پهنه خلیج فارس،‌جلوه گاه فرهنگ ایرانی

سیدسعید میرمحمدصادق درباره اهمیت خلیج فارس در فرهنگ ایران می گوید

رادمنش
خلیج فارس از دنیای باستان تا دنیای مدرن و تا امروز، از جنبه سیاسی، استراتژیک و اقتصادی اهمیت بسیار داشته، تاآنجاکه حفظ آن برای حکومت ها حیاتی بوده است. اما تنوع قومی و فرهنگی آن و جایگاه آن در فرهنگ و تمدن ایران چیزی است که علی رغم اهمیت زیادش بسیار کم به آن توجه شده است. به مناسبت روز ملی خلیج فارس، گفت وگویی با سیدسعید‌میر محمدصادق، دانش آموخته دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی، نویسنده و پژوهشگر، داشته ایم با محور اهمیت این منطقه در فرهنگ. او بر این باور است که برگزاری جشنواره های مختلف، اعم از هنری و غیرهنری، مانند جشنواره غذا و بازی و لباس، و فراهم آوردن امکان حضور گردشگران خارجی می تواند هم در معرفی فرهنگ غنی خلیج فارس مؤثر باشد و هم آورده های مالی داشته باشد.


معمولا، به سواحل خلیج فارس از منظر سیاسی، استراتژیک و اقتصادی نگاه می شود، و کمتر از جایگاه و نقش آن در فرهنگ و تمدن ایران گفته شده است. درباره این جنبه مغفول برایمان بگویید.
در طول تاریخ و تمدن این سرزمین، سواحل خلیج فارس و دریای عمان، که پیش تر آن هم در نقشه های جغرافیایی «دریای پارس» نامیده می شده، منظر حاکمیتی و سرزمینی، منظر اقتصادی بوده است. به هر حال، راه دریایی بوده که ما را به سرزمین های دیگر وصل می کرده و راه تبادل کالا از طریق دریا با سرزمین های اطراف و بعد با سرزمین های دوردست بوده است. این جنبه تا دنیای مدرن بسیار مهم بوده است؛ در دنیای مدرن، منظر سیاسی و استراتژیک هم به آن اضافه می شود، چون مرزبندی ها شکل می گیرد، مرزهای سیاسی. با تشکیل برخی کشورهای کوچک تر و شکل گیری برخی ملت-دولت های جدید در پیرامون، این شاخ آب مهم بین المللی، یعنی خلیج فارس، اهمیت سیاسی و بعد استراتژیک هم پیدا می کند، به خصوص در اواخر سده نوزده، و سده بیست که اهمیت تولید انرژی در این منطقه اهمیت سیاسی و استراتژیک آن را به مراتب افزایش می دهد. جنگ هایی هم که در اطراف این شاخ آب بزرگ بین المللی شکل گرفت، چه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و چه جنگ عراق با کویت و جنگ اول و دوم خلیج فارس که به موجب آن آمریکایی ها در این شاخ آب حضور پیدا کردند، بخشی اش بازبرمی گردد به اهمیت استراتژیک این منطقه. تا سده نوزده، اهمیت نفت بود، و در سده بیست و بیست و یک اهمیت گاز هم به آن اضافه شده است. بنابراین، از سده نوزده و بیست به بعد، با شکل گیری دنیای مدرن و ملت-دولت های جدید در اطراف این شاخ آب، بحث فرهنگی مقداری کم فروغ شد و اهمیت سیاسی و استراتژیک بیشتر. البته که فرهنگ و تمدن ما در سراسر کرانه های خلیج فارس از یک تمدن غنی در این منطقه ، به ویژه سواحل شمالی که سواحل سرزمینی ایران است، حکایت دارد. همچنین، در آثار جغرافیایی قدیم، چه در دوره قبل از اسلام و چه بعد از اسلام از این سواحل نام برده شده است. مثلا، در کتاب «شهرستان های ایران» یا در کتاب «کارنامه اردشیر بابکان»، از این سواحل و برخی شهرهای خلیج فارس یاد شده است و این ها همه نشان از این است که از نظر فرهنگی و تاریخی تا چه اندازه سرزمین ایران بر این شاخ آب تسلط تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته است.


در چه برهه ها و دوره هایی از تاریخ ما، بیشتر به جنبه فرهنگی و تمدنی خلیج فارس توجه شده است؟ آیا اساسا سلسله ها و حکومت ها از این منظر به ظرفیت سواحل خلیج فارس نگاه کرده اند؟
آورده فرهنگی و تمدنی در حوزه شاخ آب خلیج فارس در همه دوره های تاریخی مهم بوده است. به هر حال، در برهه ای از زمان، اهمیت تجاری برجسته شده، چنان که در دوره ایلامی ها/ عیلامی ها در شهر لَیان و همین طور بندر ریشهر، و بعدها، در دوره اسلامی، در سیراف. هرکدام از این تغییروتحولات براساس اهمیت اقتصادی صورت گرفته و، به هر حال، ما، تا الان، عمده پژوهش هایمان متمرکز بر تاریخ سیاسی بوده است. در حوزه اقتصادی، عمده تجارت ایران از طریق دریا صورت می گرفته است و، برای همین، در سده۱۶ میلادی یا سده۱۰ قمری، با حضور پرتغالی ها در هند و بعد در خلیج فارس، ما شاهد عصر استعمار هم هستیم. اگر تاریخ استعمار در جهان را بررسی کنیم، نشان می دهد که این منطقه چه اهمیتی دارد. اگر جلوتر بیاییم، در سده ۱۹، حضور پررنگ انگلیسی ها را در خلیج فارس می بینیم که چگونه، با تشکیل کارگزاری های خودشان در سرتاسر سواحل خلیج فارس، یک امپراتوری غیررسمی را در این منطقه شکل می دهند. این هم مهم است که ما یک امپراتوری رسمی بریتانیا داریم که در هند است و یک امپراتوری غیررسمی، که منویات شرکت هند شرقی انگلیس در هند و همچنین سیاست های انگلیس را در سرتاسر کرانه های شمالی و جنوبی خلیج فارس از طریق همین کارگزاری ها و نماینده های تجاری پیش می برند. این ها نشان می دهند که این منطقه، در همه دوره های تاریخی، با همه فرازوفرودها، اهمیت خودش را داشته است. همان طور که عرض کردم، با توجه به بحث انرژی و اینکه تأمین عمده انرژی جهان از این منطقه است، اهمیت سیاسی و استراتژیک این منطقه، به نسبت سایر مناطق جغرافیایی در جهان و حتی مناطق و بنادر تجاری در جاهای دیگر، بیشتر است. البته، از دوره صفویه، به ویژه برای اینکه آن ها می خواستند پرتغالی ها را از خلیج فارس بیرون کنند، و پس از آن، دریا خیلی مهم می شود. شاهدیم که شاه عباس اول به دنبال این بود که به ترتیبی بتوانند قطعات کشتی را به ایران بیاورند و خودشان سرهم کنند تا بتوانند در دریا حاکمیت ایجاد کنند. البته ما برخوردار از دریانوردی بودیم، اما -به هر حال- از دوره صفویه اهمیت دریا دوچندان می شود و بخشی از سیاست شاهان صفوی، به ویژه شاه عباس، متمرکز بر دریا می شود که بتواند ارتباطات خودش را با جهان بیشتر کند، به ویژه که در غرب مشکلاتی با عثمانی داشته و ممکن بوده در طول جنگ ها مرزها بسته و صادرات کالا متوقف شود. برای همین، خلیج فارس برای او اهمیتی دوچندان داشته تا بتواند صادرات خودش را به کشورهای اروپایی از راه دریا انجام دهد.


آیا از سواحل خلیج فارس به کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس، آن اندازه که هندوانه و خربزه می رود، فرهنگ هم صادر می شود؟
خربزه و هندوانه کالاهایی هستند که ثبت می شوند و از طریق گمرک می روند، ولی کالاهای فرهنگی مانند تئاتر، سینما و محصولات هنرهای تجسمی گمرک پذیر نیستند که بگوییم به چه میزان صادر می شوند؛ البته که اثرگذاری خودشان را دارد. در جشنواره های هنری ای که برگزار می شود، هنرمندان جایگاه خود را دارند و توانسته اند هنرهای خودشان را به خوبی عرضه کنند و اثرگذار باشند. به هرحال، پشتوانه فرهنگ و هنر ایرانی پشتوانه ای ۱۵هزارساله است؛ البته، از این مدت، ماحصل ۱۲هزار سال آن غیرمکتوب است که نشانه اش اشیایی است که باقی مانده است، و دستاوردهای سه هزار سال آن هم به صورت مکتوب، از طریق لوح ها و کتیبه ها و سکه ها و بعدها نوشته های کاغذی و کتاب ها، به دست ما رسیده است. نشانه ها و نمادهایی از معماری ما در آنجا هست، مانند بادگیرهایی که فرهنگ ساخت آن از اینجا به سواحل جنوبی خلیج فارس رفته است. اصطلاحات دریایی ای داریم که بخش عمده شان را دریانوردان ایرانی تولید کرده اند و از طریق آن ها به سواحل جنوبی خلیج فارس و همچنین هند و چین رفته است. بخش مهمی از فرهنگ ما از این طریق منتقل شده است، ولی نمی شود میزان و اندازه و متراژ صادرشدن آن را بررسی کرد. بااین همه، جای آن هست که از طریق فرهنگی و هنری اثر خودمان را در نواحی جنوبی خلیج فارس بگذاریم و حتی از بازار فرهنگی-هنری ای که می شود ایجاد کرد بهره مند شویم.


در همین روزهای اخیر، موضوع برگزاری جشنواره «کوچه» در بوشهر و تلاش برای ممانعت از برگزاری آن داغ شد. این درحالی است که -به عنوان مثال- امارات و به خصوص عربستان در سال های اخیر روی -به اصطلاح- برندینگ خودشان خیلی متمرکز شده اند و برای آن خیلی هزینه کرده اند. به نظرتان، چطور می شود، فراتر از یک روز ملی در تقویم، از سواحل خلیج فارس، جزایرش، فرهنگش و همه آنچه بومی است و می تواند جاذبه ای باشد برای گردشگر خارجی، برای معرفی فرهنگ ایران و پربسامدکردن نام خلیج فارس استفاده کرد؟ برنامه های فرهنگی مثل همین جشنواره ها، اگر جنبه بین المللی پیدا کنند، چقدر می توانند مؤثر باشند؟
جشنواره «کوچه» در بوشهر یا جشنواره «بَندِراتی» در چابهار بخشی از میراث هنری ایران است که در طول زمان جاری و ساری بوده است؛ یعنی این شادی و غم، هرکدام، بنا به مناسبت هایشان، ریشه هایی دارند: برخی از سوگ ها مرتبط با اتفاقات دریا هستند، مثل ماجرای کشتی ای که رفته و دیگر برنگشته است، یا سواحلی که توفانی شده و مردم در کنار آن ها جمع شده اند و دعا خوانده اند یا، اگر خبر مصیبت باری رسیده است، در سوگ عزیزانشان مراسمی گرفته اند. این رفتارها و آداب طی قرون به فرهنگی تبدیل شده که نسل به نسل منتقل شده است. در همه جهان، چنین فرهنگ هایی را ارج می گزارند، هم فرهنگ هایی را که در آن ها سرور هست و هم فرهنگ هایی که در آن ها سوگ هست؛ پس به هر رخداد فرهنگی ای باید براساس ریشه تاریخی آن توجه کرد و ارج گزارد. افزون بر ارج گزاری بر این فرهنگ، ما می توانیم زمینه ای را فراهم کنیم که گردشگران فرهنگی محلی و جهانی را به این جشنواره ها دعوت کنیم و آن فرهنگ غنی خودمان را که در مناطق کرانه ای خلیج فارس هست نشان بدهیم، این را که ایرانیان در طول چندین هزار سال چگونه شکرگزار بوده اند، چگونه غمگسار بوده اند یا چگونه به بزم می نشسته اند. این فرهنگ های غنی و چندهزارساله دارای پشتوانه و اسناد فرهنگی و مکتوب اند. این است که هر نقطه ای از این سواحل را باید به مناسبت های خاص خودش ارج گزارد. نمی شود گفت یک روز روز خلیج فارس است. اگر توجه کرده باشید، بیشتر جزایر خلیج فارس متعلق به ایران اند و، علاوه بر آن، در سواحل غیرایرانی هم برخی اسامی ریشه ایرانی دارند. یک روز پاسخگوی این فرهنگ و تمدن در طول تاریخ نیست؛ هر بخشَش باید روز خاص خودش را داشته باشد، و باید احترام گزارد به فرهنگ بومی. نباید به آن فرهنگ بومی از نظر سیاسی و ایدئولوژیک نگاه کرد. در طول سالیان دراز، آن فرهنگ باوری به دریا و سرزمینش داشته که، حتی با حضور استعمار در این نواحی، توانسته آن را حفظ کند و به عنوان دستاوردی مهم به نسل امروز برساند. باید همیشه این فرهنگ را ارج گزارد، چون این فرهنگ ریشه در فرهنگ های ایرانی دارد. به هر حال، خیلی مهم است که بتوانیم از طریق جشن های فرهنگی و برخی سوگ یادها فرهنگمان را به مخاطب بین المللی نشان بدهیم. در محرّم هم، در نواحی ای مانند بوشهر و خوزستان، مراسم خاصی دارند که از قدیم الایام زبانزد بوده است. به هر روی، ظرفیت خلیج فارس فقط محدود به تجارت و انرژی -که دنیای معاصر آن را پررنگ کرده- نیست. نگاه به داشته های محلی خیلی مهم است. سواحل خلیج فارس و جزایر آن بافت طبیعی بسیار زیبایی دارند که خودشان فرهنگی را ایجاد کرده اند درباب استفاده از آن طبیعت. همچنین، بحث لباس را داریم که فرهنگ و نحوه پوشش خودش را دارد، چیزی که هنوز از بین نرفته و جای خودش را در بین مردم دارد. افزون بر این ها، بازی های دریایی و غذاهای مرتبط با دریا نیز این قابلیت را دارند که جشنواره خاص خود را داشته باشند. علاوه بر جشنواره موسیقی، جا دارد که جشنواره تئاتر، غذاهای دریایی و لباس های محلی هم در این منطقه و سواحل برگزار شود که مزیت های مهمی دارد.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->