حال که دغدغه معیشت دارند، از آن طرف به‌دنبال فعالیت در فضای اجتماعی و مجازی هستند؛ اما به‌دلیل ناآشنایی دقیق با این فضا، حرکت اجتماعی مطلوبی نخواهند داشت. از طرف دیگر، نگاه مردم به‌سمت سردسته‌های این پویش‌هاست. اگر آن فرد سلبریتی‌ای فرهنگی باشد، اقناعی برای خودش ایجاد می‌کند که حتما این فرد با دلیلی قانع‌کننده این پویش را شروع کرده است و با این روش به‌صورت کاذب خودش را اقناع می‌کند.

در این میان، رسانه‌های بیگانه نیز به این اتفاق‌های نامطلوب ضریب می‌دهند. در فضایی که رسانه‌های ما و مراکز افکارسنجی به اندیشه جامعه دقت نکنند و به‌دنبال شفاف‌سازی و تولید محتوای درست نباشند، گفتمان‌های رقیب به وسیله رسانه هایشان محتوا‌های جذاب به‌نام شفافیت و با این مدعا که «ما خبر‌های درست را روایت می‌کنیم» تولید می‌کنند. در نتیجه فردی که در معرض این فضاست، به‌راحتی تحت‌تأثیر این فضاسازی کاذب قرار می‌گیرد و با این موج همراهی می‌کند. اگر از آن‌ها سؤال کنید چه شد که این هشتگ را زدید، شاید ندانند که چرا در این حرکت نامناسب اجتماعی شرکت کرده‌اند و مؤلفه هیجان در واکنش مخاطبان تأثیر زیادی داشته است.

بین متخصصان علمی در حلقه بالا و گاهی افرادی مانند هنرمندان، روزنامه‌نگاران علم و صاحبان مشاغل و... با انگیزه‌های گوناگون مانند اطلاع‌رسانی، دیده‌شدن، شهرت و... حلقه میانی برای ساده‌سازی مفاهیم و زبان علم تشکیل می‌شود که علت آن فاصله اطلاعاتی است. چه بسا این ساده‌سازی‌ها با هدف انتقال پیام و بازخوردگیری بیشتر و کاربریابی، اصل پیام را تحریف کند و مردم در ازدیاد مراجعه به شبکه‌های اجتماعی به این مسئله مرجعیت علمی دهند و دلیل آن فهمیده‌شدن مطالب است.

زمانی که افراد به سلاح تشخیص سره از ناسره در رویارویی با حجم زیاد اطلاعات مجهز باشند و سواد رسانه‌ای در سطح خوبی در جامعه جریان داشته باشد، آسیب‌های اطلاعات گزینشی و علم ناقص که از فضای‌مجازی وارد می‌شود، کم‌رنگ خواهد شد. ذات شبکه‌های اجتماعی براساس تعامل است و روشن‌فکر و متخصص باید وارد میدان شود و زبان علم را بدون ساختارشکنی به زبانی درک‌پذیر بیان کند. حضور افراد و گروه‌های اصیل و مرجع در فضای‌مجازی که تعامل‌محور است، باعث می‌شود مردم با استناد به سخنان افراد مرجع در این فضا بتوانند به‌تدریج سخنان درست را از نادرست تشخیص دهند و البته این امر مستلزم محتواسازی مناسب است.

آیا می‌توان گفت که استعمار نوین با همه ابزار‌های گفتمانی‌اش در این سال‌ها به‌دنبال تأثیرگذاری در سبک زندگی مردم بوده است؟

بله. کلمه مناسبی را انتخاب کردید. ما زمانی از شیوه زندگی (way of life) سخن می‌گوییم. این شیوه ناظر بر امر جمعی و سابقه تاریخی و فرهنگی و دینی و روابط اجتماعی ماست. تا حدی افراد با این آشنایی دارند. اما وقتی مردم در معرض فضا‌های مجازی قرار می‌گیرند، سبک زندگی (life style) برایشان مهم می‌شود. در این میان، شبکه‌های اجتماعی به‌نام اجتماعی‌شدن آن‌ها سبک زندگی مردم را تغییر می‌دهند. استعمار فرهنگی اکنون این مسئله را نشانه گرفته و به‌دنبال آن است که سبک زندگی جدیدی بدون توجه به مؤلفه‌های فرهنگی و دینی‌شان ایجاد کند و مؤلفه‌های هویتی اصیل را از آنان بگیرد.

باتوجه‌به نکاتی که گفتید، راهکار اساسی برای مبارزه با استعمار نوین فرهنگی و حفظ مؤلفه‌های گفتمانی خودمان چیست؟

کلیدواژه اساسی برای مبارزه با این استعمار، ایجاد فضای «گفتگو» است. باید این مسئله در فضای درون‌گفتمانی‌مان ایجاد شود. ما با ایجاد فضای گفتگو در هر عرصه‌ای می‌توانیم بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی را حل کنیم. اگر این فرهنگ گفتگو در خانواده‌ها نیز ایجاد شود، به‌سوی فرهنگ‌سازی آن نیز حرکت خواهیم کرد. در این میان، نهاد متولی اندیشه در کشور مثل دانشگاه، حلقه واسطه‌ای برای ایجاد این فضا بین مردم و نهاد‌های بالادستی است.

نهاد‌های اندیشه‌ای با ایجاد این فضا می‌توانند به نهاد‌های بالادستی کمک کنند تا در سیاست‌گذاری‌های کلی به مسئولان کمک کنند. اگر این مسیر به‌خوبی طی شود و واسطه‌گری نهاد اندیشه با حرکتی مناسب پیگیری شود، ما در سیاست‌گذاری‌های کلی و اجرای آن نیز موفق خواهیم بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->