جهانی شدن مشهد به عنوان یک شهر مذهبی مستلزم سیاستگذاری و برنامهریزی مبتنی بر نگرش تمدنی از سوی متولیان مساجد است، دیدگاهی همراستا با تحقق تمدن اسلامی. جهانی شدن مشهد به عنوان یک شهر مذهبی در راستای نگرش تمدنی قرار دارد. این نگاه در فضای انقلاب اسلامی نیز معنادار است، به گونهای که مسیر حرکت باید در جهت تحقق تمدن اسلامی باشد.
این نگاه همواره در کارکردهای فرهنگی و اجتماعی و سازوکارهای تعریفشده اقتصادی و سیاسی مورد توجه بوده است. مشهدالرضا (ع) تنها محل رفتوآمد و حضور زائران شیعه نیست و از ادیان و مذاهب مختلف برای زیارت راهی حرم مطهر رضوی میشوند.
همچنین در فضای حاکمیتی و سیاسی نیز در طول تاریخ، حرم مطهر امام رضا (ع) مورد توجه حکومتهای گوناگون بوده است. توجه دورههای مختلف تاریخی در معماری حرم مطهر رضوی نیز به چشم میخورد، به گونهای که بعضی از نشانههای معماری حرم مطهر مربوط به بخشهای تاریخی گوناگون مانند سلجوقیان، خوارزمشاهیان و ... است.
بر این اساس، نگاه تمدنی همواره در جهانشهر مشهد وجود داشته است. جریان وهابیت مکه و کعبه را در راستای اثبات خود و نفی شیعه و گفتمان اسلامی مورد استفاده قرار میدهد.
بر این اساس، مکه را به فضایی برای تفرقه میان مسلمانان مبدل ساخته است. میتوان با استفاده از نگاه تمدنی، مشهد و حرم مطهر رضوی را به فضایی برای وحدت میان شیعیان و اهل تسنن قرار داد و به تبع آن، فضایی برای گفتگو میان شیعیان و اهل تسنن و جریانهای دیگر ایجاد کرد.
مساجدی که در مشهد فعالیت میکنند باید در راستای این نگاه تمدنی حرکت کنند و در برنامهها و رویکردهای خود، مشهد و نگاه تمدنی مطلوب را مورد توجه قرار دهند. این جریان تمدنی میتواند افرادی با نگرش تمدنی را تربیت کند و به این ترتیب، مسجد تنها به عنوان مکانی برای اقامه نماز فعالیت نداشته باشد و زمینه گفتگو میان مردم و مؤمنان را فراهم آورد تا با حضور مردم، مسائل و دغدغههای آنها مورد بررسی و گفتگو قرار گیرد.
چنانچه این کارکرد برای مساجد در نظر گرفته شود و نگاهی تمدنی نیز تحقق یابد، مسجد محلی برای تربیت افرادی با رویکرد تمدنساز خواهد شد که در نتیجه، این افراد سازوکارهای بهبود زندگی مردم و مسلمانان را مبتنی بر گزارههای دینی و بر اساس نگرش تمدنی، طراحی میکنند.
به این ترتیب گفتمان، برنامهها و فعالیتهای میدانی خود را با نگاهی مناسبتر برنامهریزی میکنند به گونهای که خدمترسانی به همه افراد جامعه حتی افرادی که قرابت کمتری با مساجد دارند، صورت میگیرد. پس به عبارتی فاصله میان جامعه و مسجد کاهش مییابد.
اگر مسئولان و متولیان مساجد تدابیری بیندیشند که مساجد مشهد نیز با رعایت برخی ملاحظات و اقتضائات لازم، محل رفتوآمد زائران مختلفی باشد که به مشهد سفر میکنند، در پی آن، گفتوگویی میان زائران مختلف با فرهنگهای گوناگون و رویکردها و نگاههای متنوع شکل میگیرد و نزدیکی میان افراد را به همراه خواهد داشت. در پی آن، بخشی از نگاه تمدنی مساجد نیز محقق میشود. در برنامهریزی این امر، آستان قدس، مرکز رسیدگی به امور مساجد و افراد و سازمانهای دیگر نیز میتوانند کمککننده و اثرگذار باشند.
این در حالی است که با توجه به اینکه متأسفانه چنین گفتگوهایی تاکنون شکل نگرفته است، همچنان فاصلهای میان افراد وجود دارد. به نوعی نگرش تمدنی تنها در فضای انتزاعی وجود دارد و در فضای عملی و عینی شکل نمیگیرد، زیرا گفتوگویی میان افراد با فرهنگهای مختلف شکل نگرفته است. با این حال، پیادهروی اربعین این اتفاق را رقم زده و تا اندازهای این مسئله را مرتفع ساخته است.
مسجد باید محل بحث و گفتگو درباره مسائل فضای تمدنی و جهانی باشد به شکلی که مسائل و موضوعاتی که در جوامع مختلف مطرح میشود در مساجد نیز مورد بررسی قرار گیرد، بحث و گفتگو میان مردم، ائمه جماعت و ... شکل بگیرد و از طریق آن به قرابت تمدنی و جهانی دست یابیم. جهانشهر مشهد به واسطه فضایی که دارد و ورود زائران مختلف خارجی، ظرفیت شکلگیری گفتگو در خصوص مسائل مختلف جهانی را دارد که به واسطه آن، بسیاری چالشها برطرف خواهد شد. جهانیسازی و جهانیشدن دو واژه مجزا از یکدیگر هستند.
در واقع، رقابتی مبنی بر طراحی جهان میان گفتمانهای مختلف وجود دارد. به تعبیری، در جهانی شدن، جهانی که وجود دارد توصیف میشود، اما در جهانیسازی، سازوکارهای آنچه در ذهن و تصور وجود دارد با آنچه مطلوبیت دارد مورد بررسی قرار میگیرد، به این معنی که جهان چگونه باید باشد.
در پدیده جهانیسازی، قدرتهای مختلف به دنبال آن هستند که گزارههای خود را در دنیا گسترش دهند. بنابراین، زمانی که نقش مساجد در جهانی شدن مشهد مورد بررسی قرار میگیرد، باید هوشیار باشیم که در دام گزارههایی که در زمینه توسعه بخشهای دیگر مطرح میشود نیفتیم.
برخی افراد به دنبال این هستند که مشهد را از کارکرد زیارتی خارج کنند و به کارکرد گردشگری و سیاحتی آن بپردازند. برای مقابله با این جریان، باید نقش مساجد پررنگتر شود و مساجدی را توصیف کنیم که کارکردهای جهانی و بینالمللی دارند.
به این ترتیب، مشهد در انگاره زیارتی تعریف و برای آن الگویی بر اساس مبانی دینی ترسیم شود. متأسفانه تاکنون رویکردی که در دستاندرکاران و متولیان مساجد دیده میشود مبتنی بر نگرش و نگاه تمدنی نبوده است و برخی از افراد درگیر مناسبات سیاسی و جناحبندیها شدهاند یا نگاه حداقلی به تمدن شکل گرفته است که بر اساس آن، تنها برخی مناسک و برنامهها در مساجد اجرا میشود.
هرچند در دورهای اتفاقات خوبی در این زمینه رقم خورد. برای نمونه، برادرخواندگی میان مساجد مطرح شد. بر اساس آن، برخی مساجد شهر با مساجد کشورهای خارجی ارتباط برقرار کردند، اما متأسفانه این رویکرد در دستاندرکاران جدید دیده نمیشود. ممکن است برنامههایی طراحی شده باشند، اما هنوز اقدام و عملی در این راستا انجام نشده به گونهای که این نوع سیاستگذاری از سوی دستاندرکاران مساجد مغفول مانده است.