شبنم کرمی
آخرین مطالب شبنم کرمی
گفتگو با یک دانش‌آموز مبتکر | می‌توانیم یک مخترع باشیم
بزرگ‌ترین مخترعانی که زندگی را برای ما راحت‌تر کردند انسان‌هایی عادی مانند ما بوده‌اند؛ بنابراین هریک از ما می‌توانیم با تلاش و پشتکار یک مخترع باشیم و به کشورمان خدمت کنیم.
گفتگو با نوجوان ورزشکار موفق | تلاش می‌کنم فرزند خوبی برای پدر و مادرم باشم
دنیا پر از رنگ‌های زیباست. اگر رنگ‌ها نبودند حتما دنیا به این زیبایی نبود. در این میان بعضی آفریده‌های خدا رنگی‌تر هستند.
گفتگو با برگزیده جشنواره کشوری «نقالی و شاهنامهخوانی» | پرواز با پر سیمرغ از کودکی
شاهنامهخوانی یکی از راه‌های حفظ زبان مادری است. آشنایی کودکان با رسم زندگی پهلوانان این سرزمین از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید تلاش بیشتری برای ترویج آن داشته باشیم.
گفتگو با دختر طلایی مشهد | از همه‌ی لحظاتم برای موفقیت استفاده می‌کنم
از آنجا که حضرت معصومه(س) الگویی کامل و ارزشمند برای دختران مسلمان است، سالروز میلاد باسعادت او را روز دختر نامیده‌اند. این روز می‌تواند زمانی مناسب برای شناخت دختران و آشنا شدن با جایگاه آن‌ها در جامعه و خانواده برای همه‌ی ما باشد.
گفتگویی معصومانه به مناسبت هفته معلم | معلمی به توان درمان
بیمارستان نوساز، بزرگ و روشن است و سقفی بلند دارد. با این حال، هوا گرفته است. همان‌طور که در بخش‌ها دور می‌زنیم، از دیدن کودکان بیمار و بی‌رمق دلتنگ می‌شویم.
تا حالا چند تا بستنی خوردین؟
آدم بزرگ‌های بسیاری را دیده ام که باوجود روزگار سخت پیش رو، برخلاف فانتزی ذهن بیشتر مردم، وقتی حرف از کودکی شان می‌شود حتی نمی‌خواهند آن را به یاد بیاورند چه رسد به اینکه به آن دوران بازگردند.
گفتگو با قوی‌ترین مرد کوچک جهان‌شهر مشهد | پهلوانان فراموش نمی‌شوند
«افرادی که قهرمان می‌شوند خیلی مورد توجه مردم قرار می‌گیرند و باید بیشتر مراقب رفتار خود باشند. اگر بهترین قهرمان هم باشیم، اما اخلاق جوانمردانه نداشته باشیم، پس از مدتی فراموش می‌شویم.»
گفتگو با یک نوجوان پیشرو در ورزش کیک‌بوکسینگ | با هدف تلاش کنید تا به بهترین مقام‌ها برسید
هر کشوری یک روز ویژه در تقویم خود دارد که می‌تواند آغاز یک تاریخ باشکوه در آن سرزمین باشد و مردم به چنین روزی افتخار کنند.
گفتگو با کودک هنرمند روستایی | یک آرزوی خیلی خوب؛ مثل پیدا کردن دوستی جدید
طرح‌های سوزن‌دوزی سینه‌به‌سینه از مادربزرگ‌ها به ما رسیده است. آن‌ها را در حافظه‌مان داریم و نیازی نیست روی پارچه بکشیم. مادرم هم از مادرش یاد گرفته است.
گفتگوی نوجوان | همه خاطرات شیرین من در ماه رمضان رقم خورده است
دکلمه‌خوانی آمیخته‌ای از احساسات و هنر یک شاعر آیینی است که از میان هزاران زیبایی در عالم، به وصف و مدح بهترین خلایق عالم هستی رو آورده است.
گفتگو با روزه‌اولی‌ها | پیروزی بر خواسته‌های خوردنی‌ام به من حس غرور می‌دهد
روزه‌اولی‌ها همان بچه‌های شاد و خوشبختی هستند که سرشار از ذوق و پاکی، ماه رمضان را با حس و حال دیگری سپری می‌کنند و تاج بندگی خداوند را با افتخار بر سر می‌گذارند.
گفتگو با مقام‌آوران استانی تیم والیبال | با تک‌روی تیم به جایی نمی‌رسد
از ابتدای آبان، استعدادیابی رشته‌ی والیبال در مدرسه آغاز شد، برترین‌ها انتخاب شدند و تمرین‌ها شروع شد.
گفتگو با نوجوان برتر ورزشی و قرآنی | هنر و ورزش در کنار درس فراموش نشود
این روزها به لطف پدرها و مادرهای مهربان، بسیاری از بچه‌ها موقعیت کسب تجربه و آموزش هم‌زمان چند رشته‌ی مختلف و شناخت استعدادهای خود را دارند.
گفتگو با نوجوان مداح حرم رضوی | انس با ائمه(ع) موفقیت و نشاط می‌آورد
امروز سالروز شهادت امام‌موسی‌کاظم(ع)، پدر امام‌رضا(ع) است. در چنین روزهایی بزرگ‌ترها با برگزاری مراسم سوگواری در هیئت‌ها یا حضور در روضه‌ها به مدح ائمه(ع) می‌پردازند.
گفتگو با دانش‌آموز صاحب رتبه نخست «پرسش مهر» | برای ساختن زندگی خود تلاش کنید
هرچند انسان با درس خواندن می‌تواند به دانش خود اضافه کند، در کنار آن روحیه‌ی پرسشگری خیلی مهم است و می‌تواند عامل رشد و فهم بیشتر ما شود.
گفتگو با قهرمان بین‌المللی کاراته | هدفم قهرمانی جهان است
کاراته به زبان ژاپنی به‌معنی «دفاع با دست خالی» است و فلسفه این هنر رزمی گذشتن از خواسته‌های نفسانی مانند کبر و غرور و غلبه بر نفس خود است.
گفتگو با عضو تیم ملی ژیمناستیک نوجوانان | همیشه راهی هست
علیرضا زائری‌نیا که ۱۵ سال دارد و از پنج سالگی ژیمناستیک را آغاز کرده و اکنون عضو تیم ملی نوجوانان ایران است، ورزش را به‌گونه‌ای با علاقه و قوت دنبال می‌کند که مزه شیرین قهرمانی را از کودکی چشیده است.
گفتگو با نویسنده و نقاش نوجوان برتر | با هنرم مادرم را شاد می‌کنم
«مادر عزیزم، تو لطیف‌ترین گل در گلزار آفریده‌های خداوند هستی. دوستت دارم و به پاس همه‌ی زحماتی که در این چهارده سال برایم کشیده‌ای دستانت را می‌بوسم.»
لشکر انفرادی
برای من، یکی از بدترین و سخت‌ترین روزها و شب‌هایی که گذرانده ام دوران بیماری مادرم بود. روحش شاد. رنج عزیزِ جانم از یک سو و مشکلات و سد‌های مسیر درمانش و کمبود داروهایش از سوی دیگر روح و جانم را می‌خراشید.
داستان کودک | غول‌غولک و پاستیل‌های نارنگی
غول‌غولک هر کاری می‌کرد اشک‌هایش بند نمی‌آمد. از وقتی رفت توی نارنگی و بیرون آمد، همه‌اش دلش می‌خواست گریه کند.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.