فاطمه خلخالی استاد - «زیستخاور» مشهد برای بسیاری از مشهدیها جنبه رازآمیزی دارد. برجی که ارتفاعش به حدود 60 متر و مساحتش به حدود یک هکتار میرسد، تنها تا دو طبقه بالای سطح زمین برای مردم قابل مشاهده است. در بقیه برج که اقامتی است تنها صاحبان املاک و وابستگان آنها رفتوآمد میکنند. این همان دلایلی است که این مکان را رازآلود کرده است. نقلقولها حکایت از این دارد که از دهههای گذشته تاکنون، برخی از افراد مهم حکومتی و سلبریتیها کلیددار تعدادی از این آپارتمانها بودهاند. مسلما برجی که در قلب یک شهر قرار دارد و درعینحال برای مردم عادی پلاک «ورود ممنوع» دارد، جای بسیار دنج و بیحاشیهای برای افراد معروف و مشهور است. خیلی از مشهدیها آرزو دارند حتی برای یکبار هم که شده پنتهوس این برج را ببینند.
دهههای پیش، آوازه «زیستخاور» مشهد بلندتر بود و بلندی عصرهای تابستان را برای مشهدیها کوتاه میکرد. هم فال بود و هم تماشا. جنست آنجا جور بود و روی نیمکتهای چوبیاش میتوانستی با رفیقت، گرم، گپ بزنی و چیزی بنوشی و وقتی از درِ اتوماتیکش پا به بیرون میگذاری ببینی که: اوه! شب شده!
ارزش «زیستخاور» از اصالت و قدیمیبودنش میآید. روزگاری که بازارهای بزرگ مشهد فقط به «بازار سعدی» و «بازار رضا» ختم میشد، برج زیستخاور سر از زمین بیرون آورد تا نخستین بازار مدرن و مجلل این شهر باشد، نمادی از پیشروی مشهد سنتی به سمت مشهد مدرن.
نقشههای این مجتمع تجاری و مسکونی، پیش از انقلاب با آخرین اسلوب معماری و مهندسی دنیا و براساس جدیدترین تکنولوژیها تهیه شد تا معتبرترین بنای تجاری و مسکونی شهر مشهد ساخته شود.
تلاش و پیگیری ما برای یافتن تاریخچهای از «زیستخاور» که حدود 700 واحد تجاری و 220 واحد مسکونی دارد، نشان داد هیچ منبع مکتوبی در این رابطه وجود ندارد. اما خوشبختانه هنوز معدودافرادی هستند که بتوانند اطلاعات جامع و کاملی را بهصورت شفاهی ارائه بدهند. محمدرضا سعیدلَیِّنی، متولد 1339، یکی از این افراد است. او که از سال 1366 همکاری خود را با پروژه «زیستخاور» آغاز کرده، برای سالها رئیس انبار این پروژه و مدتی نیز مدیرعامل مجتمع تجاری بوده است. سعیدلینی حالا در طبقه منهای 2، در میان نوای موسیقی، طوری به «زیستخاور» گره خورده است که انگار خانه دومش همینجاست. آنچه در ادامه میخوانید روایت اوست از پیچوخم اتفاقاتی که بر سر «زیستخاور» آمده است.
... بعد «زیستخاور»
ماجرای تولد «زیستخاور» خیلی منحصربهفرد است. ما نمیتوانیم فقط از جنبه معماری یا تجاری به آن نگاه کنیم. احداث «زیستخاور»، شروع موج نوِ ساخت مجتمعهای بزرگ و مدرن بود، با درنظر گرفتن تمام امکاناتش. از سال 66 ما درهای «زیستخاور» را باز کردیم؛ یعنی اینجا به بهرهبرداری رسید و سال 67، تمام چهار طبقه تجاری را به مالکان واگذار کردیم. سال 70 هم آپارتمانها- یعنی برج مسکونی- را تحویل دادیم که الان با واژه «اقامتی» از آن نام میبرند.
من زمانی را به یاد دارم که زائران میآمدند مشهد و میگفتند اول زیارت، بعد «زیستخاور». یعنی این مجتمع، جزوی از فضای گردشگری بود؛ مثل «موزه نادری» و «کوهسنگی» و فلان رستوران. حتی الان هم بعضی پدرها بچههایشان را اینجا میآورند و میگویند «زمانی که با مادرت نامزد کردیم، مشهد و زیستخاور آمدیم. آن عکسی که دیدهای، مال اینجاست.» هنوز برای خیلیها معماری ساختمان جذابیت دارد.
ما برجساز نبودیم
سازندگان «زیستخاور» سه برادر بودند: محمد و جواد و تقی باباجانی. مهندس محمد باباجانی برادر بزرگتر بود؛ در رشته عمران تحصیلات دانشگاهی داشت و در رأس امور بود. این سه برادر قبل از اینکه زمین «زیستخاور» را بخرند و اقدام به ساخت کنند، شرکت راهسازی داشتند. بعد از پروژه «زیستخاور» هم برگشتند به همان شغل راهسازی. الان که با هم صحبت میکنیم آقایان جواد و تقی باباجانی به رحمت خدا رفتهاند و مهندس محمد باباجانی تهران زندگی میکند.
منشأ اصلی ساخت «زیستخاور» مادر باباجانیها بود. ایشان یکروزی به محمدآقا گفته بود «این همه کسبدرآمد کردی؛ رفتی و آمدی ولی برای همشهریهایت هیچ کاری نکردی. بیا توی مشهد یک قدمی بردار. خدمتی به این مردم بکن.» همین حرف، انگیزه مهندس محمد باباجانی میشود تا بیاید این ملک را بخرد. زمانی که مادرشان فوت کرد خودِ محمدآقا این را برایم تعریف کرد و گفت «ما برجساز نبودیم. به درخواست مادرم و علاقهای که به این شهر داشتیم این کار را انجام دادیم.»
72 ملت دستبهدست هم دادند
برادران باباجانی در شروع کار، از یک شرکت آمریکایی به نام «اسکیدمور، اوینگز و مریل» (Skidmore, Owings & Merrill یا SOM) دعوت به کار میکنند. این شرکت معماری در سطح جهانی مطرح است. نمونه پروژه «زیستخاور» را همین شرکت در آمریکا انجام داده است. منتهی در آنجا، چهارتا ساختمان دقیقا مشابه هستند که کنار هم قرارگرفتهاند و کل مجموعه، در قالب مرکز خرید بهرهبرداری شده است. محاسبات مربوط به سازه و فندانسیون و اجرای فندانسیون را آمریکاییها انجام دادند؛ یعنی در آنزمان کار دست نیروهای ایرانی نبود. کار فندانسیون از سال 54 تا 58 انجام میشود. بعد از پیروزی انقلاب بهخاطر تحولات سیاسی و بعد هم پیشآمدن مقوله دفاع مقدس، پروژه تعطیل میشود و مهندسان خارجی به کشور خود برمیگردند.
حدود سالهای 61- 62 پروژه دوباره فعال میشود و از جمعی از مهندسان تحصیلکرده و استادکاران خبره دعوت به کار میکنند. تمام این زیباییهایی که شما الان در معماری «زیستخاور» میبینید، کنندهکار انجام داده است؛ یعنی اینطور نبوده که گفته باشند حالا یک نفر بیاید کار کند و برود؛ بگویند خب قشنگ شد. 72 ملت دستبهدست هم دادند تا «زیستخاور» ساخته شود؛ برای مثال سنگها را از اقصینقاط کشور تهیه کردهاند. فقط چند دلال سنگ برای این پروژه وجود داشته که بتوانند از سنگ موردنظر، متراژ لازم را پیدا کنند، آنهم در شرایطی که هنوز وسایل ارتباط جمعی مثل امروز نبود و هماهنگی کارها به سختی انجام میشد.
در همین زمان قیمت دلار بالا میرود و باعث میشود مقدار نقدینگی باباجانیها هم نسبت به نرخ تورم، پایین بیاید. درواقع آنها با کمبود نقدینگی مواجه میشوند و کمکم با ارتباطات و تعاملاتی که با بانک تجارت داشتند، از این بانک وام میگیرند. در جریان پسدادن و تقسیط وام، به بانک پیشنهاد مشارکت میدهند. به این ترتیب، «زیستخاور» در سال 64 با درصد 49 به 51، بین بانک و برادران باباجانی تقسیم میشود. این روند ادامه پیدا میکند تا اینکه سال 68، بهدلیل برخی از مشکلات پیشآمده، برادران باباجانی مابقی سهام خود را نیز به بانک واگذار میکنند. در ادامه کار، بانک، آقای علیرضا محمدهاشمجواهری را که تحصیلکرده انگلیس بود، برای مدیرعاملی «زیستخاور» انتخاب کرد. آقای جواهری در آنزمان، به همراه آقای منوچهر فریدونی، سرپرست منطقه بانک تجارت خراسان بزرگ و عضو هیئتمدیره شرکت «زیستخاور»، ادامه کار را در دست گرفتند. مابقی اعضای هیئتمدیره هم از بانک تجارت انتخاب شدند. آنزمان، کار سفتکاری برج و نما تمام شده بود ولی نازککاری، نصب در و سیستمهای تأسیسات، روشنایی و گچکاری و سرامیک و اینطورچیزهای داخلی مانده بودند. کمی بعد متأسفانه آقای جواهری باوجود موثربودن در پروژه، ایست قلبی کرد و از دنیا رفت. مهندس سیدحسن حسینی در ادامه کار با سمت مدیرعامل و عضو هیئتمدیره آمد و از شرکت ساختمانی باسابقه و توانمند «پاسنگان» دعوت به کار کرد. آنها نیز پروژه را تمام کردند. به این ترتیب سال 70 «زیستخاور» افتتاح شد. امام جمعه مشهد، فرماندار، استاندار، نمایندههای مشهد، مدیرعامل بانک تجارت، اعضای هیئتمدیره و معاونین وزیر هم آمدند و مراسم در طبقه بهعلاوهیک برگزار شد. بعد از آن شروع کردیم به تحویلدادن واحدها و 51 درصد از واحدهای تجاری که واگذار شد، بانک تجارت رفتهرفته اختیارات و مدیریت را به مالکان تفویض کرد. حدود سال 81-82 نیز بانک تجارت کاملا خارج شد و تمام اختیاراتش را به هیئتمدیره، که متشکل از مالکان بود، واگذار کرد. الان هم هر دو سال یکبار مجمع عمومی برگزار میشود و اعضای هیئتمدیره انتخاب میشوند.
حدود سال 75 یا 76 که بحث گرفتن پایانکار پیش آمد، شهرداری گفت «زیستخاور» پارکینگ کم دارد. به همینخاطر، بانک تجارت، زمین پشت سینما را که متعلق به فرماندار مشهد در زمان رضاشاه بود خرید و پارکینگ چهارطبقهای را با حدود 400 پلاک احداث کرد. در همین اثنا آستان قدس ورود کرد و معلوم شد که زمین «زیستخاور» متعلق به این نهاد است و در زمان پهلوی اول، بهصورت تهاتری به مالک شخصی واگذار شده است. قانون بعد از انقلاب این بود که آن زمینهای تهاتری باید به آستانقدس برگردند. به همین خاطر شرکت «زیستخاور» در اوایل دهه 80، ضمن توافقاتی توانست برای این 900 واحد سند بگیرد.
درمجموع، پایانکار تمام این ملک، تجاری است؛ یعنی ساکنان طبقات اقامتی هم دارند در ملک تجاری زندگی میکنند. به همین دلیل در سالهای اخیر، تعدادی از آپارتمانها به شرکتهای خدماتی و تجاری واگذار شده است.
هنوز 70 سال به دنیا عمر دارد
ساختمان «زیستخاور» مثل یک آدم 30-35 ساله است و میتواند تا 100سالگی عمر کند. کمبود و کاستیای در ساختمان دیده نمیشود و همچنان استاندارد ملی را در تمام زمینهها دارد. شما از طبقه منهای2 می توانی ورودی را ببینی. سیستم تهویه هوا و نورپردازی طبقات خیلی دقیق است. سرویسهای بهداشتی در بهترین نقاط قرار دارند. بعد از این همهسال، سیستم برقرسانی مجتمع هنوز بهروز است. تأسیسات مکانیک اینجا را هم جمعی از حرفهایها انجام دادهاند؛ مثلا سیستم فاضلاب، مرکزی است. کل فاضلاب «زیستخاور» به تصفیهخانه بزرگی در زیر طبقه منهای2 منتقل و تا 70درصد تصفیه میشود. بعد هم از طریق 24چاهی که در زیر این برج قرار دارد، دومرتبه به سفره آبی مشهد منتقل میشود.
درحالحاضر به دنبال این هستیم که بتوانیم یک کریدور از همین طبقه منهای2 به مترو بزنیم. هنوز جادارد که یکسری امکانات دولتی در اختیار این مجتمع قرار داده شود. با توجه به همین موضوع امیدواریم که شورای محترم شهر مشهد و شهردار محترم، همکاری لازم را با هیئتمدیره «زیستخاور» در این زمینه به عمل آورند.