وظیفه خبری و اطلاعرسانی در عصر رسانههای اجتماعی بسیار بااهمیت و مهارت محور است. حادثه حمله به سه طلبه در صحن پیامبراعظم (ص) را از زاویه رسانهای مورد بررسی قرار میدهیم.
۱- انتشار فیلم زودتر از انتشار خبر: مواجهه مستقیم کاربران با تصویر پیش از تحلیل را باید از شرایط شبکهایشدن ارتباطات دانست. تنها میشود از فاصله میان این دو کم کرد. شوک ناشی از مشاهده چند بدن خونآلود در صحن حرم مطهر رضوی هر کسی را به واهمه میاندازد. کپشن اولیه همراه فیلم، کوتاه و صریح بود؛ حمله یک وهابی با چاقو به سه روحانی.
۲- بیانیه آستان قدس رضوی: یکساعت و چهلدقیقه پس از رخداد بیانیهای کوتاه منتشر میشود. مقدمهسازی آن با تأکید بر حالوهوای ماه مبارک رمضان است تا مخاطب به پلیدی این عمل در این ماه رهنمون شود. تعداد روحانیون دو نفر درج میشود و مکان نیز صحن پیامبراعظم (ص) که مشهدیها آن را بهنام صحن جامع رضوی میشناسند. این بیانیه گرچه در تعداد روحانیون مضروب دقیق عمل نکرد، اما بهجهتدهی اخبار کمک کرد.
۳- تصویر چهره ضارب به صورت دستکاریشده و ملیح منتشر میشود. او که گویا آرام است و لبخندی بهلب دارد، در این تصویر دستکاریشده منتشر میشود. معلوم نیست دقیقا چه منبعی اولین بار این تصویر را منتشر کرد، اما نباید چنین تصویری در رسانههای رسمی کار میشد.
۴- اخبار متناقض همه جا را فرا میگیرد: فریاد و شعار خاص ضارب حین حمله به سه روحانی و حتی شهادت دومین طلبه دستبهدست میشود. این درحالی است که تنها حجتالاسلام اصلانی بهشهادت رسیده است. یک خبرگزاری علت را اختلالات روحی و انگیزه شخصی خوانده که کاملا در تناقض با خبر پراکندهشده راجع به تفکر وهابی تکفیری ضارب است. معلوم است که اتاق مهندسی پیام و طراحی رسانهای وجود ندارد و هر کس در پازل خودش مشغول آلودهکردن فضای رسانهای و اطلاعرسانی است.
۵- استاندار محترم خراسانرضوی نیز در مصاحبهای تلویزیونی بیانیهای صادر میکند.
۶- رسانههای معاند نیز در پازل خود مشغول برجستهسازی و گسترش دامنه اثر و علل این حادثه هستند. در حالی رسانه آلسعود از حمله به چند طلبه سخن میگوید که خبرآنلاین نیز تیتر «حمله به روحانیون» را برمیگزیند. مشخص است که در اینگونه حوادث نباید بر گستره حادثه افزود و از واژگان جمع و کلی استفاده کرد بلکه تا حد امکان باید بر محدودبودن و کنترل آن مانور داد. از سوی دیگر بعضی رسانهها همچون رادیوفردا نیز حمله به سه روحانی در مشهد را به حادثه قتل دو روحانی در گنبدکاووس متصل میکند و به تاریخچهای از حمله به روحانیون میپردازد. نان رسانه امریکایی رادیوفردا در تنور اختلافافکنی میان اقشار و گسست اجتماعی است.
۷- بیتوجهی به انتشار تصاویر و فیلمهای ناراحتکننده و نامناسب: در حالی که در تمام جهان قوانین جدی برای رسانههای رسمی و غیررسمی وجود دارد تا تذکر ویژه بهصورت متنی و تصویری بهروی محتواهایی که نمایش جنایت دارند منتشر کنند، اما این تصاویر که برای کودکان، افراد دارای استرس و اضطراب، بیماران قلبی و عروقی و سالمندان دارای خطر و نامناسب است، در کشور ما بهوفور دستبهدست میشود.
۸- برخورد احساسی و هیجانی با ماجرا: ضبط و درج تصاویر خانوادههای مضروبین و ایجاد فضای احساسی گرچه میتواند بر پلیدی این حادثه صحه بگذارد و عواقب تلخ آن را برجسته نماید، اما فضا را برای کسانی آماده میکند که با اندیشههای وحدتشکن و ضدتقریبی سعی در ماهیگیری از آب گل آلود دارد. هنوز انگیزه قاتل بهصورت قطعی مشخص نشده است که کسانی سعی در برخورد ایدئولوژیک با مسئله دارند.
۹- سابقه جهادی روحانیون و حمایت روانی کاربران: زمانی که سابقه جهادی و فعالیتهای خیرخواهانه این روحانیون به اخبار راه مییابد، مخاطب احساس میکند که آنها جزو کنشگران اجتماعی و در خدمت جامعه بودهاند و نمیتواند نسبت به لطمه و جراحت آنان بیتوجه باشد. در رسانه یکی از تکنیکهای مهم گفتن بکگراند یا سابقه است که میتواند ذهن مخاطب را نسبت به فرد یا حادثه باز کند. بهکارگیری این تکنیک را باید در بازنمایی حادثه مهم و درخشان دانست.
۱۰- تعلیق قضاوت و توجه به استنادات و شواهد: اینکه زود قضاوت نکنیم و بتوانیم با رصد دقیق حوادث به فهم پلهبهپله برسیم مهم است. باید تناقضها را کنار هم قرار داد و حتی منابع مختلف را آگاه به تناقضهای خبری خود کرد. وظیفه اطلاعرسانی در عصر شبکه بسیار خطیر و دارای ظرافتهای متعدد است.