«جامعهای سنتی که در آن وضع قوانین و اجرا و نظارت بر آن بیش از آنکه توسط نظامهای مدنی شهری تعیین شود توسط خردهنظامهای گروهی و جغرافیایی تعیین میشد، در گذار از بافت فرهنگی سنتی به مدرن شاهد یک دوره تغییرات است.» این نوشتار توضیح این بند بهظاهر ساده است.
اگر در گردش روزگار مویی از سر سپید کردهاید، حتما تأیید میکنید پدیده «لوتی»های بامعرفت محله را که با وجود شغل سنگین سر کوچه نشستن و تسبیح چرخاندن، نقشهای خطیر و مهمی از جمله مجلس، دولت و قوه قضائیه هرمحل را نیز بر عهده داشتند. برای نمونه، کافی بود غریبهای از محله بگذرد و قوانین آن محل را رعایت نکند یا خدایناکرده چشم چپ به ناموس آن محل بیندازد.
در طرفةالعینی لوتی محله با پشتوانه قوانین مصوب افکار عمومی محل و تأیید صلاحیت اجرای آن مصوبهها از طرف همانها، با برگزاری دادگاهی، متهم اصلی را بدون کمترین بخشش و مماشاتی به سزای اعمالش میرساند. علاوه بر این، لوتیهای اصیل اگرچه بعضا دستی در انواع جرایم داشتند، رعایت حریم ناموس دیگران را جزو بدیهیات میدانستند؛ بنابراین اینگونه بود که زنان محله دستکم در جغرافیای زندگی خود، خیالشان از مزاحمتهای خیابانی آسوده بود.
این نظام معرفتی و ارزشی که ناشی از باورها و اعتقادات یک جامعه بود، پس از مدتی قرار بود جای خود را به نظام عمومی و فراگیر قوانین مدنی و شهرنشینی بدهد.
حالا این قوانین شهرنشینی و مدنی چیست؟ خردهنظامهای ارزشی که میتوانست با کمی بیان امروزی، سوپاپ اطمینانی برای اجرای قوانین جدید باشد، رفتهرفته ازمیان رفتند و جای آن را صرفا قوای قهری و اجبار گرفت، اجباری که اگر پشتوانه فرهنگی نداشته باشد، تضمینی هم برای اجرای آن نیست.
از طرفی، نگاه به زن در طول تاریخ همواره دستخوش باورهای خرافی و غیرعقلانی بوده است تا حدی که بسیاری از اموری که زنان آن را وظیفه خود میدانند، از نگاه دین جزو وظایف آنها نیست. با این حال، جامعه سنتی همچنان در این مورد ترجیح میدهد به باورهای خود عمل کند، زیرا تغییر آن هم از نوع زیانآورش همواره دشوار بوده است.
این مسئله تنها با حمایت قاطع نهادهای قانونی و فرهنگسازی از سنین پایین قابل حل شدن است. مجلس باید در امور ریز و درشت جامعه زنان نیز قوانین محکمی برای جلوگیری از سوءاستفاده تصویب کند. جامعه ایران با فرهنگسازی و وضع قوانین سفت و سخت باید به این نتیجه برسد که امنیت روانی زن در همه ابعاد و حوزهها، به پشتوانه محکم قانون تکیه کرده است.
کیفیت حضور زنان در جامعه، خود، اولین مرجع قضاوت خواهد بود. امنیت زنانی که حریم شخصی خود را حفظ میکنند و مانع جلب توجه دیگران در فضای عمومی میشوند، بهمراتب بیش از زنانی است که با انواع پوششها در حریم شخصی، راه را بر سوءاستفادهکنندگان ناسالم باز میگذارند؛ بنابراین باید گفت بیش از آنکه مفهوم ذهنی امنیت مهم باشد، احساس امنیت که محصول کاربردی آن است، زندگی را شیرین میکند.
یادمان باشد احساس امنیت به شدت موضوعی روانی و تحت تأثیر القائات درونی و بیرونی است. با القای نادرست افراد بدخواه و فال بد زدن و خواندن صفحه حوادث رسانههای زرد، احساس شیرین امنیت را از خودمان دریغ نکنیم.