توانمندسازی یک زن از سالهای کودکی و نوجوانیاش آغاز میشود، زمانی که او را از حقوق اولیهاش آگاه کنیم تا خود را به عنوان یک شهروند به رسمیت بشناسد، هنگامی که با او مهارتهای زندگی را تمرین کرده باشیم.
این در حالی است که بنا بر تئوری، این حقوق در بدو تولد برای همه انسانها به رسمیت شناخته شده است. زن در وجه ساختار اجتماعی چه در جامعه کهن باستانی، جامعه بردهداری، جامعه فئودالی و چه در جامعه سرمایهداری، وارث رنجهای تاریخی است.
آنها یا به نام سنت در خانه حبس شدهاند و مفهوم ممنوعه را با خود یدک میکشند یا به نام مدرنیته، ابزار فرهنگ تبلیغ و تشویق مصرفشده یا به کالایی در مناسبات بازار و منبعی برای کسب درآمد قرار گرفتهاند.
در قرون وسطی دو قطب قدرت و قانونگذار حق هرگونه آزادی از زنان را سلب کرده بودند. زنان تابع شوهرانشان بودند و شوهر حق هرگونه رفتاری را حتی زدن و کشتن داشت. آنها زنان را فاقد ویژگیهای شهروندی میدانستند و معتقد بودند: زنان باید در خانه بمانند، خانهداری کنند و بچه به دنیا بیاورند و بزرگ کنند.
درست است که زن و مرد از ابتدا حقوق برابر داشتهاند و حتی در دورهای مادر یا زنسالاری را شاهد بودهایم، اما انقلاب صنعتی رشد اقتصاد و توسعه مالکیت و انباشت کالا، تمرکز ثروت در دست عمدتا مردان، گرایش به سمت تمرکز تصمیمگیری و سیاستگذاری را به همراه آورد و رفتهرفته زنان را در جایگاهی نابرابر قرار داد، اما گسترش توجه جهانی به حقوق بشر و دستاوردهای گوناگون همراه با حرکتهای استعمارزدایی، پیشرفت زنان را تقویت کرد.
نظریهپردازان حقوق زنان معتقدند برای توانمندسازی زنان باید پنج مرحله طی شود: مرحله اول، رفاه مادی است. باید امکانات مادی برای دختران و زنان فراهم شود. در مرحله دوم، زنان باید به عوامل تولید کارهای مولد خدمات و آموزش مهارتزا که استخدام و تولید را ممکن میکند و حتی محصول و دست رنج خود دسترسی داشته باشند.
در مرحله آگاهی، زنان باید تشخیص دهند مشکلاتشان مربوط به فرهنگ است و میتوان آنها را تغییر داد. در مرحله مشارکت نیز زنان در همه برنامههای مربوط به خود شرکت میکنند.
در جامعه ایرانی، اگرچه امروز جامعهشناسان تلاش میکنند مشکلات علوم انسانی را مطرح کنند، هنوز در طیف گستردهای از زنانی که سرمایه اجتماعی و اقتصادی دچار مقابل توجهی ندارند، نتوانستهایم به خوبی مدیریت کنیم. هنوز زنانی که مهارتهای کافی برای زندگی در دنیای مدرن را ندیدهاند فراوان داریم.
چیزی که مسلم است این است که دختران جوان امروز به سبب آشنایی و دسترسی سریع به اطلاعات روز دنیا، برای زندگی بهتر، به آموزش نیاز دارند. این بهبود جز با به رسمیت شناختن و اهمیت دادن به توانمندی آنها و شکوفا شدن استعدادها فراهم نخواهد آمد؛ بنابراین باید تلاش کنیم با برنامههای بهروز، با برگزاری جلسات هماندیشی، بهزودی راهی برای بهتر شدن زندگی آنها پیدا کنیم.