ساخت بزرگترین استودیوی تولید مجازی آسیا در ایران سید محمدرضا طاهری، شاگرد استاد شهریار، درگذشت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) + علت بازگشت «سیدبشیر حسینی» به تلویزیون با «داستان شد» جایزه ۱۰ یورویی گنکور در دستان «گائل فایه»، نویسنده الجزایری-فرانسوی تصاویر نعیمه نظام‌دوست در سریال «لالایی» در باب اهمیت شناسنامه هویتی خراسان رضوی صحبت‌های مدیر شبکه نسیم درباره بازدید میلیونی «بگو بخند» پخش فصل جدید «پانتولیگ» با اجرای محمدرضا گلزار اعلام زمان خاک‌سپاری «محمدحسین عطارچیان»، خوش‌نویس پیشکسوت بازیگران «گلادیاتور ۲» در ژاپن پژمان بازغی با «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی ایکس چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است بیش از ۲۹۰۰ اثر مستند متقاضی حضور در «سینماحقیقت» گرد پیری بر چهره «لگولاس» بازیگر ارباب حلقه‌ها + عکس
سرخط خبرها

نگاهی به چند کتاب داستانی درباره حضرت زهرا(س) | راویانی با چشمانی خیس

  • کد خبر: ۱۳۸۹۱۴
  • ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۰
نگاهی به چند کتاب داستانی درباره حضرت زهرا(س) | راویانی با چشمانی خیس
نوشتن از دختر پیامبر کار ساده ای نیست، به ویژه اگر بنا باشد متن ما قالب داستان داشته باشد. این دشواری در وهله نخست به ذات کار تاریخی برمی گردد.

وحید حسینی ایرانی | شهرآرانیوز، نویسنده داستان و رمان تاریخی با داده‌هایی روبه رو است که منابع مختلف در اختیارش می‌گذارد و او باید از میان آن‌ها دست به گزینش بزند. نفس این انتخاب کردن ممکن است نویسنده را با حاشیه‌هایی روبه رو سازد از جمله انتقاد‌های تاریخ دانانی که به هر حال بیش از او با دانش تاریخ سر و کار دارند و شاید خطاهایش را برنتابند. حتی اگر نویسنده محکم‌ترین روایت‌ها را به کار گرفته باشد باز دور نیست که تاریخ دانانی به تلاشش خرده بگیرند. نکته بعدی بحث خیال ورزی است. لزوم داستان پردازی و ایجاد گیرایی در داستان، صاحب قلم را وا می‌دارد از تخیلش در کنار روایت رویداد‌های مستند بهره بگیرد و همچنین پُر کردن خلأ آنچه مورخان درباره اش خاموشی گزیده اند، با تخیل ممکن است، حال در نظر بگیرید داستان تاریخی ما درباره بزرگانی باشد که حساسیت‌های متفاوتی درباره ایشان وجود دارد. احتمالا حساسیت برانگیزترین داستان‌های تاریخی آثاری باشد که به زندگی بزرگان دین و مذهب می‌پردازد. حضرت فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا هستند؛ آخرین پیامبر و شخصیتی که بخش درخورتوجهی از جمعیت ربع مسکون به ایشان ایمان و ارادت قلبی دارند. طبعا دختر بزرگوار پیامبر (ص) جایگاه والایی در میان این مؤمنان و ارادتمندان یعنی مسلمانان دارند. نویسنده هنگامی که می‌خواهد جنبه‌های فنی و هنری داستانش را رعایت کند ناچار است نگاهی جزئی‌تر به زندگانی حضرت داشته باشد و این راه رفتن بر لبه تیغ است. از سویی نزدیک شدن به ذهنیات و نشان دادن ویژگی‌های شخصیتی حضرت کار هر کسی نیست.  با این همه، نویسندگانی اعم از ایرانی و غیرایرانی، شیعه و سنی، گام در این راه دشوار گذاشته اند و عرصه داستان را زمینه روایت زندگی و روزگار حضرت قرار داده اند. در ادامه نگاهی گذرا به مواردی از این کوشش‌ها داریم. کتاب‌هایی که از آن نام خواهیم برد همگی در حوزه ادبیات بزرگ سال قرار می‌گیرد و از ادبیات کودک و نوجوان چشم پوشیده ایم.

ارادت اهل سنت به دختر پیامبر

«از ابراهیم تا فاطمه (دختر مورد علاقه پیامبر)» ظاهرا رمانی تاریخی است که به زبان فرانسوی نوشته شده است. نام اصلی کتاب D’Abraham à Fatima; La fille préférée du prophète است و نویسنده آن هشام قاسم اهل تونس است. از انتشار این اثر در کشور تونس نزدیک به یک دهه می‌گذرد. هشام قاسم داستان خود را از حضرت ابراهیم (ع)، نیای محمد (ص) رسول خدا آغاز می‌کند که ادیان ابراهیمی از جمله اسلام به او منتسب است و در ادامه کتاب، داستان به روزگار حضرت محمد (ص) و حضرت فاطمه (س) می‌رسد تا اینکه پایان می‌یابد. نویسنده از اهل سنت است و به خاندان پیامبر علاقه دارد، ازاین رو، در کتابش توجه ویژه‌ای به دختر رسول خدا داشته است.  

خادم ام ابی‌ها

 یکی از راه‌های پرداختن به زندگی بزرگان در ادبیات داستانی، نگریستن به ایشان از زاویه دید آدم‌هایی است که آشنایی نزدیک با این بزرگان داشته اند. «شبیه مریم؛ روایتی داستانی از زندگی بانو فضه، خادمه حضرت زهرا (سلام ا... علیها)» کتابی است که از این طریق برگ‌هایی از زندگی ام ابی‌ها (س) را پیش روی مخاطب گذاشته است. فضه بانوی سرشناسی است که به خدمت حضرت زهرا (س) درآمد، اما او صرفا خدمتگزاری ساده و معمولی نبود. این بانوی باایمان و صادق، خطیب و سخنوری توانمند و آگاه بود که همواره آیات قرآن مجید را در سخنان خود به زبان می‌آورد. فضه همچنین راوی احادیثی از حضرت زهرا (س) است. کتاب «شبیه مریم» که داستانی مصور را روایت می‌کند، زندگی فضه را از هنگامی که در آفریقا به سر می‌برد تا خادمی دختر پیامبر در مدینه شرح می‌دهد و ضمن آن، مخدوم این خدمتگزار وفادار و پرهیزکار را به خواننده معرفی می‌کند. این کتاب را اکرم صادقی نگاشته و محمد صادق برایش تصویرگری کرده است. در جایی از کتاب آمده است: «رنگ چهره فضه زرد شده بود. حوریه می‌خواست بداند دلیل این حال فضه چیست. متوجه شد بانو و ارباب فضه برای شفای فرزندانشان از بیماری، نذر روزه داشتند و فضه هم که خودش را از آن‌ها جدا نمی‌دانست با آن‌ها روزه گرفته بود. اربابش علی از همسایه سه کاسه جو در مقابل ریسیدن پشم گرفته بود. بانویش هر روز یک کاسه جو آرد می‌کرد و نان می‌پخت و این تمام آن چیزی بود که باید برای افطار می‌خوردند. اما هر روز وقت افطار یک نفر به آنجا می‌رفت و کمک می‌خواست. یک روز فقیری به در خانه شان رفت و غذایی خواست. نان جو را به او دادند. روز بعد نان جو قسمت یتیمی شد که درِ خانه را زده بود و روز دیگر اسیری رسید که نان جو روزی اش شد. اهل بیت پیامبر (ص) سه روز را با آب افطار کردند. حوریه از فضه که از او کمک نخواسته بود عصبانی شد. فضه که توان و حوصله حرف زدن با حوریه را نداشت این رنج را دنیایی دانست و از حوریه خواست آرام باشد و او را در انتخاب راه زندگی اش آزاد بگذارد. روز بعد ام سلمه در خانه محقر و فقیرانه اش غذایی نیافت تا برای فاطمه (س) و فرزندانش ببرد. ناراحت و غمگین نشسته بود که صدای پیامبر (ص) را شنید. باعجله خودش را به خانه
 فاطمه (س) رساند. جبرئیل نازل شد و برای پیامبر (ص) این پیغام را آورد: «یا محمد، خداوند درباره اهل بیتت برای تو خبر خوشی فرستاده است.» ام سلمه وارد خانه فاطمه (س) شد و صدای تلاوت قرآن شنید. [..]ام سلمه که فضه را ندید خودش را به اتاق او رساند. فضه بهت زده از این اتفاق به اتاقش پناه برده بود. منقلب زانوهایش را بغل کرده بود و رواندازش را محکم در دست هایش فشار می‌داد. دست هایش آشکارا می‌لرزید و دندان هایش به هم می‌خورد. فضه که حال خودش را نمی‌فهمید و نمی‌دانست این همه شادی و هیجان را چگونه مهار یا هضم کند، بغض کرد و به آغوش ام سلمه پناه برد. ام سلمه مانند همیشه با مهربانی فضه را به سینه اش فشرد. به او تبریک گفت که عضوی از خانواده پیامبر (ص) است. بغض فضه ترکید و اشک از چشم هایش سرازیر شد.» «شبیه مریم» به همت انتشارات کتاب جمکران در ۲۵۰ صفحه به چاپ رسیده است.

فاطمه دخت خدیجه

«بهشت ارغوان؛ قصه ناتمام صدیقه» داستانی تاریخی درباره حضرت فاطمه (س) است که در چهل فصل روایت می‌شود. در آغاز داستان تصویری از حضرت خدیجه (س) در خانه پیامبر (ص) داده می‌شود و در ادامه، وقایع زندگی دخترشان فاطمه (س) از تولد تا شهادت نقل می‌شود. در این بین، نویسنده به رویداد‌های مهمی، چون ازدواج حضرت با امیر مؤمنان امام علی (ع) می‌پردازد تا در نهایت سرگذشت دختر پیامبر در قالبی داستانی شکل بگیرد. خالق این اثر کمال السید، نویسنده عراقی، است که تابعیت ایرانی گرفته است، بااین حال، او کتابش را به عربی نوشته و سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا) آن را به فارسی برگردانده است. در بخش پایانی داستان می‌خوانیم: «تاریخ نیز در میان «بقیع» به جست وجو مشغول بود و با سرگشتگی به دنبال مزار فاطمه (س) می‌گشت. آنگاه در جایی از بقیع، شمیم بهشت را استشمام کرد، گفت: «فاطمه (س) اینجا خفته است.» دیگر بار شمیم بهشت از جایی برخاست که محمد (ص) آرمیده بود. گفت: «فاطمه (س) اینجا خفته است.» باز دید که فرشتگان بر حجره او بال و پر گشوده اند. با دست به آن سو اشاره کرد و گفت: «بلکه مزار فاطمه (س) اینجاست.» ... پیر تاریخ حیران است که به کاروان مسافر چه بگوید. هر بار که مردمی از راه می‌رسند و نشان مزار فاطمه (س) را از او می‌جویند، دست بر دست می‌نهد و می‌گوید: ـ نمی‌دانم؛ و آنگاه که به تنگ می‌آید به سوی حجره فاطمه (س) روی می‌کند و از او پوزش می‌خواهد. شمعی برمی افروزد و به پاسداری اش می‌نشیند. شمع می‌سوزد و ذره ذره آب می‌شود و در سکوت، سیل اشکش جاری می‌گردد و آن گاه رفته رفته نورش به افول می‌گراید تا آنگاه که از دیدگاه پنهان می‌شود و تاریکی چیره می‌گردد». «بهشت ارغوان» را انتشارات پارسایان در ۲۶۳ صفحه به چاپ رسانده است.

به روایت آسمان

 اما یکی از شناخته شده‌ترین کتاب‌های داستانی درباره حضرت فاطمه زهرا (س) «کشتی پهلوگرفته» است. این داستان در چهارده فصل روایت می‌شود و هر فصل یک راوی دارد. خواننده از زبان راویان در نهایت به تصویری روایی می‌رسد که نمایش دهنده وقایع زندگی حضرت فاطمه (س) از جمله مصائب ایشان است. راوی فصل اول حضرت محمد (ص) است و فصل دوم را حضرت خدیجه (س) روایت می‌کنند. در فصل سوم حضرت زهرا (س) راوی اند و در فصل چهارم حضرت امام علی (ع) روایتگر کتاب هستند. در ادامه، خواننده روایت‌هایی از زبان امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، دوباره خود حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) می‌خواند همچنین فضّه و حضرت ام کلثوم (س) و اسماء و باز حضرت فاطمه (س) و حضرت امیرمؤمنان علی (ع) راوی این سرگذشت می‌شوند. در نهایت، آسمان است که این سرگذشت
 غم بار را به پایان می‌برد. در «کشتی پهلوگرفته» می‌خوانیم: «روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریب تر! این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی‌آورد؟ این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمی‌کند؟ این چه عالمی است که دردانه خدا را از خویش می‌راند؟ روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریب تر. آنجا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی …» این کتاب سیدمهدی شجاعی را انتشارات نیستان در ۱۶۰ صفحه منتشر ساخته است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->