به گزارش شهرآرانیوز؛ یعقوب یسنا درباره نقش پدرش در جایگاهی که او امروز ایستاده میگوید:
«من در روستایی در بغلان متولد شدم که در آنجا ما مکتبی نداشتیم و نسل ما نتوانستند به درستی درس بخوانند. پدرم گوسفندداری بود که از همان طریق زندگیاش را اداره میکرد. نخستین چیزی که بر من تاثیر گذاشت کتاب کهنهای بود که همیشه همراه پدرم بود. این کتاب، شاهنامه فردوسی بود. پدرم تا دو کلاس سواد داشت و همواره این کتاب را به صورت سنتی یعنی به صورت حزن و اندوه و حسرت برایمان میخواند و همواره از رستم و منیژه قصه میکرد. از همانجا بود که با ایران و مفاهیم ایران و شخصیتهای شاهنامه آشنا شدم. پدرم کم کم خودش با همان دو کلاس سوادی که داشت به فرزندانش خواندن و نوشتن آموخت و در مدت کوتاهی ما باسواد شدیم.»
این پژوهشگر افغانستانی ادامه داد: وقتی پدرم پیر شد مسئولیت شاهنامهخوانی را به من سپرد. از آن زمان تاکنون کارهایی که درمورد شاهنامه انجام دادم، مسئولیتی بود که پدرم به دوشم گذاشته بود. در ۱۴ سالگی وارد صنف(کلاس) ۲ شدم و چند سال بعد همراه یکی از اقوام به کابل آمدم. وقتی استعداد مرا در درس خواندن دید برایم سندی تهیه کرد که با آن بتوانم وارد صنف ۱۲ و بعد از آن وارد دانشکده زبان و ادبیات فارسی شوم. بعد از فارغالتحصیلی نیز در دانشگاه البیرونی استاد دانشگاه شدم.»