من یک پدرم. پدر بودن تا یک سنی شخص بودن است و از یک سنی به بعد میشود یک مفهوم. در پدر بودن همیشه حس ناکافی بودن داری.
کد خبر : ۳۱۰۶۱۵
۱۴۰۳/۱۰/۲۴ - ۱۷:۱۶
تلویزیون یکی از قسمهای راست ما بود، یکی از محکمترین دلیلهای ما بود. دکتری را که تلویزیون نشان بدهد بهترین دکتر جهان بود.
کد خبر : ۳۱۰۳۳۵
۱۴۰۳/۱۰/۲۳ - ۱۴:۳۴
ساعت یک نصفه شب است، چمدانم را بستهام، تا همین نیم ساعت پیش داشتم دستهای زبر و زمخت پدرم را سمباده پوست میکشیدم و روغن زیتون میمالیدم.
کد خبر : ۳۰۹۲۸۳
۱۴۰۳/۱۰/۱۷ - ۱۴:۴۶
حاج قاسم. پهلوان قصه ما آنقدری توی جنگ رشادت کرده بود که بتواند از توبرهاش توی این سی سال بخورد، کتوشلوار سیاست تنش کند و بستر عافیت بگزیند.
کد خبر : ۳۰۸۶۳۹
۱۴۰۳/۱۰/۱۳ - ۱۴:۴۳
ما صبحها قبل از ظهر پلک به مشهد وا میکردیم، هرچه خاطره کودکی از مشهد دارم گنبد را در روز دیدهام نه شب، ما بعدازظهر راه میافتادیم که شب دیگرستم و دیهوک را رد کنیم و برشته نشویم.
کد خبر : ۳۰۸۰۹۱
۱۴۰۳/۱۰/۱۰ - ۱۶:۳۸
سرمای مشهد درونگرایت میکند، تو را به خودت بر میگرداند و آیینه میگیرد پیش رویت.
کد خبر : ۳۰۷۲۴۰
۱۴۰۳/۱۰/۰۶ - ۰۹:۰۴
ما کنار سفرههایمان در گرمای خانه هایمان نشستهایم و کیفوریم البته نوش جانمان چه از این بهتر که شاد و همدل کنار همیم ولی باید به این مادرهای تنها فکر کرد و به آنها درود فرستاد.
کد خبر : ۳۰۶۷۳۵
۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۴:۳۳
چهل سال یک عمر است، نه خود چهل سالش کل ثانیهها و نفسهایش وقتی چشمانتظار باشی همین است.
کد خبر : ۳۰۵۹۳۹
۱۴۰۳/۰۹/۲۷ - ۱۴:۳۳
مرد توی جنگ چندباری جانباز شده بود و با توجه به منصب پدرهمسرش که پسر عمویش هم بود، میتوانست با مدارک جانبازی و تخصص و توان مدیریتی که داشت کلی درآمد داشته باشد، ولی کار خصوصی و شخصی را دنبال کرد
کد خبر : ۳۰۳۷۸۵
۱۴۰۳/۰۹/۱۴ - ۱۴:۰۵
دورترین چیزی که چشمهاش روی زمین دیده بود، ته سالن فوتسال زندان بود. بیابان دید، کوه دید، ابر دید، روزی که آمد اینجا کل زمین پیشادست بایر بود و برهوت.
کد خبر : ۳۰۱۲۴۵
۱۴۰۳/۰۹/۰۱ - ۱۱:۵۰