به گزارش شهرآرانیوز تقریبا اواخر سده هشتم قمری و چهاردهم میلادی، لشکری جدید از شرق خراسان به داخل ایران هجوم آورد؛ درست از همانجایی که در دویست سال پیش از آن نیز دوبار چنگیز و نوهاش به ایران لشکرکشی کرده بودند. اینبار هم یکیدیگر از تبار مغولها که ادعا میکرد نسبش به چنگیز میرسد، چنانکه در تاریخ آمده است، با پای لنگ و دلِ سنگ، بر خراسان تاخت و پس از آن تا شیراز و بغداد و دمشق را ویران کرد.
تیمورلنگ فقط چند سال نخست سده جدید را دید و سال ۸۰۷ قمری، در آستانه هفتادسالگی درگذشت و در بنایی که خودش در سمرقند دستور ساختش را داده بود، به خاک سپرده شد. گور امیر تیمور در سمرقند، پیش و پس از مرگ تیمورلنگ، افراد دیگری از این خاندان را در خود جای داد و بهنوعی مقبره خانوادگی آنهاست.
تیمور با همه سنگدلیاش، معماران و هنرمندان را از سراسر قلمروش فراخواند، شاید هم بهزور به مرکز حکومتش آورد؛ اما سبک خاصی از هنر بهویژه معماری در دوره او به وجود نیامد و این فرزندش، شاهرخ، بود که معماری این دوره را شکوفا کرد و هرات، پایتختشان در خراسان بزرگ، تجلیگاه آن شد و رفتهرفته چتر این هنر بر بیشتر شهرهای خراسان پهن شد.
تیموریان علاقه خاصی به ساختن آرامگاه و مسجد و مدرسه داشتند. ازاینرو، یکی از بناهایی که در دوره شاهرخ بنا شد، مدرسه غیاثیه در خرگرد خواف است که به مرز افغانستان و شهر هرات هم نزدیک است. این مدرسه دوره تیموری را همان بناکننده مسجد جامع گوهرشاد در بارگاه حضرترضا (ع)، معماری کرده و ۱۵ دی ۱۳۱۰ بهعنوان صدوبیستوششمین اثر ملی ایران ثبت شده است.
خرگرد یا خرجرد دوره میانی اسلامی، روستایی است در نزدیکی شهرستان خواف و در مسیر جادهای پر از آثار تاریخی که به تایباد میرسد. امروز جادهای از وسط این روستا عبور میکند که در سمت غرب آن بهراحتی میتوان پیکره زیباترین مدرسه ایران را دید. مدرسه غیاثیه خرگرد در سالهای ۸۴۲ تا ۸۴۸ قمری ساخته شده است. معمار این مدرسه قوامالدین شیرازی و پس از او برادرش، غیاثالدین، بوده است. قوامالدین در سال اول ساخت مدرسه غیاثیه فوت میکند و کار ناتمامش را غیاثالدین با مهارتی خاص تمام میکند.
قوامالدین شیرازی در آن سالها ساکن خواف بوده و قبرش هم جایی در حوالی همین مدرسه است که البته چند نشان ویژه دارد و بهسادگی میشود آن را آنسوی جاده و مقابل مدرسه غیاثیه پیدا کرد. وسط سنگ قبر قوامالدین شعری است که برخی مصرعهایش بهدلیل آسیبدیدگی بهدرستی خوانده نمیشود و با این مصرع تمام میشود: رفتیم و هزار داغ بردیم به خاک.
او رفت و یکی از هزاران داغی که با خود به خاک برد، دیدن کار تمامشدهاش در مدرسه غیاثیه بود. از همان ابتدای جاده که در مسیر سنگفرششده بهسمت مدرسه غیاثیه میرویم، هیبت سردری با کاشیهایی که امروز نصفهنیمه روی بنا بند شدهاند، دو گنبد کمخیز و دو گلدسته دو سوی بنا که حالا دیگر بخش بالاییشان تخریب شده است، زمین و آسمان بازدیدکننده را بههم میریزد.
نقل است شاهرخ تیموری هم در یکی از دیدارهایش با قوامالدین، این بیت را خطاب به او میگوید: تو کار زمین را نکو ساختی/که با آسمان نیز پرداختی. بر دیوارههای داخل ایوان بلند ورودی، تکرار کلمه «ا...» در میان نقوش هندسی ترسیم شده است که یکبهیک چشم را به زیر تیزه طاق ایوان ورودی هدایت میکند. رنگ فیروزهای و لاجوردی کاشیهای نقشدار طاقنماهای اطراف ایوان ورودی در میان رنگ خاکی آجر هم یک خبر خوش میدهند؛ هنر دست معماران دوره تیموری، با وجود گذشت پانصدششصد سال، مرمت شده است و شگفتیهای ناتمام بنا قصد دارند چشم مخاطب را کاشیبهکاشی و آجربهآجر سیراب کنند.
دوره تیموری را میتوان دوره طلایی مدرسهسازی ایران دانست. بیشتر ساختمانهای این دوره برپایه شکل ساختوساز دوره سلجوقی است، اما رشد فنون ریاضی و هندسه سبب شده است الگوهای متنوعتری در ساختوساز این دوره شکل بگیرد. مدرسه غیاثیه خرگرد هم از این قاعده جدا نیست. بنای مدرسه غیاثیه متقارن است؛ یعنی هر بخش بنا را که در یک سمت میبینیم، در سمت مقابل هم مشابه آن طراحی شده است.
این را از لحظه ورود و حتی از نما هم میشود حدس زد. پس از ایوان ورودی بلند بنا که از شمالشرق به بنا باز میشود، به هشتی میرسیم که دو طرفش از طریق راهرو به اتاقهایی میرسد که آسمانه آنها گنبدی است. این دو فضا که با گنبدی کمخیز پوشیده شدهاند، سمت راستی مسجد و سمت چپی محلی برای گردهمایی استادان و شاگردان است که به آن مدرس میگفتهاند.
طاقها و مقرنسکاریهای بیمانند و بسیار پرکار این دو گنبدخانه، تبدیل فرم مربع پلان به دایره گنبد را بهقدری روان کردهاند که در دید اول این تغییر شکل کف و سقف اصلا به چشم نمیآید و آنچه دیده را پر میکند، گچبریهایی است که طبقهبهطبقه و طاقبهطاق دورتادور فضا را پوشاندهاند. پس از هشتی، صحن چهارایوانی بناست که حدفاصل ایوانهایش با اتاقهای دوطبقه پر شده است و درمجموع ۳۲ اتاق دارد.
در پشت بنا نیز سعی شده است از طریق قرینهسازی، جلوآمدگیهای منشوریشکل در دوطرف و بیرونزدگی دیوار پشتی و همچنین آرایش آنها با آجر و کاشی، بنا را تزیین کنند. چند کتیبه تاریخدار هم در بنا وجود دارد که در ایوان جنوبشرقی بنا ۸۴۶قمری و بر سردر تاریخ ۸۴۸قمری و کتیبه دیگر در ایوان جنوبغربی، ۸۴۹قمری را نشان میدهند. این تاریخها همه حاکی از سالهای پایانی ساخت بناست.
مدرسه غیاثیه غیر از ورودی اصلی چند ورودی دیگر هم داشته است که اکنون همگی بسته شدهاند. نکته جالب درباره این ورودیها این است که شواهدی برای چارچوب در ندارند. در نتیجه، باتوجهبه اینکه اطراف بنا هم آزاد بوده و هیچ بنایی به مدرسه الحاق نشده است، احتمالا رفتوآمد عموم مردم به این فضا آزاد بوده است.
بانی این بنای باشکوه دوره تیموری، پیراحمد خوافی است. از زندگی پیراحمد چیز زیادی نمیدانیم، دستکم میدانیم که او در خرگرد زاده شده و در زمان شاهرخ تیموری نیز سالها بهصورت مشترک با دیگر افراد، وزارت درباره تیموریان را برعهده داشته است. در تاریخ نیز از او بهعنوان فردی کاردان و باکفایت یاد شده است. ثمره تلاش معمار و بانی مدرسه غیاثیه، یکی از مدارس زیبا و پرتزیینات عهد تیموری را رقم زده است. دیوارهای صحن مدرسه کاشیکاریهای فراوانی داشتند که خیلی از آنها از بین رفتهاند؛ همانها هم که ماندهاند، با وجود گذشت اینهمه سال، بهزور مرمتهای تثبیت تزیینات ماندهاند.
زیر هر چهار ایوان مدرسه غیاثیه کتیبههایی قرآنی است؛ در ایوان ورودی انا فتحنا، در ایوان روبهرویی سوره الرحمن، در ایوان سمت راست سوره قیامت و در ایوان چهارم سوره دهر با خط ثلث کتیبه شده است. مهمترین ویژگی این بنا استفاده گسترده از کاشی معرق برای پوشش دیوارها و طرح کتیبههاست و از این لحاظ، مدرسه غیاثیه در زمره شاهکارهای قرن نهم هجری قرار میگیرد.
چیدمان کاشی به شیوههای گوناگون معرق و هفترنگ، در شمایل نقوش هندسی، گیاهی و کتیبه، فضایی زیبا در این بنا خلق کرده؛ بهشکلی که بر این بنا جامهای بهرنگ آسمان پوشانده است. بین فراوان کاشیهای طاقهای پرشمار بنا، دو کلمه «ا...» و «محمد» میان نقوش گوناگون هندسی بسیار پرتکرارند. ازارههای دورتادور حیاط و اتاقها نیز سنگ مرمر بوده است که خیلی از آنها در طی سالها از بنا جدا و حتی به بیرون از آن منتقل شدهاند. نمای بیرونی بنا هم ازارههایی مرمری داشته است که امروز فقط آجر زیرکارشان پیداست.
رویهمرفته آنچه امروز از پی مرمتهای هرساله بنا به چشم میآید، از روزگاری سخت حکایت میکند که بر این بنا گذشته است. فعالیت این مدرسه تا زمان رویکارآمدن شاهاسماعیل صفوی ادامه داشته و پس از آن متوقف شده است. این یعنی احتمالا بنا چند سده به حال خود رها شده است. در جنگ جهانی دوم هم تعدادی سرباز روس در این بنا اقامت داشتهاند و با شلیک گلوله، به تزیینات آن آسیب رساندهاند.
محمدکریم پیرنیا، پیشکسوت و پژوهشگر و نظریهپرداز معماری سنتی ایران، در کتاب «سبکشناسی معماری ایرانی» درباره مدرسه غیاثیه میگوید: «در میان مدرسههای ایران، مدرسه خان در شیراز از همه کاملتر است، ولی از دید دقت و تنوع در نقشه و در آمود [نماسازی و تزیینات الحاقی]، این مدرسه [غیاثیه خرگرد]از آن بالاتر است.» او همچنین در جایی دیگر، این مدرسه را موزه هنری مینامد.
با دانستن اینها، تازه اینجاست که اهمیت این شاهکار مدرسهسازی، ما را به عمق تاریخ خرگرد میبرد؛ چنانکه در کتاب «حکایت خرگرد و مدرسه» میخوانیم: «بگذارید حیرتی را بیان کنم که در مواجهه با مدرسه غیاثیه خرگرد در همه ما پدید میآید. اینجا کجاست که پذیرای مدرسه شده است و چرا مدرسه را اینجا ساختهاند؟ مدرسه غیاثیه ما را به نگاهی عمیق میخواند به محیط اطرافش.
دعوتمان میکند که در این نکات تأمل کنیم که اینجا چگونه جایی است و چه کسانی اینجا را چنین جایی دیدهاند؟ این خود مدرسه غیاثیه خرگرد است که ما را به پرسیدن این پرسشها فرامیخواند. آنچه مدرسه میخواهد از او بپرسیم، همین است. درواقع بهسبب پدیدآمدن این حیرت درباره جای مدرسه غیاثیه، این بنا به نمونهای آشکار برای بررسی رابطه اثر معماری با بستر پیدایشش تبدیل شده است.»