درباره نویسنـده
حامد عسکری

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۱۳۴

آخرین مطالب حامد عسکری

دل کندن برای نو شدن

دل کندن برای نو شدن

حالا که دارم این یادداشت را می‌نویسم، به این فکر می‌کنم که سال آینده اصلا آخرین یادداشتی از من در آخر سال خواهد بود؟ عید و رمضان سال آینده را خواهم دید؟ چشمم به گنبد سلطان هشتم می‌افتد؟
کد خبر : ۲۱۸۰۰۹
۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۱۶:۰۵
برای دکتر کلمه‌ها ...

برای دکتر کلمه‌ها ...

اگر تصادف لعنتی نبود به یقین می‌گویم که برای روز به روز و ساعت به ساعت زندگی اش برنامه چیده بود و حتی به قول فوتبالی‌ها به پلن B هم فکر کرده بود و دقیق و مرتب جایگزین داشت.
کد خبر : ۲۱۷۳۵۲
۱۴۰۲/۱۲/۲۴ - ۱۶:۱۳
دل خوشی چهارشنبه‌های من

دل خوشی چهارشنبه‌های من

آخرین چهارشنبه‌ای است که امسال برای شما می‌نویسم، چند روز دیگر سررسیدی که روی میز کارم هست به آخر می‌رسد و دیگر نمی‌شود تویش قراری تنظیم کرد و وعده‌ای داد.
کد خبر : ۲۱۷۱۷۶
۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۷:۱۴
با کت و شلوار در جهنم!

با کت و شلوار در جهنم!

انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیدا‌ها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر می‌بینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نماینده‌ها و تشکر از مردم.
کد خبر : ۲۱۵۹۹۱
۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - ۱۳:۰۳
خارجی و خارج از نوبت!

خارجی و خارج از نوبت!

سلام ایمام ریضا، من ادوارد هست از کشور جامائیکا. در این مدت که در ایران درس خواند، خیلی دوست داشتم به پیش شما بیاییم و با شما دیدار کرد، زیارت کرد.
کد خبر : ۲۱۵۷۸۰
۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۸:۰۰
دست‌و‌پا بزنید و بهشتی شوید

دست‌و‌پا بزنید و بهشتی شوید

این روز‌ها که رسانه‌های آن‌وری را تورق می‌کنم نمی‌دانم چه اصراری دارند هی به مردم القا کنند که انتخابات صوری یا بی‌فایده است یا در زیست و زندگی اثری ندارد و مردم ایران نروند و رأی ندهند. به این فکر کردم که اگر بی‌فایده است خب چرا این‌قدر اصرار دارند که رأی ندهیم.
کد خبر : ۲۱۴۱۱۳
۱۴۰۲/۱۲/۰۸ - ۱۶:۱۹
«خوب» یک حرف از نام کوچک توست ...

«خوب» یک حرف از نام کوچک توست ...

تو می‌آیی و ما در گوشی‌های همراهمان خبر آمدنت را برای هم فوروارد می‌کنیم، تو می‌آیی و ما عکست را در شبکه‌های اجتماعی پست و استوری می‌کنیم و قربان صدقه ات می‌رویم.
کد خبر : ۲۱۳۲۵۷
۱۴۰۲/۱۲/۰۳ - ۱۵:۳۴
از صادق بوقی تا بیرو

از صادق بوقی تا بیرو

سال‌های ابتدایی دهه ۸۰ که دانشجو بودم گذارم به بازار تجریش تهران زیاد بود، هر روز درست در کمر کوچه درختی ابتدای بازار مردی میان سال با محاسنی انبوه و عبایی و ردایی و گیوه‌ای و دستاری بساط می‌کرد، چند کتاب و گوی و مکعب مسی و چند رشته نخ پشمی و خرمهره هم پیشش پهن بود.
کد خبر : ۲۱۲۲۰۲
۱۴۰۲/۱۱/۲۸ - ۱۴:۰۸
گریستن در شب تولد

گریستن در شب تولد

تولد شماست و یکی از خوش‌رنگ‌ترین اگر‌هایم همین است که اگر آن سال پایتان به کربلا باز نمی‌شد...
کد خبر : ۲۱۱۵۴۰
۱۴۰۲/۱۱/۲۴ - ۱۴:۳۹
حرف و برف

حرف و برف

توی کارگاه‌ها و دورهمی‌هایی که بهانه‌اش شعر و ادبیات است، همیشه می‌گویم برای شاخص‌بودن و امضا‌داشتن، جهان خودتان را بشناسید.
کد خبر : ۲۱۱۴۵۲
۱۴۰۲/۱۱/۲۳ - ۱۸:۰۲
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->