بازیگر «برره»: گله‌ای از مهران مدیری ندارم «خط مقاومت» به آنتن شبکه سه بازگشت + زمان پخش بازیگران «جزر و مد» خواستار پاسخ‌گویی پلتفرم استارنت شدند اولین همکاری رضا عطاران و نوید محمدزاده در اثری جدی هزینه تولید فصل اول «جوکر» فاش شد! منیر قیدی، کارگردان سینما: نگاه انسانی به سینما داشته باشیم «در آغوش ایران» فرصتی برای اکران تولیدات سینمایی | نشست صمیمانه فیلم‌سازان جوان مشهدی با منیر قیدی، کارگردان سینما + فیلم بهرام افشاری با نقشی متفاوت به جشنواره فجر می‌رود آمریکا ویزای برنده نوبل ادبیات را لغو کرد کارگردان «الگوریتم»: هدفمان ساخت قصه‌ای صادقانه بود بازگشت قدرتمندانه داستان اسباب‌بازی‌ها | پیکسار هنوز استاد احساس است توقف اجرای نمایش‌های کمدی و غیرکمدی در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) (۱۲ و ۱۳ آبان ۱۴۰۴) پرستاره‌ترین فیلم کمدی سینما اکران شد | نگاهی به فیلم «آقای زالو» با بازی مهران مدیری انتشار کتاب «من خبرنگارم» به قلم ارسلان رسولی مناسبت‌ها و تقویم فرهنگی‌هنری امروز (پنجشنبه، ۸ آبان ۱۴۰۴) مجریانی که بازیگر شدند بحران نبود استقلال | نگاهی به سریال «محکوم»، ساخته سیامک مردانه تولید اثر؛ از دردسر‌های اداری تا هزینه‌های سرسام‌آور | نگاهی به مشکلات تولید و اجرای تئاتر در مشهد
سرخط خبرها

سکوت چه همه برکت دارد، ندارد؟

  • کد خبر: ۱۳۲۴۱۴
  • ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۰
سکوت چه همه برکت دارد، ندارد؟
علمای دین کتاب‌های زیادی در باب عقاید دینی نوشته اند، کتاب‌هایی که به استدلال‌های ما برای اثبات این اصول می‌پردازد.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

‌می‌گویم نقره خانم! چه بر این مملکت رفته است؟ این خروارخروار خشم چیست که این گونه بر چهره هم خنج می‌کشیم و رواداری یادمان رفته است؟

نقره خانم! مگر جایی دیگر هم هست در این کره مرطوب خیس که نام ایران داشته باشد و هر روز گیس و گیس کشی باشد که من ایرانی ترم و تو غریبه؟ می‌گویم نقره خانم! مگر چند نفریم؟ مگر چقدر عمر می‌کنیم؟ این رقم زخم زدن با کلمات بر سر چیست؟

عصری عصازنان تا زیر بازارچه رفتیم، دلی سبک کنیم. روی زمین یک تکه کاغذ دیدیم. مرقوم فرموده بودند: «کلاس آموزش فن بیان.» نمره تلفن هم گذاشته بودند به منظور اینکه زنگ بزنی بروی نام نویسی کنی، فن بیان یاد بگیری. همان طور که کاغذ دستمان بود، به این فکر کردیم که پر بدک نیست ما هم از این دوره‌ها برگزار کنیم، اسمش را بگذاریم دوره عالی فن سکوت، آن هم بدین قرار که عصر‌ها حیاط عمارت را بدهیم یعقوب جارو و آب  پاشی کند. یک سماور بزرگ هم بیاوریم. مجمع بزرگ را هم از زیرزمین بیاوریم. هیزم بیندازیم، آتش روشن کنیم.

دورهم بنشینیم. هیچ کس هم حرف نزند. زل بزنیم به چرق چرق سوختن هیزم‌ها و نهایت صدایی که به گوش برسد، همین باشد و قارقار کلاغی و هورت کشیدن چایی. به خدا که مفید فایده است. نیست نقره خانم؟ جواب نمی‌دهد؟ ما پول و شهریه‌ای هم نمی‌گیریم تا همه بتوانند شرکت کنند. همین سکوت چه همه برکت دارد. ندارد؟ ما این همه کاغذ فرستاده ایم، حرف زده ایم. شما هیچ نگفته اید. ما چیزی گفته ایم؟ حرفی زده ایم؟

ما دلمان خوش به همین کاغذ پرانی هایمان با شماست. همین چهار خط را هم ننویسیم که دیگر دلمان می‌پوست تصدق! می‌گویم: چه خوب است نقره خانم که شما از این ماسماسک‌های همراه ندارید. آدمی بخواهد برایتان مفصل می‌نویسد، همین طور از فشنگی خودنویس مرکب کم می‌شود و آدم اصلا کیف می‌کند که برای شما چه همه حرف زده است.

حالا حکایت ما و شما شده است حکایت در دیزی و حیای گربه. شما که هرچه ما بنویسیم، می‌خوانید و لطف دارید. ما باید حواسمان باشد که چشم‌های شما را اذیت نکنیم. زیاده عرضی نیست. حالا دوره فن سکوت را برگزار کردیم، راپورتش را خدمتتان مفصل می‌نویسیم، شاید به کارتان آمد.

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->