تعداد شرکت‌کنندگان آزمون‌های المپیاد به ۸۷ هزار نفر رسید صندوق بازنشستگی کشوری: مشکل فنی موجب تاخیر در صدور فیش حقوق بازنشستگان شد | دسترسی تا ساعاتی دیگر دستگیری اعضای باند پلیس‌های قلابی در تهران سانحه رانندگی در مشهد منجر به فوت ۳ عابر پیاده شد (۷ مرداد ۱۴۰۴) مسئول دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی: بیش از ۵ هزار داوطلب معلمی در انتظار پذیرش هستند زندگی دوباره ۵ محکوم به قصاص در ندامتگاه قزلحصار درخواست فوری هلال‌احمر ایران برای تسهیل دسترسی بشردوستانه به غزه سلامت دانش‌آموزان در اولویت سرویس‌های مدارس پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۷ مرداد ۱۴۰۴) | ماندگاری هوای گرم تا فردا گفت و گو با زنی که شوهرش را خفه کرد، دوش گرفت و خوابید | با جمع کردن ضایعات، خرج مواد شوهرم را می دادم هزینه‌های میلیاردی هم دریاچه ارومیه را نجات نداد پیش‌نویس تفاهم‌نامه بین فدراسیون صنعت آب ایران و سازمان محیط زیست بررسی شد (۷ مرداد ۱۴۰۴) مارال‌های ارسباران پس از ۳۰ سال مراقبت رها شدند ویتامینی برای نجات مو، پوست و ناخن تدوین محتوای درسی جدید درمورد جنگ ۱۲ روزه از سال تحصیلی ۱۴۰۶ - ۱۴۰۵ زائران چگونه از ابتلا به بیماری وبا جلوگیری کنند؟ خودکفایی ایران در تولید مواد اولیه محصولات بهداشتی برنامه‌های درسی مدام به‌روزرسانی می‌شوند | آموزش‌های مجازی در دستورکار آموزش و پرورش پاسخ شرکت برق مشهد در خصوص قطع برق روز‌های جمعه | زمان‌بندی خاموشی‌ها تغییر نخواهد کرد لزوم حل مشکلات سرویس مدارس قبل از مهر ۱۴۰۴ آخرین وضعیت ذخایر شیرخشک‌های رژیمی | علت کمبود مقطعی آپتامیل پپتی چند راهکار درمانی برای دوری از آلزایمر در خانه نشستن طولانی‌مدت سلامت شما را تهدید می‌کند پیش‌بینی هواشناسی امروز (۷ مرداد ۱۴۰۴) | هشدار طوفان و باد شدید در ۸ استان آب مروارید و سرطان پلک از عوارض اشعه فرابنفش شیرین‌کننده‌ها ممکن است باعث بلوغ زودرس شوند دو بار اعدام برای قاتل سنگدل و هوسران در دو راهی مشهد-طرقبه | هشدار: خواندن این خبر برای افراد زیر ۱۸ سال و بیماران قلبی توصیه نمی‌شود درخشش ۴ مدال نقره و برنز بر گردن تیم دانش‌آموزی ایران در المپیاد جهانی اقتصاد آتش‌سوزی در نخلستان‌های روستای رُمیله آبادان مهار شد (۶ مرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۴۲)

با رود جاری می‌شوم

  • کد خبر: ۱۴۱۳۲
  • ۱۹ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۱
با رود جاری می‌شوم
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه 
خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی همه را به هم ریخته است. در دل‌ها و فکر‌ها آمیزه‌ای هست از درد و خشم، حسرت و امید، تلخی و حیرت. حالمان پریشان است! گوشه و کنار شهر، جمعیت سوگوار به شکل خودجوش گرد هم می‌آید. گویی همه داغدارند و هرکدام واقعا عضوی از خانواده خودشان را از دست داده‌اند!
یکشنبه
در میان جمعیت سوگوار حاج قاسم، جوانی مشکی‌پوش با دیدن من جلو می‌آید و در حالی که قطرات اشک را از چشمان سرخ‌شده‌اش پاک می‌کند می‌گوید: حاجی، حلالم کن! خیلی توی کامنت‌های اینستا بد و بیراه بهت گفته‌ام. رویش را می‌بوسم و می‌گویم همه‌اش فدای سر یکی از مشکی‌پوش‌های حاج قاسم! چقدر این مرد دل‌هایمان را به هم نزدیک کرده است!
دوشنبه
صبح زود برای شرکت در مراسم تشییع جنازه به راه افتاده‌ام. توی مترو قیامت است. در ایستگاه‌های طول مسیر حتى یک مسافر هم نمی‌تواند وارد واگن شود. وقتی می‌رسیم، تازه می‌فهمم که جمعیت داخل مترو در مقابل ازدحام حیرت‌انگیز توی خیابان‌ها مثل کاسه آبی است در مقابل دریا. قطره‌ای هستم و با رود جاری
می‌شوم!
سه‌شنبه
توی کتاب‌فروشی سرم به تماشای عناوین جدید گرم است که مردی جوان جلو می‌آید و همسرش را معرفی می‌کند و می‌گوید: زمانی که خانمم برای تصمیم ازدواج پرس‌وجو می‌کرد و عقیده دینی‌ام را پرسید، من فایل ویدئویی از شما را برایش فرستادم و گفتم من این دیدگاه را قبول دارم و با هم کنار آمدیم و ازدواج کردیم!
چهارشنبه
خانمم بعد از نماز صبح خبر حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق را داده است. در محل کار، همکارمان می‌گوید که صبح وقتی به کودک دبستانی‌اش گفته است، مشت‌هایش را گره کرده و از خوشحالی و احساس غرور بالا و پایین پریده!
پنجشنبه
توی ایستگاه خلوت مترو منتظر رسیدن واگن هستم. صدای دلخراش و سوزناک بچه‌ای به گوش می‌رسد. با تعجب دور و برم را نگاه می‌کنم. تک و توک مسافرانی که روی صندلی‌های پراکنده نشسته‌اند سر می‌گردانند. صدا بیشتر می‌شود. صدا از سمت پله‌هاست. به طرف راهروی ورودی خیره می‌شوم. ۲ کودک دست‌فروش‌اند. دختر چهارپنج‌ساله چیزی از پسر شش‌هفت‌ساله می‌خواهد و جیغ‌های تلخی می‌کشد. حالم از ناله‌های کودکانه‌اش بد می‌شود. یکی از مسافران که نزدیک‌تر است تشری بی‌فایده به آن‌ها می‌زند. نمی‌دانم چه‌کار کنم. دختر همچنان ناله و فریاد می‌کند. بلند شوم و چیزی بگویم؟ حاصلی دارد؟ گیرم الان فایده‌ای داشت. بعدش چه؟ امشب و فردا شب و بقیه شب‌ها بر سر این دختر چه خواهد آمد؟ زخم آسیب‌های اجتماعی فقط مال این‌ها نیست که مستقیما گرفتارند. تعفن و چرک این زخم‌ها جلو چشم همه ماست. بوی‌اش توی مشام همه ماست!.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->