خواهشهای کودکانه ما و تشریفات جمعی دعا، گاهی ماهیت، کارکرد و معنای آن را پنهان میکنند. مهمترین کارکرد دعا، نه در محتوای خواستهها، که در تغییر رابطه انسان و خداست. رابطهای که با گفتگوهای کلامی، فلسفی، و فقهی به پیوندی خشک و سرد تبدیل شده بود، حالا و بهوسیله دعا، به رابطهای صمیمانه، گرم، نزدیک، و عاطفی تبدیل میشود. دعا رابطه انسان و خدا را از رابطه ترسآور «من_آن» به رابطه امیدبخش «من_ تو» تبدیل میکند.
به قول بوبر، خدا «تویی» است که هیچگاه نمیتواند یا نباید به «آن» تبدیل شود. مناسک، واژگان، و نمایشهای دعا فقط نقش اشارات نارسایی را بازی میکنند که به وصفناپذیری خداوند معطوفاند. خداوند نمیتواند اصطلاحی عقیدتی، مفهومی مابعدالطبیعی، قاعدهای فقهی و اصولی یا اشارهای آیینی باشد. خدا یک» تو»ی دوستداشتنی است:
هنگامیکه تو در آستان من ظاهر میشوی
چرا دستآویختن به تو اینچنین پُرغوغا ست؟
چرا این همه پیشکشهای بیهوده؟!
ضیافتهای آنچنانی شما را روح من منفور میدارد و...
از تحمل آنها خستهام.
در ادیان سامی، همه آموزهها و فرمانها و تشریفات در قلمرو رابطه «من-آن» قرار میگیرند و فقط وحی و الهامات شخصی درزمره رابطه «من-تو» جا دارند. هرکس کلام خدا را به زبان میراند و مخاطب او خداوند است، صرف نظر از آنچه ممکن است تصور او را متوهم کند، «تو»ی زندگانی خویش را مخاطب قرار داده است؛ تویی که هیچ توی دیگری مفهوم آن را محدود نمیکند و درعینحال این «تو» در موضعی قرار گرفته است که همه «تو»های دیگر را دربرمیگیرد.
ویروس کرونا که تشریفات مناسکهای دینی را کم کرده است، شاید این «تو» از پرده ضخیم مناسک و تشریفات به در افتد و نمایانتر شود. شاید بشود با خدا سادهتر، صمیمانهتر و خواستنیتر سخن گفت.