فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

مروری بر زندگی ژوزه ساراماگو و مهم‌ترین رمانش «کوری» | ما یا کوریم یا دیوانه

  • کد خبر: ۱۳۶۸۳۶
  • ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۳
مروری بر زندگی ژوزه ساراماگو و مهم‌ترین رمانش «کوری» | ما یا کوریم یا دیوانه
«کوری» مهم‌ترین و شناخته شده‌ترین اثر این نوبلیست پرتغالی با کور شدن مردی پشت چراغ قرمز شروع می‌شود.ساراماگو درباره یافتن ایده این داستان، گفته است: «مثل همه رمان هایم، ایده «کوری» ناگهان به مغزم راه یافت.

خادم  | شهرآرانیوز؛ ژوزه ساراماگو با رمان «کوری» تجربه‌ای آخرالزمانی را در شهر کوران به خواننده می‌دهد. شهری بی نام که به ویران شهر تبدیل می‌شود و یک دور فروپاشی کامل را از سر می‌گذراند. اما آیا کسانی که از این تجربه جان سالم به در برده اند، نسخه بهتری از خودشان خواهند شد؟ نویسنده خیلی خوش بین نیست. دنیایی که او خالقش است آن قدر تکان دهنده است که حتی اعضای محترم و جاسنگین آکادمی نوبل را هم به خودشان می‌آورد و مجابشان می‌کند که دست از لجاجت بردارند و پس از شش سال که نام ژوزه ساراماگو در فهرست انتظار دریافت جایزه نوبل بود، پیرمرد پرتغالی را مفتخر به دریافت این نشان کنند. اما ساراماگو که بود؟

از خانواده‌ای دهقان تا معروف‌ترین فرد پرتغال

در خانواده‌ای روستایی در زمره دهقانان فاقد زمین در روستایی کوچک در صد کیلومتری لیسبون به دنیا آمد و آن زمان سال ۱۹۲۲ بود. فاقد زمین بودن معنی فقیر بودن می‌دهد. مهاجرت خانواده به لیسبون هم نتوانست تفاوت چشمگیری در رفاه آن‌ها ایجاد کند و آن‌ها همچنان فقیر بودند. آن قدر که پدر و مادرش به دلیل تمکن مالی نداشتن، او را از مدرسه برداشتند و ژوزه دوره متوسطه را نیمه کاره رها کرد، در پنج سال بعد از آن دوران، او مکانیک قابلی شد. به زبان و ادبیات فرانسه علاقه داشت؛ اما هرگز پول خرید کتاب نداشت و هر چه کتاب در خانه شان بود از دو راه به دست آمده بود: یا خود کتاب را به عاریت گرفته یا پول خریدشان را از رفقایش قرض کرده بود.

اما به هر دلیل و به هر صورت که بود همین کتاب‌ها او را از محیط فقرزده زندگی واقعی دور می‌کرد. خودش گفته است: «ادبیات دروازه‌های سرزمین‌های دور را برایم گشود.» ژوزه بعد از تعمیر ماشین‌ها در یک تعمیرگاه به کتابخانه عمومی لیسبون می‌رفت «در آنجا بود که بدون کمک گرفتن یا راهنمایی از کسی، ذوق خواندن و نوشتن در من ایجاد شد و گسترش یافت.»

نخستین اثرش «سرزمین گناه» سال ۱۹۷۴ منتشر شد که پس زده شد. پس از چند تلاش ناکام، نویسندگی را برای نوزده سال کنار گذاشت؛ «تصور می‌کردم به واقعیتی تلخ برخورده ام، اینکه انگار چیزی برای نوشتن ندارم که ارزشی داشته باشد.» او پس از نوزده سال بازگشت و نوشتن را از سر گرفت و چنان پرکار بود که سال‌های نبودش را جبران کرد.

سال ۱۹۹۵ و انتشار رمان «کوری» نقطه عطف زندگی حرفه‌ای اش شد و سال ۱۹۹۸ در هفتاد وشش سالگی وقتی توی هواپیمایی به مقصد فرانکفورت برای حضور در نمایشگاه کتاب بود، این خبر را شنید که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است: «در لحظه اول شنیدن این خبر خوش حال شدم و گیج، طوری که ناخودآگاه و بلافاصله گفتم خوش حالم، خوش حالم برای خودم و کشورم؛ اما بعد فکر کردم تا حد زیادی شانس آورده ام.» او نخستین برنده نوبل ادبیات کشور پرتغال بود. ژوزه ساراماگو دوازده فرصت داشت تا از عیش شهرت و مکنت برخوردار باشد. وقتی سال ۲۰۱۰ از دنیا رفت، در کنار کریستیانو رونالدو، سرشناس‌ترین پرتغالی بود، نه کودکی از خانواده‌ای فاقد زمین.

همه ما کوریم، اگر از عقلمان استفاده نکنیم

«کوری» مهم‌ترین و شناخته شده‌ترین اثر این نوبلیست پرتغالی با کور شدن مردی پشت چراغ قرمز شروع می‌شود. ساراماگو درباره یافتن ایده این داستان، گفته است: «مثل همه رمان هایم، ایده «کوری» ناگهان به مغزم راه یافت (این فرمول دقیقی برای توصیف آن نیست؛ اما چیزی از این بهتر هم نمی‌توانم پیدا کنم.) در رستوران نشسته و منتظر بودم ناهارم را بیاورند که یک باره و بدون مقدمه، این فکر به مغزم رسید که اگر همه ما کور بودیم چه می‌شد؟ همان طور در پاسخ به سؤال خود، فکر می‌کردم؛ ولی ما واقعا کور هستیم. این نطفه اولیه رمان بود. بعد از آن فقط با پرورش این شرایط اولیه و عواقب آن اجازه دادم تا داستان متولد شود.» «کوری» ماجرای مرضی مسری که تمام یک شهر را مبتلا می‌کند جز یک نفر (همسر دکتر) که البته نمی‌دانیم علت در امان ماندن او چیست.

دولت، دسته کوران را به تیمارستانی می‌فرستد و روزبه روز به این دسته و قوانین سخت زندگی در این تیمارستان چیزی اضافه می‌کند. به مرور تیمارستان به جامعه‌ای انسانی تبدیل می‌شود با دردی مشترک، اما فاقد همدلی. همان طور که می‌توان انتظار داشت، اجتماع انسانی بسیار مستعد کشت و رشد باکتری «شر» است. اوباش کور نان دیگران را گرو می‌گیرند تا آن‌ها مجبور شوند به دادن چیز‌های قیمتی در برابر غذا. ابتدا پول و اشیای باارزش و بعد از آن زنان را می‌طلبند.

البته در همین اتمسفر شرارت خیز است که فداکاری و شرافت هم معنا پیدا می‌کند و همسر دکتر که تنها بینای جمع است، سردمدار دسته کوچک شریفان می‌شود. عاقبت کوری مسری همه گیر می‌شود، شهر سقوط می‌کند و خواننده با دسته کورانی که از تیمارستان فرار می‌کنند، زیستن در ویران شهر را هم تجربه می‌کند. روزی ناگهان بینایی برمی گردد، موذیانه، همان طور که روزی کوری آمده بود، اما آیا آدم‌ها پس از تجربه کوری تغییر خواهند کرد؟

نویسنده رمان چندان خوش بین نیست. ساراماگو که کوری را تمثیلی می‌داند برای کور شدن عقل و فهم انسان و اینکه علی رغم داشتن عقل، عاقلانه رفتار نمی‌کنیم، در مصاحبه‌ای گفته است: «من بدبینم، اما نه آن قدر که به سرم شلیک کنم. [..]بی رحمی و شقاوت در تمام جهان رخ می‌دهد. [..]کوری، استعاره‌ای برای کوری عقل انسان است. این کوری به ما اجازه می‌دهد بی هیچ دغدغه‌ای برای بررسی صخره‌ای در مریخ، به آن سیاره فضاپیما بفرستیم درحالی که در همان زمان میلیون‌ها انسان روی زمین از گرسنگی در حال مرگ هستند؛ ما یا کوریم یا دیوانه!»

بیشتر بخوانید:

«ژوزه ساراماگو»، نویسنده رمان معروف «کوری»، که تاریخ و تخیل را به واقعیت‌های روز معطوف می‌کرد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->