نگاهی به آمار روز‌های نفس‌گیر مشهد در سال ۱۴۰۳ | شاخص آلودگی هوا رکورد یک دهه را شکست مراقبت بهداشتی مرزی از حاجیان در مشهد آغاز شد مراحل تعویض پلاک بدون معطلی در مشهد | تعویض پلاک در ۴۵ دقیقه طلایی! رئیس اداره جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان رضوی: در سطح استان یک میلیون و ۲۶۰ هزار کانون بحرانی فرسایش بادی وجود دارد اعمال محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های کشور برای تعطیلات عید غدیر ۱۴۰۴ غذای سالم تاثیر مستقیم بر سلامت انسان دارد مراقب سکته قلبی خاموش باشید واگذاری هزار و ۷۳۵ هکتار از اراضی ملی در خراسان رضوی برای ساخت نیروگاه خورشیدی و ۲۱۷ هکتار برای نیروگاه بادی فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان رضوی: تاکنون ۵۰ هکتار منطقه درگیر آتش شده است هر هکتار آبخیزداری سالانه ۵۳۰ مترمکعب در هکتار استحصال آب دارد حرکت سریع خراسان رضوی به سمت بیابانی شدن| وجود ۳۰ کانون بیابانی بحرانی در ۲۲ شهرستان معرفی چند نمونه از ارزان ترین هتل های مشهد نزدیک حرم ۳ فوتی و ۲ محبوس بر اثر حریق کشتی در بوشهر (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) گلایه برخی شهروندان مشهدی از انتظار طولانی پشت خط «صدای مشاور» سد‌های مشهد در  آستانه تابستان، تشنه‌تر از  همیشه پیش‌بینی هوای مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۴۰۴) | تداوم بارش باران تا فردا صبح پرونده ترک فعل وزارت میراث فرهنگی روی میز دادسرای دیوان محاسبات کشور انتخاب رشته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد تمدید شد چگونه خطر چاقی دوران کودکی را پیش‌بینی کنیم؟ فیش حقوقی خردادماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی چه زمانی بارگذاری می‌شود؟ کشف محموله قرص مخدر و سیگار قاچاق در کاشمر (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) عمل لیزیک چشم، موجب بهبود و افزایش کیفیت دید در افراد می‌شود پلیس: بیش از ۱۲۰۰ خودروی مسروقه در اردیبهشت ۱۴۰۴ کشف شد انتقاد مدیرعامل تأمین اجتماعی از افزایش صوری دستمزد‌ها در دو سال آخر بیمه‌پردازی چهار نفر از حجاج خراسان رضوی دعوت حق را لبیک گفتند (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) همسان‌سازی حقوق بازنشستگان باید به‌طور کامل، دقیق و بدون تبعیض اجرا شود با خواص شگفت‌انگیز توت سفید آشنا شوید! استقرار آزمایشی دستگاه پرتودهی پیشرفته در سازمان انتقال خون ایران چرا برخی دچار ریزش سکه‌ای مو می‌شوند؟
سرخط خبرها

رمضان هنوز عطر اقاقیا دارد

  • کد خبر: ۱۰۶۰۷۵
  • ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۰
رمضان هنوز عطر اقاقیا دارد
حمیده وحیدی - روزنامه‌نگار

برای ما آدم‌هایی که حوالی حرم مطهر امام رضا (ع) و در شلوغی و ترافیک همیشگی زندگی می‌کنیم و گاهی دُز نق زدنمان بالا می‌رود که‌ای داد بیداد، باز شلوغی و تعداد زائران زیاد شد، یک چیز‌هایی خاص و ویژه است که از چشممان دور می‌ماند و جز با آمدن محرم و صفر و ماه رمضان یادآوری نمی‌شود، آن هم صفای خانه‌های کوتاهی است که بین ساخت‌وساز هتل‌ها هنوز هویت خود را حفظ کرده‌اند و دل بزرگ آدم‌هایشان نور را از گلدسته‌های حرم می‌گیرد و در محله پخش می‌کند.

نزدیک افطار که کلید را توی در می‌چرخانم، صدای زنانه‌ای از پشت سر می‌خواندم: «همسایه، همسایه، تشریف بیاورید افطاری! مجلس خودمانی است.» برمی‌گردم و می‌بینیم زن جوان همسایه که تازه به این محله آمده صدایم کرده است. لبخندبه‌لب از این دعوت غیرمنتظره، به سمت آپارتمان نوسازی رخ می‌چرخانم که شب‌ها نور چراغ‌هایش توی حیاط خانه‌مان می‌افتد. جز سلام و احوالپرسی گاه‌به‌گاه که به یک سر چرخاندن باشد، تا امروز چیزی بینمان نبوده است. به دلیل شغل و کمبود زمان، کمتر در جمع‌های زنانه محله شرکت داشته‌ام، اما زنان قدیمی هر وقت و هرجا گیرم انداخته‌اند دستم را گرفته و فشاری داده‌اند و با خنده و تشر مادرگونه گفته‌اند: «ببین حواسمان بهت هست که این طرف و آن طرف کمتر می‌آیی و مدام سرکار هستی. یک کم به همسایه‌داری برس!»

سفره افطاری زن جوان همسایه به سادگی همان سوپ و نان و سبزی است. اضافه‌ترش حال و احوال از این و آن است. تازه می‌فهمم که دو خانه آن‌طرف‌تر دختر شش‌ساله یکی از اهالی دستش شکسته. همین‌طور یکی از همسایه‌ها خانه‌اش را فروخته است و قرار است به‌زودی یک آپارتمان بلندبالای دیگر روی سرمان سایه بیندازد. یک نفر به‌تازگی کرونا را از سر گذرانده است و .... حرف گره‌گشایی و ذکر صلوات برای این و آن است.

از تحلیل و نقد و بررسی چندانی که کدام جای جهان چه اتفاقی افتاده و کدام گروه سیاسی چه کرده است خبری نیست، حرف‌های که صبح تا شب به گوشم آشناست و از محل کار تا فضای مجازی مدام با خودم حمل می‌کنم. حالم بی‌آنکه به چیزی فکر کنم خوش می‌شود. حرف‌هایشان از جنس دل مردم است، از خودشان می‌جوشد و به ذاتشان برمی‌گردد. در جمع زنانه، چند نفر هستند که از گذشته مادرانگی را بدون طرح قبلی بر دوش گرفته‌اند. یکی مسئول سامان‌دهی نذریات است، یکی دیگ و پایه و قابلمه برای مراسم مختلف به همسایه‌ها قرض می‌دهد و دیگری حواسش هست مبادا کسی دستش خالی باشد.

زن جوان همسایه نیامده در این محل، خودش را با شرایط وقف داده است. رنگ و لعاب جهیزیه‌اش از چیز دیگری خبر می‌دهد، اما سادگی زنان محله او را هم وادار کرده است به انداختن سفره نان و پنیر مانند دیگر خانه‌ها بسنده کند. امشب به واسطه میزبانی، با او بیشتر حرف زدم و رابطه‌مان از حد سر تکان دادن در وسط کوچه به لبخند خودمانی و چند جمله درباره خانواده‌هایمان فراتر رفته است.

سفره که جمع می‌شود، به‌سرعت برمی‌خیزم. مانند همیشه که همه زندگی‌ام در شتاب است، با همه خداحافظی می‌کنم. زن‌ها فارغ از افطاری، کتاب‌های دعایشان را باز کرده‌اند. توی کوچه هوا بارانی است. امسال اقاقیا زودتر از هر سال آمده است. به سمت خانه می‌روم. بنای مسافرخانه‌ای که قبل از عید کلنگ خورده بود به‌سرعت در حال سایه انداختن روی خانه‌مان است. عمر یک خانه قدیمی دیگر هم تمام شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->