لزوم تداوم ارتباط معتکفین با مسجد آغاز اعزام دانشجویان به سفر عمره از ۲۵ آبان‌ماه | اعزام بدون قرعه‌کشی زوج‌های دانشجو در خراسان رضوی تأکید قرائتی بر اجرای سند بنیادین آموزش و پرورش بیش از ۳۰ درصد جمعیت جهان تا سال ۲۰۶۰ مسلمان خواهند شد برکت دعای امام؛ داستان حماد بن عیسی قفل غفلت را بشکنیم | در هیاهوی زندگی، از یاد امام زمانمان غافل نشویم شهادت پاسدار تیپ ۱۲ قائم (عج) سمنان حین ماموریت رزمی + عکس (۱۶ مهر ۱۴۰۴) تجربه زیارت اختصاصی کودکان در حرم مطهر رضوی برای نخستین‌بار انتخاب ۱۰ هزار مسجد شاخص در طرح «محراب» تقدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه از نیروهای خدوم انتظامی فرنی‌پزان در شربت‌خانه حضرتی | نگاهی مستند و متفاوت به یکی از نهادهای فراموش‌شده پذیرایی در حرم‌مطهر تدوین خاطرات شهدای دانش‌آموز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بانگ خوش، مروج اخلاق جنگ با استکبار را ادامه می‌دهیم به سویت پر کشیدم با دلی از قبل‌ شیدا‌تر نسبتِ فرهنگی و تمدنی ما و امام رضا(ع) حکم شرعی خرید اضافی وسایل زندگی چیست؟ «اوس حبیب» جنس نور و نظم را می‌شناخت | یادی از مرمتگر گنبد و آینه‌کاری‌های حرم مطهر رضوی سفری برای دل دیدار رئیس بنیاد شهید با خانواده شهید فراجا
سرخط خبرها

خاطرات خوش کودکی در حرم

  • کد خبر: ۱۳۱۴۲۶
  • ۰۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۳
خاطرات خوش کودکی در حرم
همه آن‌هایی که در مشهد به دنیا آمده اند، خاطرات خوبی از روز‌های سرخوشی کودکی در حرم امام هشتم (ع) به ذهن دارند.

همه آن‌هایی که در مشهد به دنیا آمده اند، خاطرات خوبی از روز‌های سرخوشی کودکی در حرم امام هشتم (ع) به ذهن دارند. خود من هر وقت به حرم می‌روم، در رواق‌ها به خصوص «دارالولایه» در جست وجوی روز‌هایی هستم که سال هاست از آن فاصله گرفته ام، اما قرار گرفتن در آن نقطه، لذت شیرینی برایم دارد. در این بین، بعضی خاطرات حرم برای بچه‌ها در نسل‌های مختلف مشترک است؛ مثل حوض‌هایی که وسط صحن‌ها قرار دارند؛ البته در روز‌های کودکی ما بیشتر بودند، اما هنوز هم هستند و هر وقت که گذرم به اطراف آن حوض‌ها می‌افتد، معمولا چند بچه را درحال جست وخیز در آن‌ها می‌بینم.

یک بار یکی از اقوام ما از قم آمده بود. بعد رفتند حرم. وقتی برگشتند، پسر خانواده لباس‌های نو به تن داشت و خیلی حالش خوب بود. مادرم همان طور که داشت به میهمانان خوشامد می‌گفت، به پسر خانواده که آن روز‌ها پنج سال داشت و حالا دانشجوی پزشکی است، گفت: «به به! چه لباس‌های قشنگی!» که خاله خانم شروع کرد به تعریف کردن.

ظاهرا پسر بچه داشته دور حوض برای خودش چرخ می‌زده است که به یک باره از درون حوض سر درمی آورد و تنی هم به آب می‌زند. بعد یکی از خادم‌ها می‌رود برایش یک دست لباس نو می‌آورد که بچه سرما نخورد. راستش را بخواهید وقتی بچه بودم، خیلی دوست داشتم در حرم گم شوم تا برای یک بار هم که شده است مرا ببرند قسمت گمشدگان و اسباب بازی‌های جورواجوری که تعریفشان را شنیده بودم، از نزدیک ببینم.

چوب پر دست خادم ها، کاشی کاری دیوارها، آینه کاری رواق ها، لامپ‌های رنگی در صحن ها، صدای نقاره خانه، دینگ دینگ ساعت بزرگ حرم، عصای نقره‌ای دربان‌ها و بوی خوش اسپندی که در هوای صحن‌ها می‌پیچد، همه و همه بخش زیادی از خاطرات من را از حرم تشکیل می‌دهد؛ خاطراتی که برای هرکدام از ما تداعی کننده روز‌های خوش بچگی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->