شوشتری | شهرآرانیوز؛ باید درعین حال که خیلی مرتب، آراسته، منظم و مقرراتی هستند، مقاوم و آماده برای شرایط بحرانی هم باشند. در اصطلاح خودشان آماده باش برای دفاع از ناموس وطن. به مناسبت روز ارتش سراغ چند کهنه سرباز رفتیم تا از تجربیات زندگی به سبک ارتشیها در دو سال خدمت سربازی بگویند.
چهارده سال از زمانی که در پادگان توپ خانه ۵۵ اصفهان، مهدی قرآنی را «سرجوخه قرآنی» صدا میزدند و بلافاصله پاهایش را به احترام فرماندهان میکوبید و احترام نظامی به جا میآورد، میگذرد. هنوز هم با احترام اسم فرماندهان زمان سربازی اش را ردیف میکند. میگوید: ساکن مشهد بودم که موقع اعزام به سربازی، اصفهان افتادم. هیچ کس را به عنوان آشنا یا پارتی در ارتش و پادگان نداشتم که مثل برخی از سربازان سفارشم را بکند. فکر میکردم دوران سختی باشد، اما در مدت کوتاه چندماه آن قدر در ارتش به کسانی که حاضر بودند کاری را از پیش ببرند، میدان داده میشد که خیلی زود ارشد شدم و دوران پُر از آموزش و تجربه را سپری کردم.
قرآنی اولین اصولی را که از ارتشیها در مدت دو سال زندگی به سبک نظامی یاد گرفته است زمان بندی برای کارها و انجام آنها ذکر میکند. اینکه برای شروع هر کار زمان آغاز و پایان کار مشخص باشد، کار را نیمه کاره رها نکنند، با یک دست ۱۰ هندوانه برندارند و هر کاری را با قواعد و نظم و قانون خودش پیش ببرند.
قرآنی حالا بعد از گذشت ۱۴ سال از تجربه خدمت دوساله با ارتش، تأثیرات این زمان بندی برای انجام کارها را در زندگی و کار شخصی اش دیده است. کار مستندسازی و کار رسانهای را هدفمند و با برنامه ریزی دنبال میکند.
او از نحوه تعامل و رفتار یک ارتشی نیز با تحسین و تمجید صحبت میکند و میگوید: در داخل کادریهای ارتش و سربازانی که وارد ارتش میشدند، عقاید و دیدگاهها و شخصیتهای مختلفی بودند، اما آن قدر همه چیز نظم داشت که افراد برای تعامل با یکدیگر با احترام رفتار میکردند. برای همین یاد گرفتیم که با دوستانمان با احترام رفتار کنیم و تعامل داشته باشیم و تا امروز که ۱۴ سال از سربازی ام گذشته است با بیشتر دوستان دوران سربازی ارتباط داریم.
نکته آخری که قرآنی از هم نشینی دوساله با ارتشیها توصیف میکند، یادگرفتن این اصل در زندگی است که تلاش کنی تا خودت گلیم خودت را از آب بکشی بیرون، نه اینکه چشمت دنبال این باشد که دیگران جور تو را بکشند.
مهران سپهران سال ۸۵ با ارتش خدمت دوساله سربازی را گذرانده است. خاطرات زندگی اش را برمی گرداند به ۱۶ سال قبل، زمانی که قرار بود از مشهد به سرپل ذهاب در آن سوی کشور اعزام شود. مسیر دور و شنیدن اینکه میگفتند ارتشیها عجیب سخت گیر و مقرراتی هستند، او را برای گذراندن دو سال هم نشینی با ارتشیها بدبین کرده بود. اما با شروع دوران سربازی و آنچه در دوران دوساله با ارتشیها گذراند، به قول خودش یک هنر از آنها برای همه عمرش باقی ماند.
برخلاف خیلی از سربازان، فرمانده مهران یک پزشک ارتشی بود. ازآنجاکه بهیاری پادگان سرپل ذهاب به نیروی بهداشت و درمان نیاز داشت، او را برای گذراندن دوساله دوره کد، به تهران میفرستند؛ سپس برمی گردد سرپل ذهاب و مشغول خدمت میشود. میگوید: همه امور بهداشت و درمان اعم از پانسمان، تزریقات و کمکهای اولیه را در ارتش به من آموختند. چند تن از فرماند هانم که پزشک بودند، خیلی از مهارتها را در این بخش به من یاد دادند.
حالا بعد از گذشت ۱۶ سال از خدمت سربازی خیلی از چیزهایی که یاد گرفتم در زندگی به کارم آمد. برای هر فردی یادگیری این مسائل میتواند در مواقعی از زندگی، اثربخش و حتی نجات بخش باشد. مهران حالا در حرفه تصویربرداری مشغول به کار است. در فراگیری اصول از ارتشیها به بحث مهم مسئولیت پذیری اشاره میکند و اینکه چقدر یادگرفتن این اصل از ارتشیها در زندگی هر فردی میتواند اثربخش باشد؛ اینکه مسئولیت کاری را به جوانی میسپارند و درعین حال انتظار کاری مفید و پذیرفتنی دارند.
روی توان سربازان از مسئولیت هماهنگی برای سادهترین امور تا حساسترین و راهبردیترین مسائل حساب باز میکنند. همین مسئولیت دادنها برای انجام کاری، هم تجربه و هم آزمون وخطا برای مراحل بعدی هر فردی میتواند باشد. یکی دیگر از مواردی که سبک زندگی ارتشیها داشت و در خدمت دوساله آن را فراگرفتم، بحث مدیریت در زمان بحرانها بود. به طورکلی ارتشیها هم سخت گیر هستند و هم سخت تلاش میکنند.
وقتی از دوران دوساله سربازی با ارتش و اینکه چه چیزی از ارتشیها یاد گرفته است میپرسیم، دست میگذارد روی اخلاق و روحیه و شخصیت ارتشیهایی که در دو سال خدمت سربازی سر و کارش با آنها بوده است. مهرداد امیرکلالی میگوید:، چون سرباز عقیدتی سیاسی بودم، به برخی از ویژگیهای رفتاری و شخصیت ارتشیها توجه میکردم. نکته جالب در شخصیت آنان این بود که به شدت مذهبی بودند و به همان اندازه غیرجناحی. این نکته مثبتی در پیشبرد امور جاری و خدمت آنان به عنوان یک نظامی بود.
امیرکلالی که هنوز از پایان دوره سربازی اش بیشتر از دو سال نگذشته است، خاطراتی با جزئیات دقیق از دوران دوساله سربازی اش تعریف میکند و میگوید: زمانی که سربازان را در رستههای مختلف میگذاشتند، من به عنوان سرباز مسجد و گرداننده امور مسجد تعیین شدم. همه امور مسجد در برگزاری مراسم و نماز و انجام امور جاری مسجد را برعهده داشتم. روزهای اول در امور جاری مسجد خیلی از کارها را بلد نبودم، اما این مسئولیت سبب شد که نظام و سامان دادن به کارها را حتی در سادهترین امور با برنامه ریزی منظم یاد بگیرم.
نکته مثبت دیگری که امیرکلالی از ارتشیها فراگرفته بحث سرعت بخشیدن به انجام کارهاست. او میگوید: در هر کاری در کنار انجام دقیق کار، سرعت انجام کار برای ارتشیها خیلی اهمیت دارد. این مسئله هم در مدیریت زمان مفید است و هم در مواقع بحرانی در حداقل زمان، کارها انجام میشوند. او نکته مثبت دیگری از ارتشیها را استقلال در انجام امور توصیف میکند که در سبک زندگی اش نیز تأثیر گذاشته است؛ به طوری که یک ارتشی حتی در بدیهیترین امور زندگی نیز تلاش میکند که خودش کارها را انجام دهد و به کسی نیازی نداشته باشد.