سه ویژه برنامه عزاداری حرم مطهر رضوی در دهه پایانی صفر با حضور مداحان و سخنرانان کشوری برگزار می‌شود برنامه‌های ویژه رواق کودک حرم مطهر رضوی در دهه پایانی صفر اعلام شد اهدای قرآن خطی نفیس توسط زائر آلمانی به موزه آستان قدس رضوی + تصاویر راهپیمایی جاماندگان اربعین در شام اربعین حسینی به سوی حرم مطهر رضوی ادامه دارد + فیلم روایتی از پیاده‌روی جاماندگان اربعین حسینی در مشهدالرضا(ع) امسال هم جاماندیم از اربعین… آیت الله علم الهدی: اربعین نقطه کمال قیام سیدالشهدا (ع) و مرز اسلام ناب و اسلام یزیدی است پایان خدمت، آغاز دلتنگی | پاکبانان مشهدی از خدمت در نجف گفتند + ویدئو پیاده روی اربعین حسینی ۱۴۰۴ در شهر‌های مختلف کشور برگزار شد (۲۳ مرداد ۱۴۰۴) + فیلم دلدادگان حسین(ع) در محضر امام‌رضا(ع) | مشهد، میزبان اجتماع باشکوه جاماندگان اربعین + فیلم بدعت‌های اربعین در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در زیارت اربعین به چه چیزهایی گواهی می‌دهیم؟ ۴۰ فضیلت والای زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین راهپیمایی اربعین؛ بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی جهان با پیام عدالت و آزادی جدیدترین متن‌های پیامک تسلیت اربعین حسینی ۵.۵ میلیون سفر در اربعین ۱۴۰۴ ثبت شده است اربعین حسینی چه روزی است؟ برپایی ۴ نگارخانه مرتبط با مفاهیم عاشورا و مقاومت در حرم امام‌رضا(ع) ویژه برنامه‌های شبکه قرآن و معارف سیما در آستانه اربعین حسینی ۱۴۰۴ الهام چرخنده: هنر ما در سینما پرداختن به قهرمانان دفاع مقدس است
سرخط خبرها

نشود فاشِ کسی آنچه میان من و حضرت رضا (ع) است!

  • کد خبر: ۱۳۸۳۷۷
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و حضرت رضا (ع) است!
اینجا وقت مدهوشی از همه دنیاست. فرصت یک خلسه کوتاه از روزگار آن بیرون. همه آن بیرون با من داخل می‌آید و دیگر بیرون نمی‌رود. نگرانی‌هایم لابه‌لای قدم‌های زائران گم می‌شود.

نشسته بودم جلو ورودی آسایشگاه دربانان، همان‌جا که دلم گفته بود بنشین! شاید نگاه نوکرانه پیرمرد در آخرین گوشه آفتاب که بقچه‌پیچ می‌شد مرا به آن سمت کشاند و شاید خلوتی کنج دیوار که از آنجا برای من عشرتکده‌ای کوتاه می‌ساخت. در آویختن نگاهم به گنبد چه چیز می‌توانست در سرم وول بخورد؟ چه نگرانی‌ای داشتم؟ روبه‌روی کسی که همیشه هست. غیبت‌ها و نبودن‌ها مال من است.

غفلت‌ها متعلق به بازی‌گوشی من است که از او فراموش می‌کنم. حالا یک امین‌ا... می‌چسبد، شاید هم یک جامعه کبیره. حالا عکس می‌چسبد. نفس به آدم مزه می‌دهد. اینجا وقت مدهوشی از همه دنیاست. فرصت یک خلسه کوتاه از روزگار آن بیرون. همه آن بیرون با من داخل می‌آید و دیگر بیرون نمی‌رود. نگرانی‌هایم لابه‌لای قدم‌های زائران گم می‌شود. منم فارغ از همه‌چیز! انگار خود آمدن حل مشکل است. انگار خود بودنش حل همه نبودن‌هاست. چه از این بهتر؟ دختری به خلوت ما پا می‌گذارد، ولی نمی‌تواند نگاهم را مال خود کند. می‌پرسد: چه انتقادی از حرم داری؟ یک آن می‌خندم.

می‌خواهم بگویم: امام رضا (ع) حاجتم را نمی‌دهد؛ لطفا به ایشان منتقل کنید! یک آن نگاهم دوباره با گنبد متصل می‌شود و از شوخی‌اش هم حیا می‌کنم. می‌گویم: هیچ! لابد امام رضا (ع) گله‌ام را شنید. دوباره سوالش را با تفصیل بیشتری می‌پرسد. فکر می‌کنم. حال من اینجا خوب خوب است. هیچ چیزی نیست که بخواهم بگویم. ذهنم خالی از هر گله‌ای است. همین بودن اینجا خوب است. می‌خواهم بگویم: به امام رضا (ع) بگویید بیشتر مرا به خانه‌اش بخواند! نگاهم گنبدی می‌شود دوباره. اصلا به این دختر جوان چه ربطی دارد که من و حضرت رفیق کی با هم قرار داریم؟

این حرف‌ها راز‌های پس پرده میان ماست. این دعوت‌ها هم یک قرار دونفره میان ماست که نباید فاش کسی شود. این دختر نمی‌تواند کاره‌ای باشد. غریبه است به این رابطه. بدی‌ها یادم نمی‌آید. به نظرم وقت خوبی هم نیست برای غر زدن درباره اطراف و اکناف حرم. می‌گویم: حرفی ندارم! ولی در دلم می‌گذرد: این دختر ساده است! چطور در میان سنگ‌فرش خانه‌اش از میزبانم ناراضی باشم؟ حیف گوشه ذهنم نکرده است که از این مجال اندک دیدار با یار مهربانم برای یافتن کاستی‌ها صرف کنم؟ دلم می‌خواهد افکارم را به امواج تبدیل کنم و بگویم: خانم، از امامم رضا هستم! آن دختر هم می‌تواند کنار برگه‌اش بنویسد: این زائر از شما راضی است حضرت رضا. همین!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->