لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز؛ هنوز یک هفته از خبر کشف سنگنگارههای باستانی در ارتفاعات جنوبی مشهد نگذشته بود که در هسته مرکزی شهر و در دویستمتری حرممطهررضوی، در یک حفاری معمولی اداره آبوفاضلاب، بخشی دیگر از تاریخ ناشناخته شهرمان از زیر خاک رخ عیان کرد. چندین قطعه استخوان انسان که احتمالا به گورستان قدیمی عیدگاه متعلق است و مقداری سفالینه از دل این پروژه یافت شده است که قطعا ارزش مطالعاتی دارد.
در گزارش نخستین از این رخداد که پنجشنبه گذشته چاپ و منتشر شده، فرمانده یگان حفاظت ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسانرضوی به شهرآرا گفته اجرای طرح متوقف شده و اشیای مکشوفه به کارشناسان میراثفرهنگی تحویل داده شده است تا ارزش تاریخی آنها سنجش و ارزیابی شود. دراینمیان، یک باستانشناس، اما قدمت بعضی سفالها را به حدود هفتصد سال پیش مشهد و دوران حکومت ایلخانیان مربوط دانسته است؛ دورانی که ایران زیر سم ستوران مغول قرار داشته است، ولی اماننامه چنگیز به مشهد سبب ادامه طبیعی جریان زندگی در شهر میشود.
نکتهای که دکتر رجبعلی لبافخانیکی، باستانشناس، نیز بر آن تأکید میکند و معتقد است این آثار کشفشده یادگار همان روال عادی زیست در ارض اقدس بوده است. در هر صورت، پنجشنبه همراه با رضا سلیماننوری، مشهدپژوه، به قلب محله عیدگاه در پروژه آبوفاضلاب رفتیم؛ جایی که مردم بهراحتی درحال رفتوآمد از کنار پروژهای بودند که با هر حرکت بیل و کلنگ کارگران، استخوان و تکه سفالی روی خاک یافت میشد. پروژهای که امیدواریم از قالب یک حفاری ساده به کاوشگری باستانی تبدیل شود و ارزش مطالعاتی آن حفظ و بهصورت صریح، جزئیات آن بیان شود.
در قلب کوچه عیدگاه ایستاده ایم و آن طور که رضا سلیمان نوری، رئیس انجمن توسعه گردشگری چهارباغ، بیان میکند، ۹۱ سال پیش در محدوده کنده کاریهای اداره آب وفاضلاب، قبرستان عیدگاه مشهد واقع بوده است؛ یکی از ۹ قبرستان مشهد در سال ۱۲۴۸ خورشیدی که دومین قبرستان بزرگ شهر نیز بعد از باغ رضوان (قبرستانقتلگاه) در دوران قاجار است. این قبرستان در وضعیت کنونی حدود دویست متر با حرم مطهر فاصله دارد و در زمان فعالیت در حدود ۵/۱کیلومتری حرم مطهر قرار داشته است. برای دانستن محدوده قبرستان عیدگاه، با راهنمایی سلیمان نوری از فلکه بیت المقدس به کوچه امام رضای یک که تابلو موزه سماور هم بر سر آن قرار دارد، وارد میشویم.
در سه کنج انتهایی کوچه، حسینیه نخودبریزها دیده میشود. او میگوید: در نقشه جولیوس دالمج مربوط به سال ۱۲۴۸ خورشیدی که قدیمیترین نقشه اجتماعی مشهد است، این نقطه مجاور ابتدای قبرستان عیدگاه مشهد بوده است. از انتهای سه کنج به سمت راست، یعنی خیابان اندرزگو میپیچیم. از خیابان رد میشویم و باتوجه به اینکه دیگر خبری از کوچه گندم آباد و سایر کوچههای حدفاصل باب الجواد (ع) و باب الرضا (ع)ی کنونی نیست، از خیابان امام رضا (ع) هم گذر میکنیم و از کنار ورودی حرم از سمت باب الرضا (ع) وارد کوچه عیدگاه میشویم و اینجاست که به نخستین بخش از محله عیدگاه، یعنی بازارچه عیدگاه میرسیم. بازارچهای که از حدود سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۷۰ خورشیدی فعال بوده، اما حالا فقط نزدیک به بیست مغازه از آن باقی مانده است. قبل از این تاریخ، محدوده بازار هم بخشی از قبرستان عیدگاه بوده است. پشت بازارچه، حرم مطهررضوی دیده میشود و آمدوشد مجاوران و زائران هم در این محدوده فراوان است.
با گذر از بازار، به مسجد صاحب الزمان (عج) ساخته شده در سال ۱۳۰۹ خورشیدی میرسیم. به گفته این پژوهشگر، این مسجد را میتوان نمادی از زمان تخریب قبرستان و تبدیل آن به بازار دانست و به این اشاره میکند که از معدود مساجدی است که در دوران رضاشاه که ساخت وسازهای دینی در سراسر کشور کم است، در مشهد ساخته میشود و همچنان پابرجاست.
سرانجام به محل کنده کاریهای اداره آب وفاضلاب میرسیم که کل راسته کوچه عیدگاه را از عیدگاه۶ یا کوچه سروش تا عیدگاه۴ یا پایان بوستان محلی عیدگاه دربرگرفته است. تعجب آور اینجاست که با وجود اینکه فرمانده یگان حفاظت اداره کل میراث فرهنگی اعلام کرده، پروژه برای بررسی اشیای کشف شده متوقف شده است، اما همچنان کارگران در روز پنجشنبه درحال کار هستند! اولین چیزی که نظرمان را جلب میکند، تکه استخوانهای افتاده روی تلهای خاک است که کارگران هم میگویند با هر جابه جایی خاک، شاهد دیدن میزان زیادی از آنها هستند. آن طور که مشخص است، حدود پنج متر برداشت میدانی انجام شده است و اسکلتها و سفالها از این میزان، از دل خاک بیرون زده اند.
سلیمان نوری ادامه میدهد: طبق نقشه دالمج، قبرستان عیدگاه سه قسمت بوده است. قطعه بزرگ قبرستان از حسینیه نخودبریزها تا رسیدن به کوچه گندم آباد و کوچه عباسقلی خان و پشت زورخانه شهداست. قطعه یهودها از زورخانه شهدا تا کوچه سروش بوده و قطعه کوچک متعلق به مسلمانان تا عیدگاه ۵ است.
این مشهدشناس در توضیح بیشتر این محدوده بیان میکند که بخش شمالی عیدگاه به سمت خیابان نواب، محله سکونت اقلیتهای دینی (جهودها یا جدیدها) و قبرستانشان هم در این بخش واقع بوده است. حدفاصل عیدگاه کنونی و کوچه کربلا، بخش مسلمان نشین بوده و قبرستانشان هم در همین محدوده بوده است و هر دو قبرستان در کنار هم قرار میگرفتند؛ همین جایی که کنده کاریهای اداره آب وفاضلاب روی آن درحال انجام است.
اما حامد طهماسبی، باستان شناسی که به دلیل فعالیتش در این محدوده، تکه سفالهای شکسته را دیده است، میگوید: برای تشخیص قدمت این سفالینهها میتوان به طرح شکستگی و حتی رنگ و نقش بهکاررفته در آن توجه کرد. شکل شکستن سفالینهها بسته به شیوه پرداخت گل و پخت آنها در هر بازه زمانی تاریخی متفاوت بوده است. علاوه بر این، رنگ سفالینهها هم میتواند ثابت کند که برخی اشیای کشفشده به چه دوره تاریخی مربوط است. او ادامه میدهد: در میان سفالهای شکسته نمونه فنجان و کاسه نگهداری روغن موجود است که به سه دوره صفوی، تیموری و حتی ایلخانی مربوط هستند.
طهماسبی همچنین سفالهای آبی وسفید را به دوره صفوی مربوط میداند و میگوید: اواخر دوره تیموری که ارتباط ما با چین گسترش مییابد، سفالهایی با لعاب آبی وسفید هم زیاد میشود. اما سفالهای سبز مربوط به دوره ایلخانی است و ما دیگر در این دوران لعاب آبی وسفید نداریم. سفالهای نخودی ساده هم که بدون لعاب هستند، گویا در همه دورهها دیده میشوند.
دکتر رجبعلی لباف خانیکی درباره این کشف نظر میدهد
«پیداشدن آثار دوره تیموری و ایلخانی در اطراف حرم بسیار محتمل و عادی است.» رجبعلی لباف خانیکی این موضوع را بیان میکند و میگوید: با وجود کشتار وسیع مغولها در سرتاسر خراسان در سال ۶۱۷ قمری، این هجوم به ضرر مشهد نشده است و حتی فرصتی برای مشهد پیش آورد تا رونق بگیرد! بنابراین نمیتوان گفت مشهد در حمله مغولها آسیبی دیده یا ویران شده است. او نقبی به هجوم مغولها به خراسان و وضعیت مشهد در آن دوران میزند و میگوید: مغولها در ابتدای حرکتشان با گذر از رودخانه جیحون، در دو مرحله به خراسان حمله کردند.
یک بار در سال ۶۱۷ قمری در زمان چنگیزخان، زاوه (تربت حیدریه) را به دلیل نافرمانی اهالی با خاک یکسان کردند، اما در منطقه توس (دشت مشهد، بین کوههای هزارمسجد و بینالود، از سنگ بست تا قوچان) برای خود ایل جمع و اطاعت مردم را جذب کردند و کاری به آنها نداشتند. یک سال بعد دوباره در بهار سال ۶۱۸ قمری، مغولها به رهبری تولی، پسر چنگیز، یورش دیگری آغاز کردند، اما این بار دیگر رحم نکردند و در شهر طابران (توس فعلی، محل آرامگاه فردوسی)، جاجرم و سرخس قتل عام به راه انداختند.
با این همه، به گفته لباف خانیکی، این وضعیت بغرنج در توس، مشهد فعلی یا همان شهر قدیم نوغان یا مشهدالرضا (ع)، فتنهای راه نمیاندازد؛ زیرا اگر چنین بود، باید کاشیهای سنجری (زرین فام) و محرابهای زرین فام حرم مطهر که به قبل از حمله مغول مربوط هستند نیز آسیب میدید، ولی مغول به مشهد امان میدهد و آن را دارالامان میکند. این باستان شناس تصریح میکند که با دارالامان شدن مشهد به دست چنگیز، همه آوارگان شهرها و روستاها که از حمله مغول آسیب دیده بودند، به مشهد پناه آوردند و مشهد به سرعت آباد و به قطب زیارتی و سیاحتی تبدیل شد.
محمود طغرایی، مدیر ثبت میراثفرهنگی خراسانرضوی میگوید
مدیر ثبت میراثفرهنگی خراسانرضوی میگوید: در محدوده بافت تاریخی مشهد همیشه کندهکاری وجود دارد و این موضوع، لزوم حضور یگان حفاظت ما را در این بافت نشان میدهد تا اگر به مسئلهای برخوردند، از ادامه پروژه جلوگیری کنند. درباره این پروژه نیز از پنجشنبه یک نفر از یگان حفاظت ما در محل حاضر شده و ناظر پروژه است.
محمود طغرایی تأکید میکند که در پروژهای اینچنینی کارگران برای کندوکاو و بهدلیل ملاحظه بافت تاریخی از بیل مکانیکی استفاده نمیکنند. چاه کنده میشود و از طریق نقبزدن، لولهگذاری انجام میشود. او همچنین میافزاید: ما اطلاعاتی ارزشمند از لایههای اطراف حرم داریم که به کتاب هم تبدیل شده است. طبق این مطالعات، در هر قسمت این محدوده که خاکبرداری کنید، حتی اگر درختی بکاریدیا یک چاه کوچک حفر کنید هم سفالینه خارج میشود، اما چیزی ارزشمند است که در فرایند علمی بهدست بیاید و براساس مطالعات باستانشناسانه باشد.
طبق این گفته، قرار است تکههای سفال بررسی شوند و ارزش تاریخی آنها مشخص شود. دراینمیان، بهگفته طغرایی حتی اگر سفالینهای سالم خارج نشود، بازهم آنچه از زیر زمین خارج شده است، ارزش مطالعاتی خواهدداشت.