نگاهی به مجریان زن موفق تلویزیون درگذشت «آرت ایوانز» بازیگر فیلم جان سخت رونمایی از مجموعه‌کتاب‌های «کی؟ چی؟ کجا؟» خاطره عجیب «محمد شیری» از مرگ برادرش + ویدئو فیلم قاتل وحشی، ساخته حمید نعمت‌الله به جشنواره فجر می‌رود؟ برنامه کنسرت خوانندگان پاپ در زمستان ۱۴۰۳ بهنوش طباطبایی و حامد بهداد با «گیس» به جشنواره فجر می‌روند ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم
سرخط خبرها

از عجایب نواندیشی دینی ما

  • کد خبر: ۱۲۸۶۱۴
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۲۳
از عجایب نواندیشی دینی ما
مکرر نوشته ام و گفته ام که یکی از اصلی‌ترین مشکلات نظری روشنفکری دینی در کشور ما، غیاب فکر تاریخی در اندیشه‌های شماری از نمایندگان آن است.

مکرر نوشته ام و گفته ام که یکی از اصلی‌ترین مشکلات نظری روشنفکری دینی در کشور ما، غیاب فکر تاریخی در اندیشه‌های شماری از نمایندگان آن است. فکر تاریخی داشتن صرفا توصیه کردن به مطالعه تاریخ یا اطلاع از تاریخ نیست. کما اینکه کافی نیست بگوییم فهم بشری از همه چیز و از جمله دین در «قبض و بسط» است.

فکر تاریخی هم نیازمند آشنایی با تاریخ است؛ تاریخ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، و هم نیازمند فراگیری دانش تاریخ و تاریخ نگاری است. تاریخ را باید آموخت؛ بدون آشنایی با دانش تاریخ نمی‌توان درکی درست از تاریخ تحول اندیشگی و تاریخ باور‌ها و تفکر در سیاق تحولات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داشت و دیالکتیک فکر و تاریخ را بررسید و فهمید.

برای این کار باید ابزار‌های دانش تاریخ و تاریخ نگاری را به درستی دانست و با آن ابزار‌ها سراغ منابع و مستندات رفت. تنها با بهره وری از چنین دانشی است که با فهم تاریخی به تدریج آشنا می‌شویم. یعنی می‌فهمیم که چگونه تفکر در بستر تاریخ شکل می‌گیرد و عوامل مختلف انسانی و فرهنگی و محیطی روی آن تأثیر می‌گذارد. تاریخ دین و باور‌های دینی و تفکرات فلسفی از این قاعده مستثنا نیست.

چطور می‌توان درباره «دین و قدرت» و نسبت اسلام با قدرت سخن گفت و درباره پیامبر رحمت و سیره او داوری کرد بدون آنکه تصویر روشن، درست، متخصصانه و کارشناسانه تاریخی ناظر به متون از تاریخ و تاریخ نگاری سیره داشت؟ چطور می‌توان دو نظر متخالف در این زمینه داشت؛ در حالی که دو طرف گفتگو در ارض مشترکی که همانا تعهد به اصول تاریخ نگاری و اندیشه و فهم تاریخی است رو در روی هم قرار نمی‌گیرند؟ چطور می‌توان درباره وحی و تجربه وحیانی پیامبر در یک لحظه «تاریخی» سخن گفت و از طبیعت و ماهیت بشری آن سخن راند و تجربه نبوی را محکوم به زمان و زمینه آن دانست؛ اما هیچ تلاش آکادمیک در خور توجهی برای فهم تاریخ پیامبر و جامعه و زمانه او نداشت؟

چنین فهم و درکی تاریخی مستلزم تعهد به تحقیقات آکادمیک در حوزه تاریخ و متن است. نیازمند کار با اسناد و متون و فیلولوژی و تحقیقات متن محور است. این کار پژوهشگر تاریخ در دانشگاه است. یا باید روشنفکر دینی ما خودش دست به کار شود و قبل از هر اظهارنظری در حوزه دین (و بنا بر ادعایش اصلاح یا بازسازی و تجدید فکر دینی) تحقیقات تاریخی را در زمینه‌ای که در آن می‌اندیشد سامان دهد (و البته نتایج کار خود را در معرض داوری محققان رشته تاریخ با انتشار مقالات و کتاب‌های آکادمیک قرار دهد) یا اینکه می‌بایست فروتنی به خرج دهد و به تحقیقات تاریخی متخصصان رشته تاریخ گوش سپارد و حرمت اهل این دانش را پاس بدارد و آرای خود را با نتایج تحقیقات آنان هماهنگ کند.

در دنیای مسیحیت متألهانی که نظراتی نوین در الهیات دینی و در بیرون از سنت کلیسا پیشنهاد می‌کنند تلاش می‌کنند فهم‌های جدید خود را بر اساس درکی تاریخی از متن مقدس و پیشینه تفسیر‌های تاریخی آن ارائه دهند. در این سنت در کنار هر تفسیر اصلاحی یا هر نظریه کلامی جدید ده‌ها و بل صد‌ها پژوهش تاریخی درباره مسیح، زمینه ظهور او، گفتمان‌های مذهبی و فکری معاصر با ظهور مسیح، شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مصادف با ظهور مسیحیت و تلقی / تلقی‌های مسیحیان و غیر مسیحیان از پیام/ پیام‌های مسیح در چند قرن نخستین پیش و پس از شکل گیری مسیحیت رومی وجود دارد که آنان را در ارائه نظریات نوین کلامی شان کمک می‌کند و از پژوهش‌هایی تازه در قامت یک مؤرخ بی نیاز‌ می‌کند. روشنفکر دینی ما به کدام یک از تحقیقات تاریخی آکادمیک در حوزه‌های مرتبط با دین و مذهب استناد کرده یا‌ می‌تواند بکند؟

کجا دیده اید که در طرح مسئله‌ای مانند زمینه‌های انسانی و اجتماعی وحی یافته و شریعت یا موضوع‌هایی مانند ایمان و کفر و تلقی اسلام از خدا و مباحث کلامی مرتبط با خداوند و صفات او و نسبت خدا و انسان و موضوع خدای متشخص و نا متشخص از دیدگاه قرآن و اسلام تاریخی به تحقیقات آکادمیک در این زمینه ارجاع داده شود؟ در حوزه فقه اسلام جز کلی گویی کجا دیده اید که روشنفکر دینی ما نشان دهد در فلان مسئله فقهی نقش زمان و مکان و تاریخ و فهم بشری دقیقا چه بوده است؟

در میان نوگرایان دینی اخیرا نزاعی درباره مرز ایمان و کفر و ذات باوری یا ذات ناباوری برای اسلام درگرفته است. گویی چنین تصور می‌شود همه آنچه روشنفکران دینی در این چند دهه اخیر درباره دین و ماهیت و ذات و فهم دین و متن مقدس و دشواره‌های زبانی و فهمی و هرمنوتیک آن گفته اند به یک باره تنها در سده بیستم به ذهن آنان رسیده یا تحت تأثیر کلام مسیحی سربرآورده است. گویی این نوع پرسش‌ها از تمام تاریخ فقه و کلام و اصول فقه ما غائب بوده است. خیر چنین نیست.

مهم‌ترین مسئله‌های روشنفکران دینی ما که در دو سه دهه اخیر مطرح شده؛ پژواک‌هایی روشن و گاه بسیار دقیق‌تر و پرسش برانگیزتر در عمق تاریخ فکری مسلمانان در دانش‌های فقه و اصول و کلام و تفسیر داشته است. نیازمند دانشمندان تاریخ پژوه و متن شناسیم که آنان را برای طالبان روشنفکری دینی از اعماق تاریخ بیرون بکشند و به آنان نشان دهند که بسیاری از مسئله‌های فکری امروز ریشه در تأملات نظری کهن دارد، البته به شرط اینکه روشنفکر دینی ما اعتنای لازم را به تخصص در دانش تاریخ داشته باشد.

من معتقدم یکی از مهم‌ترین راه‌های اصلاح اندیشه و فهم ما از دین و مذهب؛ شناخت دین و منابع دینی در بستر تاریخی آن است. این شناخت درک ما را از تحول تاریخی فهم‌های دینی ارتقا می‌دهد. اگر خواهان اجتهاد در اصول و فروعیم و اگر می‌خواهیم درک درستی از دیالکتیک «نص» و «تاریخ» و سهم مقتضیات زمان و مکان در فهم فقیهان و متکلمان از دین و منابع دینی داشته باشیم چاره‌ای نداریم الا اینکه به تاریخ مراجعه کنیم.

قرآن را در بستر تاریخی عصر نزول و سیره پیامبر اکرم (ص) ببینیم و تعامل صحابه و تابعین و نسل‌های بعدی را در مواجهه با قرآن و وحی، پیامبر و سنتش، معنای شریعت و نسبت آن با امر دولت و قدرت دینی بفهمیم. شناخت خود را از عوامل بروز و تحول دانش‌های دینی به ویژه آنچه در نسبت با امر شریعت و قدرت دینی شکل گرفت مانند فقه و مذاهب آن، دانش اصول و همچنین مکاتب تفسیری به درستی اصلاح کنیم.

تحول فکر و فهم دینی را بفهمیم. همه این‌ها نیازمند تخصص در تاریخ است. آشنایی عمیق با منابع تاریخی و متون است. باید به شکل تخصصی در تاریخ کار کرد. در حوزه‌های علوم دینی ما امروزه کسانی هستند که به ارزش مطالعات تاریخی پی برده اند و از آن در بحث‌های فقهی و اصولی و رجالی خود بهره می‌برند (از اعلام معاصر اینجا یادی نمی‌کنم؛ اما از درگذشتگان باید از استادم آیت ا... علامه شیخ محمد رضا جعفری نام ببرم که دانشی عمیق در حوزه تاریخ تفکر دینی و متون داشت). در سنت دانشگاهی ما در هشتاد سال گذشته آشنایان با تاریخ تفکر کم نبوده اند. عباس زریاب نمونه برجسته آنان بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->