هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ راهها در کنار رفع نیازهای روزمره، بستری تاریخ ساز و رویدادآفرین بوده اند. یکی از این رویدادهای مهم که با تاریخ دور و دراز خراسان گره خورده، هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو است. در بررسی تاریخی این رخداد، تأسیسات اطراف جادههای این مسیر به ویژه منزلگاهها و کاروان سراها اهمیت ویژهای دارند.
دراین میان، در شمال جاده اصلی نیشابور به مشهد، روستایی است به نام بزوشک که سه کیلومتر پیش از آن، کاروان سرایی با نام علاقبند خشت به خشت روی هم نشسته و آسمان را روی شانههای خاکی اش انداخته است؛ کاروان سرایی که در مسیر تاریخی هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو قرار داشته، اما این روزها در نبود رسیدگی و توجه، تاریخش رو به فراموشی و معماری اش درحال ویرانی است. سطرهای پیش رو گذری است بر تاریخ این رباط قدیمی.
به استناد منابع نزدیک به زمان هجرت امام رضا (ع)، در آن زمان، این مسیر پس از نیشابور و قدمگاه ازطریق ده سرخ به توس منتهی میشده است. مَقدسی در «احسن التقاسیم» مینویسد: «از نیشابور گرفته تا بغیشن [باغشن]یک مرحله، سپس تا ده سرخ یک مرحله سپس تا نوغان یک مرحله...» محمود بختیاری شهری، عضو هیئت علمی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نیز موقعیت و وضعیت این مسیر را از دیدگاه باستان شناسی بررسی کرده است.
وی معتقد است این موضوع را که مجموعه علاقبند در مسیر قدیمیترین راه نیشابور به مشهد یا همان مسیر حرکت امام رضا (ع) در اوایل سده سوم هجری، چه جایگاهی داشته است، میتوان از روی وسعت و بزرگی مجموعه آثار و همچنین، شواهد باستان شناسی و موقعیت جغرافیایی منطقه بررسی کرد.
بر اساس متون تاریخی و باتوجه به مطالعات میدانی، مسیر تاریخی نیشابور به مشهد، دست کم از صدر اسلام تا دوره صفویه چنین بوده است: این مسیر پس از عبور از قدمگاه و رباط فخر داوود در کنار جاده فعلی، در محلی به نام چاپارخانه تخت لنگر به سمت شمال میپیچیده و پس از گذشتن از روستای ده سرخ به زیستگاه باستانی علاقبند میرسیده است. سپس از میان دره بزوشک به طرف عارفی، زیستگاه باستانی لاخ انجیر، به راه باستانی کلاته فاضل آباد در نزدیکی روستای ده غیبی و نوغان امتداد مییافته است. از دوره صفوی تا اوایل پهلوی نیز این راه تغییر مسیر داده است.
ملک آباد را همه مسافران مشهد به نیشابور در کنار جاده دیده اند؛ جایی که بزرگراه مشهد-باغچه و جاده قدیم مشهد-نیشابور به هم میرسند و معمولا پس از عوارضی، استراحتگاهی برای مسافران است. شمال ملک آباد به آبادیهای بعدی میرسد و در گذر از این مسیر و رسیدن به روستای بزوشک، سمت چپ جاده و درست چسبیده به مسیر، کنار رودخانه، کاروان سرایی روی بلندی خودنمایی میکند که قدمتش از سروشکلش پیداست.
مجموعه علاقبند شامل دو کاروان سرای سرپوشیده، ایوان ها، غرفهها و ایوانچههای اطراف یک حیاط و دو حوض انبار است که در دورههای مختلف ساخته و به هم وصل شده اند. زیستگاهی باستانی مربوط به صدر اسلام تا قرون میانی اسلامی نیز در جنوب غرب این کاروان سرا به جا مانده است که گویای پیشینه دراز مجموعه است؛ چنین مجموعهای ظرفیت خوبی داشته که یکی از منزلگاههای مهم توس به نیشابورباشد.
بقایای معماری و پی آجریای که به روشنی زیر و کنار دیواره بنا دیده میشود، حکایتگر تاریخی قدیمیتر است. در و دیوار بنا به زبان بی زبانی میگویند که پیشتر اینجا بنایی بوده و کاروان سرا روی آن ساخته شده است؛ شاید روی کاروان سرایی قدیم تر. تداوم استفاده از بنا و موقعیت مکانی اش بر اهمیت کاروان سرا میافزاید. درکنار آن، زیبایی و تناسب و شکوه معماری اش نیز نشان دهنده شاهانه و اشرافی بودن کاروان سراست. کتیبه بنا در جای خودش نیست و احتمالا دزدیده شده است.
در منابع نیز اطلاعات دقیقی از تاریخ و بانی بنا در دست نیست؛ اما سبک بنا و اجرای طاقها و مقایسه با کاروان سراهای منطقه و در کل بررسی باستان شناسی، نشان میدهد کاروان سرای سرپوشیده شرقی روی بنای قدیمیتر احداث شده است. در دوره صفوی، کاروان سرای سرپوشیده جنوبی و حیاط مقابلش و در دوره قاجار، الحاقاتی در نمای برجها و طبقه دوم ایوان ورودی ایجاد شده است.
ورودی اصلی بنا از سمت شمال است. پس از واردشدن از ایوان، یک مسیر ورودی به حیاط کاروان سرا، قرار دارد که سمت راستش یک ایوان وحوض انبار آجری نقش خورده است. مجموعه اینها و چندین غرفه و اتاق در اطراف حیاط، حیاطی چهارایوانی را میسازند که معماری رایج دورههای مختلف اسلامی بوده است.
در فضای هشتی ورودی نیز اتاقهایی قرار دارد که سبک معماری شان با بقیه بنا متفاوت است. یک نقش گنبد هلالی که نحوه اتصالشان به بنا، میگوید این قسمت بنا مربوط به دورههای متأخر است.
کاروان سرای قدیمی که بنای شرقی روی آن ساخته شده است، سرپوشیده و مستطیل شکل با چهار برج مدور در اطراف است. دسترسی این بخش، در شرق حیاط از طریق ایوانی بلند با طاق جناغی میسر است. در این ایوان شاه نشین ایجاد شده است و دو طرف ایوان به برجها دسترسی دارد. پشت این نمای طاق درطاق، تالار اصلی قرار گرفته که چهار ستون آجری بزرگ، سقف آن را نگه داشته اند. در مرکز تالار بین این چهارستون سکویی قرار دارد که حکم بارانداز دارد. گویا در گذشته سقف این قسمت گنبدی داشته است که اکنون نیست، اما کاربندیهای آجری و تزیینات گچی و پنجرههای نورگیر ساقه گنبد، اجازه تجسم گنبد باشکوه و بزرگش را میدهند. ایوانچههای دورتادور این تالار نیز حکایت اتراق مسافران را و همهمه زیر گنبد کاروانیان را بازگو میکند.
بنای جنوبی به کاروان سرای شرقی الحاق شده است، به شکلی که برج کاروان سرای تیموری را دربرگرفته است. درکل این کاروان سرای صفوی هم مشابه نمونه قبلی است، اما کوچکتر و بدون برج وبارو؛ یعنی همان سقف گنبدی و همان چهار ستون اصلی و اتاقهای اطرافش. نمای ورودی آن از درون حیاط نیز سادهتر از بنای شرقی است؛ در جنوب حیاط ایوان ورودی کاروان سرا با طاق جناغی است و یک سوی آن اتاقی کوچک است و سوی دیگرش ایوانچه.
این بخش بنا که روبه روی نمای کاروان سرای شرقی است، قرینه با آن ساخته شده است. همچنین اتاق گوشه شمالی این ضلع حیاط را با محرابی به منظور ایجاد نمازخانه مجهز کرده اند. فضای پشت ایوانچه جنوبی این ضلع نیز حوض انباری مستطیل شکل قرار دارد. سقف این اتاقها و حوض انبار هم گنبدی است. بیرون کاروان سرا نیز آب انبار سنگی دیگری قرار دارد که احتمالا دومین منبع تأمین آب کاروان سرای علاقبند بوده است.
باید گفت شکوه معماری علاقبند که هر رهگذری را مجاب میکند بایستد و هر علاقهمند به تاریخ را وادار به وارسی ریزبه ریز آجرچینیها میکند، امروزه درحال افول است. عوامل انسانی و طبیعی و تاریخی دست به دست هم داده اند و در تخریب کاروان سرا شریک شده اند، اما جا دارد به این بنای ارزشمند بیشتر رسیدگی شود و باتوجه به جایگاهش که در مسیر هجرت امام رضا (ع) است، به پایگاهی گردشگری تبدیل شود.
از زمانی که راه ها، فرهنگهای گوناگون بشری را به هم رساندند، چیزهای زیادی تغییر کرده و درهم آمیخته شده است؛ بنابراین دگرگونیهای مختلف فرهنگی، هنری و حتی اقتصادی و موضوعاتی از این دست را میتوان از این مسیرها بررسی کرد؛ راهها و جاده ها. مسیری که علاوه بر رفت وآمد انسان بین فرهنگهای مختلف، نه تنها سبب مبادلات گوناگون، که آبستن حوادثی متنوع نیز بوده اند که امروزه از آنها با نام تبادل فرهنگی یاد میکنیم.
اما همین راهها گاه آن قدر طولانی میشدند که رهگذر را خسته میکردند. این نکته به ویژه در ایران که از دیرزمانی، مسیر ارتباطی شرق و غرب بوده است، بیشتر به چشم میخورد. از همین رهگذر، در آثار جهان گردانی که از قدیم به ایران سفر کرده اند، نام بسیاری از راههای ایران و ساختمانهای پیوسته به آن را میتوان مشاهده کرد که رباط، ساباط، خان و کاروان سرا ازجمله آن هاست؛ آسایشگاههایی در ایران که منزل به منزل محل استراحت کاروانیان بوده اند، اما بناهای پیرامون جادهها در ایران به همینها خلاصه نمیشوند؛ پلهای روی جاده ها، میلها و برجهای اطراف راهها نیز بخشی از این دیدنی هاست.
میلها از دور مثل برجی دریایی راهنمای راهسپاران بوده اند. اینها نشان میدهد که از دیرباز نه فقط جنبه استراحتگاهی جادههای ایران مهم بوده، که فراهم کردن امنیت رهگذران هم از اولویتها بوده است. در نتیجه، راهها چنان با فرهنگ سرزمینمان و تبادل آن با همسایگان گره خورده اند که هم خود و هم اطرافش میتواند به عنوان عاملی کلیدی و به تنهایی بررسی شود.