تا مهربانی بیشتر شود وداع با پیکرهای ۹ شهید مرزبان تازه‌تفحص‌شده در معراج شهدای تهران برنامه سه‌شب مناجاتخوانی حاج منصور ارضی همزمان با شهادت امام کاظم(ع) و مبعث پیامبر(ص) در حرم رضوی اجرای سند مهدویت به دست مردم محقق ‌می‌شود فصل دوم برنامه تلویزیونی مهنا به‌زودی از رسانه ملی پخش می‌شود پخش فصل جدید مستند ملازمان حرم به‌زودی از شبکه افق + فیلم هفدهمین رویداد استارتاپی اسلامی – قرآنی طلوع برکت مراسم تشییع پیکر همسر شهید برونسی در مشهد برگزار شد (۴ بهمن ۱۴۰۳) + فیلم ابهامات حذف دهک‌بندی ایثارگران رفع شد آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: رضایت به فعل باطل، هم‌تراز انجام آن است فراخوان ثبت‌نام در «طرح ملی انسان مسئول» ویژه ماه مبارک رمضان، منتشر شد ریزش کاشی‌کاری‌های مسجد تاریخی سید اصفهان چهره سال همایش ملی سلامت معنوی اسلامی شناخته شد علی غلام آزاد، راهی مسابقات بین‌المللی قرآن الجزایر شد وزیر آموزش و پرورش: آسیب‌های دانش‌آموزان و دانشجویان از باورهای اعتقادی متناقض نشئت می‌گیرد درس‌نامه زندگی با آیه‌ها ویژه ماه مبارک رمضان روانه بازار شد رویداد ملی طبا، بستری برای درآمدزایی طلاب
سرخط خبرها

لامپ‌های رنگی حرم

  • کد خبر: ۱۲۹۲۶۲
  • ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۲
لامپ‌های رنگی حرم
هروقت دلم می‌گیرد، خودم را می‌رسانم حرم. بعد می‌روم کنجی که در صحن انقلاب برای خودم دارم. رو به گنبد آقا می‌ایستم، امین ا... می‌خوانم و کم کم شروع می‌کنم به درددل کردن با او.

هروقت دلم می‌گیرد، خودم را می‌رسانم حرم. بعد می‌روم کنجی که در صحن انقلاب برای خودم دارم. رو به گنبد آقا می‌ایستم، امین ا... می‌خوانم و کم کم شروع می‌کنم به درددل کردن با او.

انگار همه آن‌هایی که در حرم با آقا حرف می‌زنند، شیوه خودشان را دارند. من که در دلم حرف می‌زنم. انگار قلبم زبان باز کرده و بلد است چطور با امام رضا (ع) صحبت کند.

بچه‌تر که بودم، وقتی پدرم ما چهار برادر را می‌برد نزدیک روضه منوره تا یکی یکی بغلمان کند و ببرد نزدیک ضریح، من، چون پسر آخر بودم، نوبتم دیر می‌رسید و محو قاب‌هایی می‌شدم که در دیوار‌های اطراف ضریح امام رضا (ع) نصب شده بود. هنوز هم که برای زیارت خود را به نزدیک ضریح می‌رسانم، نیم نگاهی به قاب‌ها می‌اندازم. جایی خواندم که محتویات این قاب ها، هدایای ارزشمندی است که از طرف مقام‌ها و شخصیت‌ها در طول سالیان طولانی وقف آستان قدس رضوی شده اند.

نوبت من که می‌رسید، بابا دیگر توان بالا بردنم را نداشت. من تکیه می‌دادم به او و رو به ضریح، همان چیز‌هایی را که بلد بودم، به امام رضا (ع) می‌گفتم. آن موقع‌ها شب‌های ولادت و عید می‌رفتیم حرم. مامان برایمان ساندویچ درست می‌کرد و معمولا جایی در صحن انقلاب یک فرش را به خود اختصاص می‌دادیم. آن زمان، لامپ‌های ریسه‌های رنگی، همه شان شیشه‌ای بود.

بیشترشان قرمز و سبز بودند. یک جا‌هایی در صحن امام خمینی، ریسه‌های آبی هم از دیوار‌ها آویزان بود. شب‌های عید در حرم، آدم را سرحال می‌کرد. آن لامپ‌های شیشه‌ای خیلی واقعی‌تر و درخشان‌تر بودند؛ لامپ‌هایی که حالا چندسالی است جایشان را به ریسه‌های رنگ ووارنگ داده اند و به نظرم عکس را خراب می‌کنند. ما یک عکس خانوادگی داریم؛ از این عکس‌های فوری که نزدیک ورودی‌های حرم می‌ایستادند و می‌گرفتند. لامپ‌های رنگی حرم توی عکس، هنوز هم خانه ما را روشن می‌کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->