به گزارش شهرآرانیوز - محمود خان میرزاحسابی در روزهای پایانی سال ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد؛ کسی که حالا ما او را به نام پروفسور حسابی میشناسیم و با تیترهای مهم و درخشانی به یاد میآوریم؛ با پدر علم فیزیک ایران، با توسعه دانشگاه تهران، با راهاندازی اولین رادیو در کشور و.... بگذارید بیشتر درباره یک دانشمند ادبیاتخوانده بنویسیم؛ کسی که هم میتوانست با انیشتین، یکی از چهرههای برجسته علمی تاریخ، دیدار کند و هم قرآن و دیوان حافظ را از حفظ بخواند.
در سن ۲۵سالگی دانشنامه دکترای فیزیکش را با ارائه رسالهای با عنوان «حساسیت سلولهای فتوالکتریک» با نمره عالی دریافت کرد. دکترحسابی علاوه بر علم، به هنر نیز تا حدودی مسلط بود. ویلن و پیانو را خوب مینواخت و با موسیقی کلاسیک شرقی و غربی آشنا بود. دو نشان معتبر هم داشت؛ یکی «کوماندو دولا لژیون دونور» و دیگری «افیسیه دولا لژیون دونور». کسب مدارک تحصیلی فراوانی به او نسبت دادهاند، ازجمله لیسانس ادبیات، ریاضیات، ستارهشناسی، زیستشناسی، مهندسی برق، مهندسی معدن و دکترای فیزیک از دانشگاههای معتبری مانند سوربن، پرینستون، شیکاگو و تهران. در دوران پهلوی، هم وزیر آموزشوپرورش بود و هم سناتور.
پس از انقلاب اسلامی، با وجود امکانات مرفه کاری در آزمایشگاههای مجهز آمریکا، پروفسورحسابی تصمیم گرفت به ایران بازگردد. اقدامات او تأثیر چشمگیری در توسعه کشور داشت. برای نمونه اولین نقشهبرداری فنی و تخصصی در کشور (راه بندر لنگه به بوشهر) و اولین راهسازی مدرن در ایران (راه تهران به شمشک)، پایهگذاری اولین مدارس عشایر، دارالمعلمین، دانشسرای عالی و اولین بیمارستان خصوصی در ایران به نام بیمارستان گوهرشاد، راهاندازی اولین رادیو در کشور، ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی، تعیین ساعت ایران، نصب و راهاندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران، پایهگذاری شورای عالی معارف، پایهگذاری اولین رصدخانه نوین در ایران و راهاندازی اولین توربین آبی تولید برق (ژنراتور) در کشور جزو اقدامات دکترحسابی بود. همچنین ایجاد انجمن زبان فارسی و تدوین اساسنامه طرح تأسیس دانشگاه تهران ازجمله فعالیتهای اجرایی دکترحسابی در کشور محسوب میشود.
محمود حسابی به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تسلط کامل داشت. او در مطالعات و پژوهشهایش از زبانهای سانسکریت، لاتین، پهلوی، یونانی، ایتالیایی، روسی و ترکی استفاده کرده است. دکترحسابی در سال ۱۹۹۰میلادی به عنوان «مرد اول علمی جهان» برگزیده شد و در سال۱۳۴۹ عنوان «استاد برجسته دانشگاه تهران» را دریافت کرد. این را هم اضافه کنیم که محمود اکبرزاده در کتاب «مرد نخستین» زندگینامه دکترحسابی را بهصورت کامل مکتوب کرده است. یکی از ویژگیهای بارز کتاب «مرد نخستین» بیان حالات و عواطف دکترحسابی در کنار عقاید علمی و سیاسیاش است؛ توصیفاتی که این زندگینامه را به سبکی داستانی نزدیکتر کرده و علاوه بر نمایش وجوه دیگری از شخصیت برجسته علمی، کتاب را از افتادن در دام تاریخنگاری صرف نجات داده است.
خانواده حسابی تا چهارسالگی او در تهران زندگی کردند و سپس به لبنان رفتند. آنجا محمود حسابی تحصیلات پایه را در مدرسه کشیشهای فرانسوی شهر بیروت آغاز کرد. همزمان مادرش ادبیات و تعلیمات دینی هم به او آموزش میداد. قرآن و دیوان حافظ را از بر کرد تا از همان زمان با علم و ادب آشنا شود. دوران متوسطه تحصیلش با جنگ نخست جهانی همزمان شد و به همین دلیل تحصیلات را دو سال در خانه ادامه داد. چون آشوب جنگ به تعطیلی مدارس منجر شد.
بعد از آن به کالج آمریکایی رفت و در سن هفدهسالگی کارشناسی ادبیات و دوسال بعد کارشناسی بیولوژی را کسب کرد. پس از آن به رشته مهندسی راهوساختمان رفت و بعد از کسب مدارک لازم، برای تأمین هزینههای خانواده در شرکت راهسازی فرانسه مشغولبهکار شد. این شرکت بعد از مدتی به پاس زحمات و قدردانی از او با اعزامش به فرانسه، امکان تحصیل را در آن کشور برایش فراهم آورد. در آنجا به مدرسه عالی برق پاریس رفت و یکسال بعد دانشآموخته شد. مدتی در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغالسنگ «سار» مشغول شد، اما بهسبب روحیه علمی و دلمشغولیهایش به تحصیل، برگشت و به دانشگاه سوربن راه یافت.
شایعاتی نیز پس از مرگ دکتر و بهخصوص از زمان قدرتگرفتن شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که بارزترینشان شاگردی نزد آلبرت انیشتین بود و انتشار عکسی از انیشتین و دکتر حسابی که البته ایرج، پسر دکتر، طی مصاحبهای با یکی از رسانهها این خبر را تکذیب کرد و عکس را متعلق به کورت گودل دانست. البته دکترحسابی دیداری با انیشتین داشت که خب ماجرایش متفاوت از شاگردی است.
پروفسورحسابی چندنظریه مهم در علم فیزیک داشت که مهمترین و آخرین آنها نظریه «بینهایتبودن ذرات» بود. در اینباره با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات کرد و همه آنها توصیه کردند که بهتر است بهطور مستقیم با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد؛ بنابراین نامهای همراه با محاسبات مربوط برای دفتر او در دانشگاه پرینستون فرستاد. پس از مدتی به این دانشگاه دعوت شد و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایش مشخص شد. پس از ملاقات با پروفسور شتراووس، به او گفته شد که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور انیشتین تعیین میشود که نظریه خود را بهصورت حضوری با او مطرح کنید.
درباره اعطای عنوان «مرد علمی۱۹۹۰» که عدهای مدعی شدند آن را به رشوه گرفته، پسرش مصاحبهای کرده و گفته است: «ما حتی به قدر کافی پول نداشتیم تا خانه پدری دکتر را از گرو بانک درآوریم، چطور میتوانستیم به حساب آن مردی که او را برگزیده است، آنقدر پول واریز کنیم؟» در موزه خانه ایشان مدارک لازم برای اثبات دریافت تقدیرنامههایی از آکادمی علوم نیویورک، فرانسه و قصر پاریس موجود است.
دکترمحمود حسابی در ۱۲شهریور سال۱۳۷۱ هنگام معالجه بیماری قلبی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه او در شهر تفرش قرار دارد. کمی پس از مرگ دکتر حسابی، یعنی در سال۱۳۷۲ خانه او به موزهای تبدیل شد که در آن وسایل شخصی، مدارک علمی و تحصیلی، نشانها، تقدیرنامهها، عکسهای قدیمی، متن نطقها و نوشتهها ازجمله پژوهشهای مربوط به «بینهایتبودن ذرات» به نمایش گذاشته شده است. این موزه در تهران و در خیابان تجریش قرار دارد.