به گزارش شهرآرانیوز؛ سه چهار نفر از همکارهای صمیمی دورهم نشسته اند و باهم از آن شوخیهای مگو میکنند که چندنفر دیگر به جمعشان اضافه میشوند. ناگهان یک نفر از میان جمع برمیخیزد و با دلخوری گروه را ترک میکند. همه متوجه اشتباهشان شدهاند ولی برای اینکه از تک وتا نیفتند، به شوخیهایشان ادامه میدهند. همکار رفته دوباره با توپ پر برمی گردد و آنچه نباید، اتفاق میافتد؛ با یادآوریهایش از گذشته، دو نفر از جمع را بدجوری ضایع میکند و پته آنها را روی آب میریزد.
درنهایت هم سخنان ناپسندی بینشان ردوبدل میشود. انگار که موشکی منفجر شده باشد، همه گروه پرت وپلا میشوند و دیگر از آن جمع صمیمی و بانشاط چند دقیقه پیش خبری نیست. حتم دارم اتفاقی که افتاد، اگر در جایی خارج از محیط کاری بود، به اینجا ختم نمیشد. شوخیها هرچند ناپسند، در بین خودشان خاتمه مییافت و کار به این آبروریزی کشیده نمیشد.
قانونهای زیادی در محیطهای کاری اعمال میشود که هدف همه آن ها، افزایش بهره وری یا همان کیفیت کاری است، ازاین رو از کسی انتظار نمیرود که آنها را زیرپا بگذارد و نادیده بگیرد؛ مانند نظم و انضباط کاری، ولی بخشی از این قانونها که ازقضا بیشترشان نانوشته هم هستند، به سلامت روان در محیطهای کاری توجه میکنند و معمولا عرف و اخلاق، حکم به پایبندی آنها میدهد؛ مانند رعایت عفت کلام؛ موضوعی که رابطه مستقیمی با بهره وری کاری دارد و بی توجهی به آن، چیزی جز تنش و استرس را برای محیطهای کاری به ارمغان نمیآورد، ازاین رو همه ما ملزم به رعایت آنها هستیم و لازمه آن هم شناخت این حریمها و پاسداری از حرمت آن هاست. برای ملموستر شدن موضوع، در ادامه به تعدادی از این حریمها که مشتی نشانه خروار است، اشاره گذرایی میکنیم.
اینکه انتظار داشته باشیم کارکنان یک مجموعه هیچ وقت باهم به تنش و نزاع برنخورند، غیرممکن است؛ چون وجود اختلاف نظر و سلیقه حتی بین دو خواهر یا برادر نیز امری طبیعی است. تا اینجای ماجرا حرفی نیست، ولی اگر قرار باشد در محیطهای کاری افراد مانند دو رهگذر، سر هر موضوعی و با هر درجه از اهمیت، صدایشان را بالا ببرند، یقه هم را بگیرند و خدای ناکرده بدون توجه به موقعیتی که دارند، به هم بدوبیراه بگویند و فحاشی کنند، حرف دیگری است. درواقع، کارکنان یک مجموعه به اندازهای که نیاز دارند مهارتهای شغلی و تخصصی را در خودشان ایجاد و تقویت کنند، به فراگیری مهارتهایی مانند حلمسئله و گفتگو هم نیازمند هستند تا بتوانند تنشهای ایجادشده در چنین محیطهایی را درست مدیریت کنند.
جنس محیطهای کاری با فضاهای دوستانه و خانوادگی تفاوت زیادی دارد؛ چون اساس شکل گیری رابطه آدمها در چنین محیطهایی برمبنای کار و نیازهای مالی است، بنابراین اگرچه ما بیش از یک سوم زمان مفید روزانه مان را در محیطهای کاری و با همکارانمان میگذرانیم، این موضوع بازهم دلیلی نمیشود که حریمهای لازم را رعایت نکنیم. اصولا بیشتر تنشهایی که در چنین محیطهایی رخ میدهد، از رعایت نکردن حریمهای شخصی منشأ میگیرد.
این اتفاق میتواند دوطرفه بیفتد؛ یعنی هم خودمان فضا را برای ورود دیگران به حریم شخصی مان فراهم کنیم و هم برخی با سرک کشیدن به زندگی غیرکاری ما، وارد این فضا و ایجاد تنش با ما شوند. این موضوع وقتی دو همکار از جنس مخالف باشند، نمود بیشتری مییابد و آنها را با مشکلات متفاوت تری روبه رو میکند؛ برای نمونه این اتفاق میتواند از یک درددل ساده شروع شود و بی آنکه دو طرف متوجه باشند، تا عمق زندگی شخصی آنها پیش برود.
داشتن ظاهری آراسته فقط مخصوص میهمانیهای خانوادگی و دوستانه نیست. حرفه ما هرچه باشد، لازمه آن ارتباط با دیگران است و شرط این ارتباط نیز داشتن ظاهری پذیرفته شده است. سادگی درکنار آراستگی، یک ضرورت محسوب میشود؛ چون تأثیر مستقیمی بر میزان بهره وری در محیطهای کاری میگذارد؛ به ویژه وقتی این محیطها مختلط باشند، ناگفته نماند وقتی از آراستگی صحبت میکنیم، منظورمان آرایش کردن نیست؛ رفتار اشتباهی که این روزها با محیطهای کاری آمیخته شده است. یادمان باشد که استفاده از پوششها و آرایشهای غیرمتعارف در محیطهای کاری، درست مانند یک ویروس، به سرعت این محیطها را وارد یک چرخه رقابتی معیوب خواهد کرد و توجهها را از هدف اصلی ما در کار تغییر خواهد داد.
ویروسها را به مسری بودن میشناسیم؛ به چشم دیده نمیشوند ولی پیامد حضورشان، چشم همه را درمی آورد. رفتار و اخلاق ما در محیطهای اجتماعی نیز چنین ساختاری دارند. وقتی این محیط بسته میشود، یعنی تعداد محدود و مشخصی در زمان طولانی باهم مراوده دارند، نمود این رفتارها و اخلاقها بیشتر خواهد شد، بنابراین خیلی مهم است که به پیامد اخلاق و رفتاری که داریم هم، قدری فکر کنیم و بپذیریم که میتوانیم مانند یک ویروس، اثرگذاری زیادی در محیط کاری مان داشته باشیم؛ همان چیزی که ما در شرع و عرف از آن به حق الناس یاد میکنیم؛ برای نمونه وقتی ما برای خالی شدن از تنشهای روزانه به خودمان اجازه میدهیم با همکارمان برخورد تند و بی ادبانهای داشته باشیم، ناخواسته این مجوز را به دیگر همکارانمان هم میدهیم که آنها نیز بدون خویشتن داری در چنین شرایطی، از این شیوه برای تخلیه خودشان استفاده کنند؛ یک چرخه معیوب که میتواند تا ازهم پاشیدگی کامل آن محیط کاری پیش برود.
اگرچه عدالت یک شرط اساسی برای شکل گیری محیطهای اجتماعی است و سبب وفاق و همدلی بیشتر بین افراد میشود، نباید تبعیضها را هم وسیلهای برای دشمنیهای بیجا قرار داد. منظورمان اختلافهایی است که در محیطهای کاری بین افراد، خواسته و ناخواسته وجود دارد. شاید این رفتارها را بتوان سمیترین رفتار در محیطهای کاری دانست که سبب بروز حسادت و رقابتهای ناسالم بین همکاران میشود و خیلی وقتها رفاقتهای آنها را هم زیرسؤال میبرد.
اینکه در یک جمع کاری، حقوق یا مزایای شغلی برخی بیشتر از دیگران باشد یا جایگاه شغلی بالاتری داشته باشند، یک امر طبیعی است و نباید دست مایه کاشت بذر کینه در وجود عدهای شود؛ چون دود این آتش، بیش از هرکسی در چشم خود این افراد میرود و ساعتهای طولانی کار را برایشان تحمل ناپذیر میکند. این موضوع به معنای پذیرش هر تبعیضی هم نیست، بلکه منظورمان اختلافهای معمول است که خارج از محدوده تصمیم گیریهای کارکنان یک مجموعه قرار دارد.
شوخ بودن و خنداندن دیگران، یک ویژگی مثبت است ولی آن هم حد و اندازه دارد. شوخی زیاد، اجازه ورود افراد به حریم شخصی یکدیگر و زیرسؤال بردن شخصیت دیگران را فراهم میکند، پس در این زمینه هم باید مراقب خط قرمزها بود؛ به ویژه اگر همکارمان غیرهم جنس است. آنچه شرع و عرف از ما میخواهد، گشاده رویی است؛ یعنی پذیرش دیگران با روی باز، نه شوخ طبعیای که سبب آزار خودمان و آنها شود، بنابراین اینکه بخواهیم به اسم صمیمیت هرجملهای را به زبان بیاوریم یا با هر چیزی شوخی کنیم، درست نیست و نتیجهای جز دلخوری و ایجاد تنش نخواهد داشت. یادمان باشد که عفیف بودن، همیشه جنبه رفتاری و پوششی ندارد. خیلی وقتها این کلام ماست که نیاز دارد در پوششی از احترام و حفظ حرمت، پیچیده و تحویل دیگران داده شود.
یکی از رفتارهای ناپسند در بین کارکنان یک مجموعه، صحبت کردن پشت سر دیگری است؛ صحبتهایی که از دل آنها تهمت، دروغ، غیبت، تحقیر و تمسخر و تا دلتان بخواهد رذایل اخلاقی متولد میشود. اگرچه این اخلاق کم وبیش در بین خیلیها شایع است، برخی به این عادت ناپسند شهره ترند؛ کسانی که ما از آنها به عنوان افراد سمی یاد میکنیم. خیلی وقتها شرایط محیطهای کاری اجازه حذف این افراد را نمیدهد، ولی میتوان با نادیده گرفتن و بال وپر ندادن به این افراد، آنها را در جمعها منزوی کرد. متأسفانه اینکه برخی میخواهند با گوش سپردن به چنین اشخاصی، منبعی برای اخبار یک مجموعه داشته باشند، خیلی وقتها علتی میشود که زمینه تغذیه و رشد این افراد را در محیطهای کاری مانند یک غده سرطانی فراهم میکند.