زهرا مرادوند | شهرآرانیوز؛ همت و تلاش تحسین برانگیز، آدم را به حیرت وامی دارد؛ همانها که با وجود تفاوت ظاهری، درک عمیقی از توان باطنی خود دارند و علی رغم محدودیتی که ما در جسم آنها شاهدیم، توانمندی را چنان مشق کرده اند که آینه تمام نمای «باور» برای دیگران اند. راضیه پُرکشت، دختر روشن دل بیست و هشت ساله شهرمان، یکی از نگینهایی است که نگاه به زندگی اش، تنها بلندای همت و عزم راسخ او را برای اثبات توانمندی هایش درعین تفاوت ظاهری، هرآینه به تصویر میکشد؛ کسی که گر چه از نعمت دیدن محروم است، طنین صدایش، قوت قلب و مایه آرامش هر شنونده است.
گویی پروردگار، نور بصر را در گیرایی لحن راضیه به ودیعه نهاده است تا دیدن این همه باور در شکوفایی این هنر، مخاطب را تنها به صرف فعل خواستنی که از بلندای همتش ناشی شده است، برساند.
او که امروز فارغ التحصیل ارشد رشته مشاوره خانواده است، دوران ابتدایی را با هر مشقت و سختی که بود، در مدرسه استثنایی قائنات گذراند و راهنمایی و دبیرستان را با وجود محدودیتهای یک دختر روستایی در مدارس مخصوص نابینایان مشهد، سپری کرد تا نمادی برای کسانی باشد که با چشم سر نیز دیدن زیبایی دنیا را در روزمرگی زندگی از یاد برده اند.
پرکشت شش سال دانشگاه را سپری کرد و در همه آن دوران از هنر غافل نشد؛ بانوی فعال و توانمندی که از همان اوایل کودکی، علی رغم اشراف به محدودیت جسمی اش، به لمس زیباییها پرداخت و عاشق هنر تئاتر، گویندگی، گزارشگری، دکلمه خوانی و شعرخوانی شد و هنر را جزئی از وجودش دانست و جای چشمانش نهاد تا از درگاه آن، دنیا را با چشم دل ببیند.
راضیه میگوید از کودکی کارهای دکلمه خوانی و شعرخوانی و تئاتر و نمایشهای کوتاه را انجام داده و همواره عضو گروه سرود مدرسه بوده است تا این تفاوت جسمانی را با توانمندی اش به ظرفیتی بالا در روحش صیقل دهد و گوهر هنر را از حنجره اش به صدف دهان براند.
راضیه پرکشت در مسابقات استانی و کشوری سرود همواره شرکت کرده است و در نمایش و مراسم مدارس و ... حضور فعال داشته تا سهم او از دنیای هنر، صدایی گیرا و با صلابت باشد؛ کسی که برای شکوفایی هرچه بیشتر این هنر، با وجود محدودیتهایی که برای یک نابینای روستایی در شهرستان وجود دارد، در دورههای فن بیان مقدماتی شرکت کرد و به پیشنهاد دوستانش، صفحهای در فضای مجازی برای معرفی خود و هنرهایش به جامعه، ایجاد کرد که با اقبال مواجه شد.
راضیه این روایت، به دلیل علاقهای که برای ارتباط با جامعه و شناساندن خود به مخاطب داشت، دکلمهها و توضیح شرایط و ویژگیهای بچههای نابینا را در صفحه مجازی اش بارگذاری کرد تا حقیقت واقعی دنیایش را با مخاطبانش در مجازی شریک شود.
او که رد پای صدایش در گزارشی درباره آداب دعای باران قائنات در گوش رادیو خراسان جنوبی ماندگار شد، حال با علاقه به دورههای گویندگی، سودای حضور در این حیطه، رؤیای همیشه اش شده است؛ البته این رویا به دلیل زیادبودن هزینهها و نبودن امکانات در روستا و حتی شهر و استان محل سکونتش، به آرزویی دور ودراز بدل شده است که قطعا روزی، همت بلند او نردبانی برای دست یافتن به این قله خواهد شد.
مرضیه میداند که برای چنین دورههایی باید به تهران یا مشهد مراجعه کرد و این امر، هزینههای بسیار زیادی برای او و خانواده اش در پی دارد که در حال حاضر، تحقق این هدف برایش، مقدور نیست، اما با صلابت و استواری در این راه ایستاده است و میگوید: پیشرفت من متکی به همین دورههای مقدماتی و تلاش خودم است و باز هم تلاش خود را بیشتر خواهم کرد.
راضیه میگوید: برای انجام فعالیت حوزه مجازی باید کسی در کنار من باشد تا برای ساخت کلیپ و صداگذاری و ... کمکم کند؛ چون برای من که مشکل بینایی دارم، به تنهایی مقدور نیست و یکی از دوستانم در این زمینه مرا همراهی میکند.
با وجوداین به راه و هدفش امیدوار و مطمئن است.
این بانوی توانمند به ما میگوید: با حمایتهای دوستانم توانستم حداقل پیشرفتی در این صفحه مجازی داشته باشم، اما به این بسنده نمیکنم و در این مسیر، تلاش خود را برای بهتر شدن و رسیدن به هدف غایی به کار خواهم بست تا روزی به صورت حرفهای وارد عرصه گویندگی و دکلمه خوانی و ... شوم؛ و ما اطمینان داریم او روزی بر قله بلند آرزوهایش خواهد نشست و با طنین صدایش، همگان را مسحور توانمندی اش خواهد کرد.