وقوع انفجار در هرات افغانستان (۱۶ دی ۱۴۰۳) طالبان: اشتغال زنان در سازمان‌های غیر دولتی ممنوع است اولین قطار ترانزیتی چین به افغانستان از خاک ایران عبور کرد قلب کشور دوست در مشهد طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد (۹ دی ۱۴۰۳) وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است سخنگوی دولت: ۳۲۰ هزار مهاجر غیرمجاز در دولت چهاردهم به کشورشان بازگردانده شدند عکس‌هایی از بازی فوتبال با حداقل امکانات در افغانستان سفر خبرنگار صداوسیما به محل فرود بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای آمریکا در افغانستان + فیلم
سرخط خبرها

روایت جالب نویسنده افغانستانی از آشنایی با شاهنامه فردوسی

  • کد خبر: ۱۰۸۶۳۵
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۰
روایت جالب نویسنده افغانستانی از آشنایی با شاهنامه فردوسی
کتاب «مقدمه‌ای بر فردوسی‌شناسی و شاهنامه‌پژوهی» به تازگی از «یعقوب یسنا» نویسنده و پژوهشگر افغانستانی منتشر شده است. این نویسنده روایت جالبی از آشنایی خود با شاهنامه فردوسی دارد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ یعقوب یسنا درباره نقش پدرش در جایگاهی که او امروز ایستاده می‌گوید:

«من در روستایی در بغلان متولد شدم که در آنجا ما مکتبی نداشتیم و نسل ما نتوانستند به درستی درس بخوانند. پدرم گوسفندداری بود که از همان طریق زندگی‌اش را اداره می‌کرد. نخستین چیزی که بر من تاثیر گذاشت کتاب کهنه‌ای بود که همیشه همراه پدرم بود. این کتاب، شاهنامه فردوسی بود. پدرم تا دو کلاس سواد داشت و همواره این کتاب را به صورت سنتی یعنی به صورت حزن و اندوه و حسرت برای‌مان می‌خواند و همواره از رستم و منیژه قصه می‌کرد. از همان‌جا بود که با ایران و مفاهیم ایران و شخصیت‌های شاهنامه آشنا شدم. پدرم کم کم خودش با همان دو کلاس سوادی که داشت به فرزندانش خواندن و نوشتن آموخت و در مدت کوتاهی ما باسواد شدیم.»

این پژوهشگر افغانستانی ادامه داد: وقتی پدرم پیر شد مسئولیت شاهنامه‌خوانی را به من سپرد. از آن زمان تاکنون کارهایی که درمورد شاهنامه انجام دادم، مسئولیتی بود که پدرم به دوشم گذاشته بود. در ۱۴ سالگی وارد صنف(کلاس) ۲ شدم و چند سال بعد همراه یکی از اقوام به کابل آمدم. وقتی استعداد مرا در درس خواندن دید برایم سندی تهیه کرد که با آن بتوانم وارد صنف ۱۲ و بعد از آن وارد دانشکده زبان و ادبیات فارسی شوم. بعد از فارغ‌التحصیلی نیز در دانشگاه البیرونی استاد دانشگاه شدم.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->