جوانی گوهری است که جز کهنسالان کسی قدر آن را نمیداند. در معارف دینی ما این گوهر گران بها در کنار عافیت و آرامش و سلامت و در ردیف اموری آمده است که تا افراد آن را از دست ندهند، به ارزشش دست پیدا نمیکنند. این روزها با نزدیک شدن فصل بهار، شاهد زنده شدن درختان و شکوفههای چشم نوازی هستیم که روح بیننده را زنده میکنند؛ چه درخت هر ثمری بخواهد بدهد در این فصل، باید خودش را نشان بدهد و در این فصل، دیگران میبینند که آیا اهل ثمر دادن هست یا نه؛ درست مثل فصل جوانی که بهار سازندگی است.
بهار یادگیری است. بهار شکوفایی است و آنچه انسان یک عمر میخواهد از آن برداشت کند، در سن جوانی باید به فکر جمع کردن آن باشد و به راستی کهنسالان با چه حسرتی این جمله را بر زبان میرانند که: جوانی هم بهاری بود و بگذشت. در معارف دینی ما درباره سه موضوع مهم در سنین جوانی تذکر داده شده است.
اولین موضوع علم آموزی است که امام صادق (ع) درباره آن میفرماید: دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببینم؛ دانشمند یا دانش آموز؛ زیرا اگر چنین نباشد، کوتاهى کرده است و، چون کوتاهى کند، ضایع شده است و، چون ضایع شود، گنهکار باشد و، چون گنهکار باشد، سوگند به آن که محمد را به حق برانگیخت، در آتش جاى گیرد.
در احادیث بسیاری به این نکته اشاره شده است که علم و دانشی که انسان در سنین جوانی بیاموزد، در وجود او حک میشود؛ مانند نقشی که روی سنگ حک میشود و تا سالیان دراز باقی میماند، درحالی که فراگیری مطالب در سالیان بعد جوانی، مانند نوشتن بر روی آب، ماندگاری ندارد. نکته مهم، آمادگی وجود جوان برای پذیرش حقایق است که اهمیت کسب معرفت را در این سن دوچندان میکند.
موضوع دوم، مسئله توبه و بازگشت به سوی خداست؛ چون بالاخره به اقتضای سن، هر جوانی ممکن است لغزشهایی داشته باشد، اما نباید خود را توجیه کند و بگذارد که در توبه و بازگشت به سوی خداوند تاخیر شود که خدای تعالی عاشق شنیدن صدای جوانی است که رو به درگاه الهی از گناهان و خطاهای خود ابراز پشیمانی میکند و میفرماید: «التوبه حسن و من الشباب احسن»؛ توبه نیکوست و از جوان، نیکوتر و پیامبر خدا (ص) فرمود: هیچ چیز نزد خداوند متعال، محبوبتر از جوان توبه کار نیست و هیچ چیز نزد خداوند متعال، منفورتر از پیرى که بر گناهانش مداومت کند، نیست و نیز میفرماید: خداوند متعال به خاطر وجود جوان عبادت پیشه نزد فرشتگان خود مباهات میکند و مى فرماید: بنگرید این بنده مرا! به خاطر من از شهوت خویش دست کشیده است.
موضوع مهم سوم، مشغولیت داشتن و اهل تلاش بودن است؛ اینکه جوان برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشد و اوقات طلایی خویش را هدر ندهد که بدترین اتفاق در این سن، همین بی هدفی و بی برنامگی و خالی بودن زندگی جوان از مشغولیتهای آینده ساز است؛ آنچه در روایت با این تعبیر آمده است که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: جوان بیکار، همواره مورد غضب خداوند است؛ چون همین بیکاری و بی برنامگی، زمینه ساز انحرافات و آفتها و بزهکاریهای گوناگون است؛ و چقدر زود و به قدر یک چشم برهم زدن این فصل طلایی و فرصت مهم تمام میشود؛
فرصتی که اگر قدر دانسته شود، میتواند فرد را به جایگاههای عالی عزت و سربلندی برساند، به شرط آنکه تنبلی و بی برنامگی را کنار بگذارد و با نزدیک شدن به عبادت و تقویت اراده معنوی و انگیزه الهی، با انحرافات و آفتهای مختلف مبارزه کند. به امید بالندگی و شکوفایی هرچه بیشتر جوانان بااستعداد و پرآوازه این سرزمین!