شهردار مشهد مقدس: می‌توانیم صادرکننده خدمات مهندسی در حوزه مترو باشیم عضو کمیسیون عمران، حمل‌ونقل و ترافیک شورای اسلامی شهر مشهد: مسائل شهر چه کوچک و چه بزرگ برای ما فرق نمی‌کند | افتتاح رسمی فاز یک خط۳ مترو با حضور رئیس‌جمهور بهره‌برداری از دوربرگردان تقاطع سه‌سطحی شهید فهمیده مشهد | معاون عمران، حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری مشهد: گره‌های ترافیکی با افتتاح دوربرگردان شهید فهمیده کاهش می‌یابد هوای مشهد همچنان آلوده است (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) نخستین جلسه ستاد برگزاری دیدار ایران و کره شمالی در مشهد برگزار شد درباره یکی از کوچک‌ترین روستا‌های اطراف مشهد قدیم | عطر فراموشی در کوچه‌های «قریه عطار» قلندرشریف: ۹۰ درصد زائران و شهروندان از خدمات شهرداری مشهد رضایت داشته‌اند گزارش ویژه فیفا از دختران فوتسال ایران روابط‌عمومی‌ها؛ بهره‌گیری هنرمندانه از همه ابزار‌ها و شیوه‌های تعامل پیشرفت ۲۸‌ درصدی میان‌گذر جنوبی مشهد نمایشگاه مشهد اینوکس- فاینکس، نقطه عطفی در مسیر جذب سرمایه‌گذاری و تعامل با ارکان بازار مالی احیای تاریخ شهر مشهد، به همت مدیریت شهری کاهش ۴۳ درصدی بارندگی در مشهد نسبت‌به سال قبل | احتمال جیره‌بندی آب در تابستان ۱۴۰۴ دبیر شورای امنیت ملی در دیدار با همتای ارمنی خود: بیگانگان علاقه‌ای به آرامش در منطقه ندارند افزایش ۵ برابری بودجه فرهنگی و ورزشی در مشهد| ۱۱۰ مجموعه ورزشی تا پایان دوره مدیریت شهری احداث می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) | از فردا هوا گرم می‌شود پزشکیان در مجمع گفت‌وگوی تهران: اسرائیل حقوق انسان‌ها را نادیده گرفته است | غرب پیام سیاست خارجی دولت چهاردهم را نپذیرفت رکوردشکنی شهرداری مشهد در جذب سرمایه و انتشار اوراق مشارکت | تأمین مالی ۱۸ هزار میلیارد تومانی برای پروژه‌های شهری + فیلم خراسان رضوی، میزبان ۱۰ درصد موزه‌های کشور | گزارش شهرآرانیوز از ظرفیت‌ها و چالش‌های موجود در موزه‌های استان هوا آلوده است؛ شهروندان کلانشهر مشهد اصول خودمراقبتی را رعایت کنند (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

در آب‌ها دری باز شد

  • کد خبر: ۱۳۸۳۱۶
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
در آب‌ها دری باز شد
آدم‌ها با مرگشان تمام نمی‌شوند؛ آن‌ها در خاطراتی که در مکان‌ها با آدم‌های مختلف دارند، ادامه می‌یابند.

کجا‌های شهر، تصویر آسمان را در خودش منعکس می‌کند؟ مثلا زردی غروب را در خودش حل می‌کند؟ چند آب نما و استخر در شهر داریم که ماه را به خودش نشان می‌دهند یا چراغ روشن هواپیما را در طول و عرضشان تکرار می‌کنند؟ «تو نیستی و هنوز مورچه ها/ شیار گندم را دوست دارند/ و چراغ هواپیما در شب دیده می‌شود/ عزیزم/ هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می‌گیرد/ از ریل خارج نمی‌شود.» من چند استخر را یادم هست که در هرم گرمای تابستان، آنجا غوطه خورده ام و بعد خودم را انداخته ام روی گرمایی که در جان سیمان‌های رنگی رنگی کنارش، جا خوش کرده بودند.

یکی از این استخر‌ها حوالی خیابان گاز شرقی و المهدی بود. در تابستانی که شاعر هنوز زنده بود و نامش را از دهان دنیا خالی نکرده بود، به آنجا رفتم. شاعر هنوز زنده بود و می‌خواند: «آزادی آن قدر نبود که دستم را از دهانم بردارم/ برایت چه بگویم؟ / بگویم این کاملا طبیعی است که آب، خون را بشوید؟ / بگویم زخمم آن قدر بزرگ شده/ که می‌شود در آن درختی کاشت؟ / غمگینم/ و مرگ کاری نمی‌کند/ به سر و صورتم دست می‌کشم/ و چیزی نمی‌بینم/ می‌ترسم/، چون ظرفی که ناگهان در آب فرو می‌رود/ هیچ گاه این قدر نیازمند رؤیا نبوده ام/ داغ تو می‌تواند یک اسب را خاکستر کند.»

شاعر هنوز جایی بین بولوار رسالت و بولوار طبرسی بود. شاعر هنوز کارمند آموزش وپرورش بود و در استخری کنار سالن ورزشی قدس کار می‌کرد. او مهربانانه یک روز تابستان ما (من و برادرم) را هم میهمان آن استخر کرد تا میان شلوغی بچه‌هایی که انگار هیچ غصه‌ای نداشتند، تنی به آب بزنیم. نمی‌دانم آن روز‌ها شاعر کدام شعرش را بیشتر دوست داشت. او می‌دانست که گاهی در آب‌ها دری باز می‌شود یا بعد از آن روز بود که دری را میان آب‌ها شاعرانه کشف کرده و نوشته بود: «باد‌ها بداهه اند/ برگ‌ها بداهه اند/ حتی بهار وقتی که می‌آید، بداهه است/ و ماه تا وقتی که می‌تابد/ در آب‌ها دری باز شد/ و مهربان‌ترین بادها/ از لاله گوش تو گذشتند/ چیزی در سکوت جابه جا شد/ و آب، چون پروانه‌ای بزرگ بود.»

از «بروسان» آن روز تابستان تا «بروسان» آن چهاردهم پاییزِ سال ۹۰ چند فصل و حادثه گذشته بود. چند خیابان تازه به شهر اضافه شده بود، چند خانه خراب شده بود تا طرح تازه‌ای جای بگیرد؟ چندبار خورشید خودش را در آن استخر تماشا کرده بود تا او دیگر در مشهد نفس نکشد؟ تا او به خاطره‌ای روشن بدل شود در گوشه‌ای آرام از قبرستان بهشت رضا (ع)؟ آدم‌ها با مرگشان تمام نمی‌شوند؛ آن‌ها در خاطراتی که در مکان‌ها با آدم‌های مختلف دارند، ادامه می‌یابند.

گاهی آدم‌ها در عکس‌ها ادامه می‌یابند و گاهی در بنا‌ها و اماکن. گاهی صفرویک حضور آدم‌ها را ثبت می‌کند و گاهی سنگ و سیمان. هر بنا و مکانی برای آدمی، رنگ خاطره آدمی دیگر را دارد. حالا من هرزمان از آن حوالی رد می‌شوم، اگر شلوغی ماشین‌ها و شتاب مورچه وار موتور‌ها بگذارد، صدای «رضا بروسان» را می‌شنوم که باد انگار آن را از جایی همان حوالی می‌آورد؛ صدایی که می‌خواند: «چطور می‌تواند مرگ/ از تو/ تنها گودالی را پر کند؟»
شعر‌های استفاده شده در این یادداشت از کتاب‌های «یک بسته سیگار در تبعید» / «در آب‌ها دری باز شد» (انتشارات مروارید) شاعر فقید رضا بروسان است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->