نجاتِ جانِ یک انسان، هزار بار از کشتن بهتر است؛ حتی اگر آن انسان دشمنِ ما باشد. این جمله را ۳۶ سال پیش شنیدم از زبان بزرگواری که برای گرفتن نیروی امدادگر به پادگان آموزشی آمد تا از میان بسیجیانی که دوره رزم میدیدند، یاران سلامت را گلچین کند و با خود ببرد. استدلال او که، چون برهان قاطع بر دلها نشست، تعداد زیادی را با او همراه کرد. دیگران هم دوست داشتند بروند؛ اما شرایط اقتضا نمیکرد. نگاه او ذهن من را هم چنان مهندسی کرده است که امروز هم از این منظر سلامت سازان و سلامت بانان وطن را نگاه میکنم.
از همین روست که کلماتم در شرح پرستار با احترام بر میخیزند و با تعظیم بر کاغذ مینشینند تا جامعه را به ضرورت حرمت بانی از پرستاران توجه دهم. این را هم در ادامه همان نگاه میدانم؛ منتها با ادبیاتی متفاوت که میگوید «درخت را باید از میوه اش شناخت.» پس اگر درخت را بخواهیم به میوه هایش قیمت گذاری کنیم، پرستار را دنیا نمیتواند قیمت گذاری کند. مگر میشود در کفه ترازو چیزی گذاشت که آن کفه اش سلامت باشد؟
نه، نمیشود گوهری هم سنگ سلامت یافت. عالمِ ماده خیلی کم میآورد. خدا درجات امام خمینی (ره) را متعالی فرماید که با نگاهی چنین پرستاران را انذار میداد که «متوجه باشید که این شغل را به جهات مادی آلوده نکنید»؛ چون هیچ هم سنگی پیدا نمیشود برای رسالت پرستاری. پرستار بزرگ است به عظمت جان انسان که بزرگترین امانت الهی و در دست اوست. او باید قدر بیند و در صدر نشیند.
اصلا نباید کار به آنجا برسد که قشر پرافتخار پرستار، به مطالبه برخیزند، مسئولان محترم قبل از هر چیز باید با احصایِ دقیق حق آنان، حق مطلب را ادا کنند؛ جوری که آنان دغدغهای جز تیمار داری بیماران و ارتقای سلامتی نداشته باشند. نباید هوش و حواس او به چیزی غیر رسالت حرفهای اش مشغول شود. ما باید برای برطرف سازی آن مشغولیتهای منطقی، عمل کنیم؛ مسئولان برای رفع مشکل و ما رسانه نگاران برای یادآوری و نظارت. پرستار فقط باید در جای خود و مشغول کار خود باشد.
کار ارزشمندی که در کلام رهبر فرزانه انقلاب چنین تبیین و تجلیل میشود: «اگر بخواهیم ارزش خدمات مختلفى را که قشرهاى مردم به یکدیگر تقدیم میکنند، این گونه محاسبه کنیم که هر خدمتى که مستقیم به انسان ارتباط پیدا میکند، هر خدمتى که نوعى غم گسارى نسبت به انسان هاى دیگر است، هر خدمتى که تقدیم کننده آن خدمت، رنج بیشترى میبرد و هر خدمتى که از روى علم و معرفت و آگاهى و تحصیلات است، ارزشش بیشتر است؛ در این صورت گمان میکنم که خدمت پرستارى، جزو ارزشمندترین حرفهها و خدمتگزاریها خواهد بود؛ چون پرستار، هم مستقیم با انسان سر و کار دارد، هم غم گسار انسانى است که به غم گسارى و همدردى و کمک او نیاز دارد و هم اینکه بحمدا...، کارى از روى دانش و تحصیلات و علم است.» باری، شأنی چنین را هم خدماتی تمام ساحتی و تکریمی تام سزاست. بکوشیم تا با فراهم کردن امکانات، بستر را برای نقش آفرینی ممتاز پرستاران فراهم کنیم. این وظیفه ماست در قبال کسانی که رسالت حراست از سلامت را برعهده دارند.