سیدحسن نصرالله، سرچشمه جریان مقاومت قطره‌های اشک و گریه‌های آسمان من هم شمعی روشن می‌کنم بیعت با شهیدان مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله و شهید سیدهاشم صفی‌الدین امضای بیانیه تکریم جبهه مقاومت توسط صدها نفر از علمای اهل سنت کاربردی‌شدن قرآن در زندگی، یک ضرورت فرهنگی است گسترش سبک زندگی قرآنی با اجرای طرح «زندگی با آیه‌ها» اعزام اردوهای راهیان نور در سال جاری ۳۰ درصد افزایش یافت اهتزاز پرچم «نَصرُ مِنَ الله و فَتح قَریب» در جوار گنبد بارگاه منور رضوی (۵ اسفند ۱۴۰۳) شاهده؛ تازه‌ترین اثر حسن روح‌الامین برای شهید نصرالله + عکس تأکید حجت‌الاسلام قرائتی بر لزوم احیای زکات در سراسر کشور طرح «زندگی با آیه‌ها» با هدف تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن اجرا می‌شود پخش زنده مراسم تشییع پیکر شهید نصرالله از شبکه قرآن آزمون مرحله استانی رقابت علمی طلاب خواهر، چهارشنبه (۸ اسفند ۱۴۰۳) برگزار می‌شود بیمار در چه صورتی می‌تواند روزه نگیرد؟ | فتوای آیت الله خامنه‌ای درباره روزه بیماران چگونه می‌توان جریان فقهی جدید ایجاد کرد؟ تصمیمات لازم برای ارائه خدمات بهتر به زائران عتبات گرفته می‌شود رونمایی از مجموعه آثار فقه بورس و اوراق بهادار مراسم گرامیداشت شهید سیدحسن نصرالله فردا (۵ اسفند ۱۴۰۳) در سراسر کشور برگزار می‌شود آخرین مهلت ارائه مقالات به دبیرخانه چهارمین همایش بین‌المللی اربعین اعلام شد + جزئیات
سرخط خبرها

خاطرات خوش کودکی در حرم

  • کد خبر: ۱۳۱۴۲۶
  • ۰۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۳
خاطرات خوش کودکی در حرم
همه آن‌هایی که در مشهد به دنیا آمده اند، خاطرات خوبی از روز‌های سرخوشی کودکی در حرم امام هشتم (ع) به ذهن دارند.

همه آن‌هایی که در مشهد به دنیا آمده اند، خاطرات خوبی از روز‌های سرخوشی کودکی در حرم امام هشتم (ع) به ذهن دارند. خود من هر وقت به حرم می‌روم، در رواق‌ها به خصوص «دارالولایه» در جست وجوی روز‌هایی هستم که سال هاست از آن فاصله گرفته ام، اما قرار گرفتن در آن نقطه، لذت شیرینی برایم دارد. در این بین، بعضی خاطرات حرم برای بچه‌ها در نسل‌های مختلف مشترک است؛ مثل حوض‌هایی که وسط صحن‌ها قرار دارند؛ البته در روز‌های کودکی ما بیشتر بودند، اما هنوز هم هستند و هر وقت که گذرم به اطراف آن حوض‌ها می‌افتد، معمولا چند بچه را درحال جست وخیز در آن‌ها می‌بینم.

یک بار یکی از اقوام ما از قم آمده بود. بعد رفتند حرم. وقتی برگشتند، پسر خانواده لباس‌های نو به تن داشت و خیلی حالش خوب بود. مادرم همان طور که داشت به میهمانان خوشامد می‌گفت، به پسر خانواده که آن روز‌ها پنج سال داشت و حالا دانشجوی پزشکی است، گفت: «به به! چه لباس‌های قشنگی!» که خاله خانم شروع کرد به تعریف کردن.

ظاهرا پسر بچه داشته دور حوض برای خودش چرخ می‌زده است که به یک باره از درون حوض سر درمی آورد و تنی هم به آب می‌زند. بعد یکی از خادم‌ها می‌رود برایش یک دست لباس نو می‌آورد که بچه سرما نخورد. راستش را بخواهید وقتی بچه بودم، خیلی دوست داشتم در حرم گم شوم تا برای یک بار هم که شده است مرا ببرند قسمت گمشدگان و اسباب بازی‌های جورواجوری که تعریفشان را شنیده بودم، از نزدیک ببینم.

چوب پر دست خادم ها، کاشی کاری دیوارها، آینه کاری رواق ها، لامپ‌های رنگی در صحن ها، صدای نقاره خانه، دینگ دینگ ساعت بزرگ حرم، عصای نقره‌ای دربان‌ها و بوی خوش اسپندی که در هوای صحن‌ها می‌پیچد، همه و همه بخش زیادی از خاطرات من را از حرم تشکیل می‌دهد؛ خاطراتی که برای هرکدام از ما تداعی کننده روز‌های خوش بچگی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->