حسین بیات | شهرآرانیوز؛ هفتمین شب «ماه امت» است؛ رویداد بین المللی «جهان شهر» که در قالب یک جشن فرهنگی و به منظور استفاده از ظرفیت مهاجران افغانستانی در گلشهر شکل گرفته و پذیرای همه مردم مشهد است تا ضمن تماشای هنرمندی گروههای پاکستانی، لبنانی، افغانستانی و ایرانی با توانمندیهای مردم این منطقه نیز آشنا شوند.
در این سو هم بناست با «ماه امت»، هویت محلی گلشهر تقویت شود و اعتماد به نفس اهالی آن افزایش یابد. با این پیش فرض ساعت ۲۰:۳۰ میپیچم داخل آوینی ۵۷ تا برسم به سالن ورزشی شهدای مدافع حرم مشهد که میزبان این رویداد فرهنگی و اجتماعی است.
نیم ساعت به شروع برنامه مانده، اما جلوی ورودی سالن شلوغ است. تیم اجرایی و میزبانان همه از بچههای گلشهر هستند و با روی خوش خانوادهها را راهنمایی میکنند. خانوادهها هم بلیت به دست، یکی پس از دیگری وارد محوطه بیرونی سالن میشوند و به جمعیت اطراف غرفههای غذا و پوشاک محلی افزوده میشوند.
شلوغی اطراف این غرفههای فروش، آدم را به یاد «شلوغ بازار» گلشهر میاندازد. همان قدر زنده و پویاست. در بیشتر غرفهها یکی از غذاها یا خوراکیهای سنتی افغانستان تهیه و طبخ میشود و در این سو مردم مشتاق خریدار آن هستند. برخی برای تکرار مزهای آشنا و بومی و برخی برای تجربه طعمی متفاوت.
زینب حسینی یکی از همین افراد است. او میگوید: من از رضاشهر به گلشهر آمدم. تابه حال اینجا نیامده بودم و خیلی دوست داشتم با فرهنگ مردم این بخش از شهر آشنا شوم. زمانی که از برگزاری این برنامه مطلع شدم، برنامه ریزی کردم که حتما در آن شرکت کنم.
او حضورش در «ماه امت» را به «حضور در افغانستان کوچک» تشبیه میکند و ادامه میدهد: متأسفانه برخی تصویر نازیبایی از مردم افغانستان ارائه میدهند، اما کافی است چند ساعت در میان آنها باشی تا متوجه صفا و صمیمیتشان بشوی.
ببینید: گلشهر، میزبان رویداد بینالمللی «رمضان ماه امت»
غرفه حاجی اوستا بستنی شیریخ معروف افغانستانیها را به «ماه امت» آورده است. متصدی آن توضیحاتی درباره تهیه این دسر خوشمزه سنتی میدهد و میگوید: مهاجران که عاشق این بستنی هستند و بقیه مهمانها هم آن را دوست داشتند. او برگزاری چنین رویدادی را زمینه آشنایی بیشتر همسایههایی میداند که سال هاست کنار هم زندگی میکنند، اما زیاد با هم قاتی نشده اند.
مریم خانم هم در یکی از غرفههای خوراک سنتی با منتو، بولانی و آشک از مراجعان پذیرایی میکند. او استقبال مهاجران و مجاوران را خوب میخواند و میگوید: خیلی از مشتریهای ما برای اولین بار است که غذای افغانستانی میخورند و خیلیها هم که مهاجرند میآیند که یکی از غذاهای محبوب خودشان را بخورند.
او معتقد است «مردم از هر نژاد و مسلکی که باشند در این برنامهها به هم نزدیکتر میشوند. برکت این نزدیکیها هم صلح و دوستی است.»
کنار غرفههای خوراکی، دو غرفه هم پوشاک محلی افغانستان را معرفی میکنند و به فروش میرسانند. محمد که کار فروشندگی یکی از غرفهها را عهده دار است میگوید: در روزگار فعلی که بسیاری از پوشاک مرسوم جامعه فاقد هویت است، پوشاکی نیز داریم که معرف فرهنگ و هویت ماست. ما در اینجا در واقع گوشهای از فرهنگ کشورمان را به مردم مشهد و نسل جدید مهاجرانی نشان میدهیم که در مشهد به دنیا آمده اند.
از غرفهها دور میشوم و داخل سالن میروم. سکوها پرشده، اما بیشتر صندلیهای وسط سالن خالی هستند. اینجا هم خود گلشهری ها کارها را سامان میدهند و مردم را بسته به نوع بلیتی که خریداری کرده اند، برای نشستن هدایت میکنند.
برنامه اصلی «ماه امت» با قرآن خوانی و خوشامد مجری شروع میشود تا نماهنگی از حال و هوای زندگی در گلشهر پخش شود. هم زمان با آن، گروه قوالی سلطان القادریه از پاکستان به روی سن میآید تا مهیای اجرا شود.
جاوید قوال و رحیم غفار دو قوال این گروه هستند که لحظاتی بعد با نوای «رضا جان» کارشان را شروع میکنند و بعد از چند دقیقه با اجرایی درباره امیرالمؤمنین (ع) آن را ادامه میدهند؛ قطعهای که با همراهی و دست کوبی حاضران پرشورتر اجرا میشود؛ زیرا دست کوبی در قوالی استعاره از زدن در خانه اهل بیت (ع) است.
صندلیهای سالن حین اجرای گروه پاکستانی ردیف به ردیف پر شده اند و چند ردیف بیشتر خالی نیست. بعد از اتمام اجرای گروه اول سیدمحمود حسینی، از اهالی مهاجر گلشهر، به عنوان مجری دوم به روی سن میآید تا پیشینهای از گلشهر و فضای اجتماعی و فرهنگی آن برای مخاطبان ارائه کند. بعد از صحبتهای او در معرفی غذاها و پوشاک افغانستان، «حمید تقدیمی» شاعر مهاجر ساکن گلشهر نیز گلشهر را در قالب غزلی معرفی میکند.
هم زمان با شعرخوانی او، گروه ایرانی بیدل به سرپرستی علی پورعطایی به روی سن میآیند. آنها هم دو قطعه اجرا میکنند که مورد استقبال حاضران قرار میگیرد.
پورعطایی را بعد از اجرا پشت سن میبینم. از برنامه و حال و هوایش میپرسم. میگوید: تا بوده این بوده که برنامههای باکیفیت در مناطق برخوردار اجرا شود و اهالی مناطقی، چون گلشهر هم کمتر به آنها راه داشته باشند. اگر هم برنامهای در اینجا برگزار میشده با این کیفیت نبوده است. حالا برنامهای باکیفیت و پرحجم در دسترس مردم گلشهر اجرا شده است.
او اجرای این برنامهها را بسیار لازم میداند و اضافه میکند: خیلی ها برای عملی شدن این برنامه تلاش کرده اند فقط هم به یک دلیل؛ اینکه حال دل مردم گلشهر در ماه امت خوب باشد.
سالن پر شده است که گروه فرهنگی هنری حزب ا.. لبنان با نام «وعد» به روی سن میآید. گروهی که مردم اگرچه نامش را نمیشناسند، اما وقتی اجرای خود را آغاز میکنند در برخی از فرازها آن ها را همراهی میکنند؛ زیرا نواهای آنها را بارهاوبارها از تلویزیون شنیده اند، خصوصا وقتی که حزب ا... لبنان نصرتی در جنگ با صهیونیستها به دست میآورد.
پس از اجرای دو قطعه توسط میهمانان لبنانی «ماه امت» نوبت به هنرمندان موسیقی افغانستانی گروه «چشتی» میرسد؛ هنرمندانی که حاضران در سالن بیش از هر چیزی مشتاق اجرای آنها هستند.
جواد تابش را که سرپرستی این گروه را برعهده دارد قبل از اجرا دیده بودم. از استقبال مردم راضی بود و میگفت: «اجرای این برنامههای مشترک در ایجاد وحدت مؤثر است. در اینجا میخواهیم با زبان موسیقی که زبان مشترک همه نوع بشر است و مرز ندارد بگوییم که انسانها میتوانند یکی باشند.»
او امیدوار بود که این همبستگی و وحدتی که به واسطه رویداد «ماه امت» بین مشهدیها و مهاجران گلشهری شکل گرفته است، الگویی باشد برای همه به خصوص برای دو ملت ایران و افغانستان.
نوای خواندن ترانه «ملا ممد جان» که از بلندگوها پخش میشود، بیشتر جمعیت داخل سالن بی اختیار آن را زیر لب زمزمه میکنند. نگاهشان میکنم. نمیشود تشخیص داد آنکه خوانندگان را در خواندن همراهی میکند افغانستانی است یا ایرانی. ساعت را نگاه میکنم که به ۲۳:۳۰ رسیده است. بلند میشوم و از «جهان شهر» بیرون میآیم.