شاید بتوان گفت «امید» یکی از نیازهای برجسته جامعه معاصر ماست. هر مجموعهای برای حفظ پویایی و پیوستگی در مسیر پیش روی خویش، نیازمند داشتن انگیزه بایسته است. همان گونه که در بسیاری از اسناد بالادستی ملی ما نیز ذکر شده است، سیاست ورزان و کارگزاران وظیفه دارند با امیدبخشی، انگیزه لازم برای حفظ پویایی و کنشگری جامعه را ایجاد کنند؛ به عنوان نمونه در بیانیه گام دوم که رهبر معظم انقلاب مطرح کرده اند، مسئله و شعار محوری «ما میتوانیم»، محل توجه جدی قرار گرفته است.
باور به «توانستن»، زمینه لازم را برای نقش آفرینی گروههای گوناگون مردمی در فعالیتهای خرد و کلان اجتماعی فراهم میآورد. آشکار است که اگر ملتی به اینکه توان انجام بسیاری از کارها را دارد، باور نداشته باشد یا از آن ناامید باشد، دچار رکود و وابستگی خواهد شد.
باور قلبی به ایده مرکزی «توانستن»، نیازمند آن است که نمود و بروز راستین تواناییهای یک جامعه به آن بازنمایی شود. اگر جامعه بتواند در معرض دستاوردها و کوششهای بزرگ خویش آن هم در پهنههای سنگین و طاقت فرسا قرار گیرد، بی گمان به این باور خواهد رسید که توان انجام کارهای بزرگتر را نیز دارد و با امیدواری، این مسیر را ادامه میدهد.
در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران بیش از ۴۰ سال با سختترین تحریمها و کارشکنیهای دشمنان این سرزمین روبه رو بوده، توانسته است در بیشتر میدانها و عرصهها به پیروزیهای بی نظیری دست یابد.
کلید این کامیابیهای جمهوری اسلامی ایران را میتوان در نگاه و کوشش جهادی جست وجو کرد؛ به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «ما جز با کار جهادی و کار انقلابی، نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.» (۱۰/۰۲/۹۶)
یا در جای دیگر به روشنی اشاره میفرمایند: «ما هرجا انقلابی عمل کردیم، پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم.» (۱۴/۰۳/۹۵). این نشان میدهد که برای حل دشواریها و مسائل درکنار حفظ رویکرد انقلابی و مبانی آن، نیازمند کار جهادی، بی وقفه و برآمده از باور قلبی هستیم، ازاین روی معظم له از واژه جهاد در عرصههای گوناگونی، چون اقتصاد، فرهنگ، علم، سیاست، فرهنگ و... نام میبرند.
امروز دشمنان این سرزمین درکنار تحریمهای گسترده با فعالیت بی وقفه رسانهای کوشش میکنند با برجسته سازی کمبودها و نقاط آسیب، مردم را ناامید کنند و توجه آنها را از توانمندی و پیشرفتها منحرف سازند. در چنین شرایطی، بیش از هر زمان و هر جامعه دیگری نیازمند بازتاب توانمندیهای خویش که دستاورد کوششهای جهادی است، هستیم.
برجستهترین و کاراترین رسانه تأثیرگذار بر مردم در این زمینه، سینما و تلویزیون است. این چارچوب به دلیل گستردگی مخاطب و زبان نرم و روایت ویژه و سرگرم کننده خویش، بیشترین ضریب نفوذ را دربین مردم دارد. همچنین درمیان گونههای گوناگون سینمایی، مستند، ظرفیتی ممتاز برای ثبت و ضبط کوششهای جهادی و معرفی آن به مردم و در گام بعد تأثیرگذاری بر آن هاست.
یکی از اقدامات نمایان جهادی ملت ایران، دفاع مقدس بوده است؛ دفاعی که در سایه حضور جهادی عموم مردم ایران، عزت و سربلندی را به ارمغان آورد. برجستهترین دریچه بازتاب جهاد در دفاع مقدس و معرفی آن به همه مردم و حتی تأثیرگذاری بر ایشان را میتوان در مجموعه «روایت فتح» شهیدآوینی دید؛ مجموعهای که با برخورداری از استانداردهای هنری لازم، مخاطب شناسی، شناخت درست مسئله و البته نوآوری در بیان، هم در دوره خویش و هم بعدها، توانست شکل واقعی جهاد در دفاع مقدس را بازتاب دهد.
امروز در وضعیت اجتماعی معاصر که در عرصههای گوناگون به جهاد مشغولیم، نیازمند نمونههای گستردهتر و روزآمدتری برای انتقال این تجربه جهادی و دستاوردهای برآمده از آن به زبان سینما هستیم؛ سینمای مستندی که بتواند با زبانی جهان شمول، هم مردم را با مفهوم کار جهادی و ثمرههای آن آشنا سازد و امید و انگیزه توانستن را در آنها تقویت کند و هم بر مخاطبان بین المللی که به دنبال دریافت تصویر درستی از ایران اسلامی هستند، اثرگذار باشد.
مشهد مقدس با برخورداری از مفهوم کانونی زیارت، مرکز حضور ترکیبهای متفاوتی از نژادها، تخصص ها، سلایق و فرهنگ هاست. وجود ترکیبی از ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و جمعیت گسترده مجاور و حضور میلیونی زائر، بیش از هر نقطه دیگری، جایگاه شکوفایی فعالیتهای جهادی در عرصههای گوناگون است.
شاید در یک استان به دلیلی خاص، تنها یک فعالیت جهادی مثلا اقتصادی مدنظر باشد، ولی مشهد به دلیل آنچه اشاره شد، مرکز مجموعهای از کوششهای جهادی در پهنههای فرهنگی، علمی، اقتصادی و... است. این ظرفیت، لزوم توجه به ثبت این کنشگریهای جهادی و ارائه آن به مردم را از یک سو و الگوسازی از این رویکرد را ازسوی دیگر دوچندان میکند.
شاید بتوان مدعی شد که باتوجه به جایگاه سرآمد مشهد در سینمای مستند کشور، میتوان با تمرکز بر ساخت مستندهایی برای انعکاس کوشش جهادی، به سبکی ویژه در مستندسازی دست یافت، همان گونه که شهیدآوینی در روایت دفاع مقدس این گونه عمل کرد.
این خود گامی مؤثر در ایجاد سینمای مستند ملی خواهد بود؛ هرچند این امر نیازمند توجه بیشتر دو گروه است؛ گروه نخست، مدیران و برنامه ریزان فعالیتهای جهادی که باید به پیوست رسانهای کنشهای خویش توجه کنند. گروه دوم نیز سیاست گذاران فرهنگی و هنری در تراز ملی و مدیران سینمایی کشور هستند که نباید از این ظرفیت ویژه در مشهد مقدس غفلت کنند.