مدیریت صحیح منابع انرژی در ایران دیگر موضوعی محدود به بحثهای فنی یا جمعی کوچک از کارشناسان انرژی نیست؛ بلکه امروزه به اولویتی ملی و راهبردی بدل شده است که تأثیر مستقیمی بر آینده اقتصادی، امنیت ملی، رفاه عمومی و توسعه پایدار کشور دارد. منابع انرژی، چه فسیلی مانند نفت و گاز و چه نوین، نقش ستونفقرات اقتصاد ایران را ایفا میکنند؛ اما در شرایط امروز، وابستگی صرف به این منابع بدون اصلاح جدی الگوهای مصرف و بدون برنامهریزی هدفمند برای بهرهگیری کامل از انرژیهای تجدیدپذیر، کشور را با چالشهایی جدی روبهرو کرده است. اتکای طولانیمدت به منابع زیرزمینی، افزون بر تشدید پیامدهای منفی زیستمحیطی، خطرپذیری کشور را نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی جهانی افزایش میدهد و فرسایش زیرساختها را رقم میزند. در استان خراسان رضوی، بهعنوان یکی از مهمترین قطبهای جمعیتی، صنعتی و کشاورزی کشور، مبحث مصرف بهینه انرژی و حفظ منابع، اهمیتی دوچندان یافته است. صنایع این استان بهدلیل مصرف گسترده انرژی، نقشی تعیینکننده در دوام تولید و توسعه اقتصادی دارند. بررسیها نشان میدهد که بخش عمدهای از صنایع خراسان رضوی هنوز با استانداردهای روز جهانی فاصله دارند؛ چه در حوزه نوسازی تجهیزات، چه در زمینه بازیابی حرارت و چه در بهرهبرداری از انرژیهای پاک. تداوم این وضعیت، ازیکسو هزینه تولید را افزایش میدهد و ازسویدیگر، قدرت رقابتپذیری و ماندگاری صنایع بومی را در بازارهای داخلی و بینالمللی کاهش میدهد. بنابراین، ارتقای بهرهوری انرژی در بخش صنعت از مهمترین راهکارهای اساسی برای عبور از وضعیت فعلی است. رسیدن به این هدف اما نیازمند مجموعهای از اقدامات هماهنگ است؛ ازجمله آموزش مستمر مدیران صنعتی و برنامهریزان، حمایتهای هدفمند و بلندمدت دولت، تدوین و اجراییکردن سیاستهای مشوقمحور برای سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و دوستدار محیط زیست. یکی از ظرفیتهای ویژه خراسان رضوی، امکان گسترش انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه خورشیدی و بادی است. مناطقی چون «خواف»، «تایباد»، «تربتجام» و «نیشابور» با تابش بالای آفتاب و وجود بادهای مناسب، فرصت کمنظیری برای توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی فراهم کردهاند. استفاده حداکثری از این ظرفیت، نهتنها میتواند بخشی از بار شبکه برق استان را کاهش دهد و به کاهش مصرف سوختهای فسیلی منجر شود، بلکه حتی بستر صادرات انرژی به شکل نوین را نیز فراهم میآورد.
در کنار سیاستگذاریهای کلان، تغییر نگرش عمومی و فرهنگ مصرف انرژی، اصلی انکارناپذیر است. تازمانیکه نگاه جامعه نسبت به انرژی بر اساس تصور بودن آن بهعنوان منبعی ارزان و بیپایان باشد، اصلاحات ساختاری و اجرای سیاستهای بهینهسازی نیز با مقاومت و کندی مواجه خواهد شد. آموزش همگانی، اطلاعرسانی مستمر به مدد رسانهها، مدارس و نهادهای اجتماعی، باید در صدر برنامهها قرار گیرد تا مصرف منطقی، نوعی مسئولیت اجتماعی شناخته شود. در جمعبندی باید تأکید کرد انرژی فقط سوخت و محرک واحدهای صنعتی و خانگی نیست؛ انرژی سرمایهای ملی برای نسل امروز و فرداست. اگر این سرمایه با سیاست و آیندهنگری درست مدیریت نشود، روزی نهتنها توسعه اقتصادی، بلکه زیستبوم، سلامت اجتماعی و امنیت آینده کشور را نیز تهدید خواهد کرد. حفظ منابع انرژی و مصرف آگاهانه آن، ضامن بقای فردای ایران است و نیازمند مشارکت و عزم جدی همه ارکان کشور از دولت و صنعت تا مردم عادی.