ابوسجاد در کربلا زندگی میکند. در طول این سالها که پدر و مادر همراه با فامیل در روزهای اربعین به کربلا میروند، خانه ابوسجاد، خانه خودشان است و انگار که ابوسجاد و خانواده اش جزئی از ما در عراق هستند. وقتی هم که خانواده مشهد هستند، با آنها ارتباط تلفنی و واتساپی دارند و نمیگذارند این بند پاره شود. ابوسجاد و همسرش هم سالی یک بار مشهد میآیند و در خانه فامیل به رویشان باز است.
خانه ما و دیگر اعضای فامیل خانه ابوسجاد و خانواده اش است و آنها هرروز بیشتر برای ما عزیز و محترم میشوند. در طول این سالها که راه کربلا باز شده و عاشقان اهل بیت فرصت این را دارند که خود را در ایام اربعین به کربلا و نجف برسانند دوستی بین مردم عراق با میهمانان ایرانی و افغانستانی شان هم زیاد شده.
رابطهای که حسین (ع) بهانه آن است. روز جمعه خواب بودم که پدرم از راه کربلا به واتساپ زنگ زد. بین خواب و بیداری تلفن را برداشتم، بعد از احوال پرسی گفتم کجایین؟ موبایل را چرخاند و حیاط خانهای بزرگ که در آن چند نخل سر به آسمان گذاشته بودند را نشانم داد. بعد تعریف کرد که صاحب این خانه شب قبل به زور آنها را برده خانه خود و از همان اول که رسیده اند، یک جوری از آنها پذیرایی کرده که مثلش را ندیده اند.
یکی از دوستانم میگفت که مردم عراق در طول سال کار میکنند و در روزهای اربعین همه دارایی شان را برای میزبانی از زائران حسینی خرج میکنند. احتمالا شما هم در بین آدمهایی که در ایام اربعین برای زیارت به عراق میروند، کسی را ندیده باشید که از برخورد زشت و زننده عراقیها با زائران چیزی بگوید.
اما برعکس همه جمعیت میلیونی که به عراق رفته اند، از خلق و خو و آداب مهمان داری این مردم تعریف میکنند و جز خاطره خوش و نیکی این مردم چیز دیگری در ذهن ندارند. حالا هم که ایام دهه آخر صفر و شهادت امام رضا (ع) نزدیک است و مشهد میزبان جمعیتی میلیونی از زائران است که پیش بینی شده در این ایام به مشهد بیایند. شاید ما نتوانیم مثل عراقیها تمام و کمال در خدمت زائران رضوی باشیم، اما میتوانیم در حد وسعمان در خدمت آنها باشیم.