فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

«زبان باز» کتابی درباره کشاکش زبان و مدرنیت

  • کد خبر: ۱۴۲۰۸۲
  • ۰۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶
«زبان باز» کتابی درباره کشاکش زبان و مدرنیت
کتاب «زبانِ باز؛ پژوهشی درباره زبان و مدرنیت» دستاورد چهل سال برخورد داریوش آشوری با جهان مدرن، درباره زبان فارسی است.

هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ داریوش آشوری، نویسنده و مترجم ایرانی، بیشتر در زمینه علوم اجتماعی، سیاسی، فلسفه و زبان شناسی می‌نویسد که این آخری، گزیده پرتکرار آثار او و دغدغه‌ای مهم برای اوست. به شکلی، ردپای زبان دانی و زبان شناسی او را می‌توان در همه آثارش دید؛ از آثار تألیفی اش مثل «دانشنامه سیاسی» و «عرفان و رندی در شعر حافظ» تا ترجمه‌هایی مثل «چنین گفت زرتشت» و «فراسوی نیک و بد». ذهن مشغولی‌ای که البته به سطح زبان و صرفا دغدغه‌های ویراستارگونه ختم نمی‌شود.

داریوش آشوری جایی گفته بود او هرگز دنبال پسند زمانه نبوده است، اما دغدغه امروز جامعه و موضوعاتی که به آن مبتلاست و بلکه به گفته خودش باعث بیماری جامعه شده است، در آثارش پررنگ است. از جمله این رویارویی ها، رودرویی فرهنگ و مدرنیت است. رابطه «ما و مدرنیت» در ذهن آشوری، اما به کتابی با همین نام هم ختم شده است که حاوی نوزده مقاله درباره همین دیدگاهش است. البته بیراه نیست که مترجمی زبان دان، در این کشاکش تأثیرپذیری زبان‌ها از یکدیگر عمیق شود و این مصاف را به گونه‌ای دیگر ببیند.

 

«زبان باز» کتابی درباره درباره کشاکش زبان و مدرنیت

زبانِ باز، از زبان آشوری

کتاب «زبانِ باز؛ پژوهشی درباره زبان و مدرنیت» دستاورد چهل سال برخورد داریوش آشوری با جهان مدرن، درباره زبان فارسی است: «چنین کاری ناگزیر رهنوردی روی زمینی است نه چندان کوفته و هموار که هنوز بر آن با قدم همت و رنج و ریاضت باید رفت.» ناگفته پیداست که عنوان کتاب از که و کجا نشئت گرفته است. با وجود این، او در این میانه برای طرح مشکل زبانی ما در برخورد با جهان مدرن و خواسته‌های زبانی آن، دو گونه اندیشیدن را بیان می‌کند: «یکی درباره رابطه جهان مدرن با زبان‌های قلمرو خود و دیگر، وضع زبان فارسی در رویارویی با چالش مدرنیت.» آشوری این گونه، زبان را در جهانی باز و بدون محدودیت برای پیشرفت می‌بیند که زبان هم ناگزیر است هم پای آن قدم بردارد؛ اما باز هم مشکلی اساسی پیش روی زبان است، مشکلی که زورآزمایی زبان جهان مدرن را نشان می‌دهد و مسیری که تا امروز در روبه روشدن با آن پیش گرفته ایم: «این گونه گام برداشتن در راستای راه دورودراز خواسته‌های زورآور زبانی مدرن، بی اندیشیدن به چندوچون آن، ما را به کجا رسانده است؟»

هدف زبانِ باز

با این تفاصیل، این کتاب قرار است پاسخی باشد به چنین چالش‌هایی و چشم بگشاید بر اینکه مسئله امروز زبان چیست و دستاورد‌های زبانی جهان مدرن کدام اند و اینکه ما با کوشش‌های خودآگاه و ناخودآگاهمان، تاکنون در برخورد با آن چه کرده ایم و از کجا به کجا رسیده ایم. آشوری معتقد است که هشیارانه و با چشم باز گشتن «در فضای این زبان‌ها و بازگشت و بازنگریستن به فضای زبانی بومی خود است که می‌تواند به فهم فرق‌های بنیادی ذهنیت مدرن و پیشامدرن و همچنین جهان‌های توسعه یافته و توسعه نیافته راه یابد».

اجزای کتاب

آشوری به قول خودش در زبان شناسی خودآموخته است و این راه را کمابیش بی یار و یاور آمده است. یکی از بخش‌های این کتاب که همین جداافتادگی را نشان می‌دهد، بخشی است به عنوان «زبان نگاره این رساله». آشوری در این بخش یک صفحه‌ای تلاش کرده است رسم الخط خودساخته کتابش را بازگو کند و خواننده را پیش از آغاز فصل‌های کتاب با نوع نگارش منحصربه فردش و این بار دغدغه‌های زبانی ویراستارگونه اش آشنا کند؛ کاری که البته در آثار پیشین او هم باسابقه است. «پژوهشی درباره زبان و مدرنیت» و «زبان فارسی رویارویِ مدرنیت و زبان آن»، دو بخش اصلی کتاب را تشکیل می‌دهند. در بخش نخست، آشوری به رابطه فرهنگ و زبان می‌پردازد و پرسش‌هایی را پاسخ می‌دهد از جمله اینکه ابزار‌های زبانی پیشرفت و فناوری چگونه از دل زبان طبیعی دیرینه رویانده شدند، زیرا «در جهان مدرن، رابطه چیرگی و قدرت زبانی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشر پدیدار است».

او زبان گفتار را زبان طبیعی می‌نامد و زبان نوشتار را برگرفته از آن، اما «به سبب کارکرد‌های تازه زبان از راه نوشتن، لایه‌های گوناگون زبان مایه‌های تخصصی در آن پدید می‌آید که بر توان توسعه زبان می‌افزاید». پس از آن به پیدایش زبان‌های مدرن و منشأ آن‌ها گریزی می‌زند و به وام گیری آن‌ها از یکدیگر می‌پردازد. آشوری در این بخش انقلاب علمی و پیامد‌های زبانی آن را بررسی می‌کند و انقلاب زبانی را متأثر از انقلاب علمی بیان می‌کند و رشد زبان‌های مدرن را بر بستر زبان علمی می‌داند: «کلیسا از جمله به این دلیل به جان گالیله افتاد که کتاب خود را به زبان ایتالیایی نوشته بود، به زبانی مردمی و همه فهم، نه به لاتینی، زبان خاص کلیسایی که مردم نمی‌فهمیدند.»

بخش دوم کتاب «زبانِ باز» مربوط به زبان فارسی و بازتاب تاریخ ایران در زبان است. تأثیر فروپاشی امپراتوری ایرانی پیش از اسلام و همچنین اثرگذاری مشروطه بر زبان فارسی از آن جمله است: «در این فضای روابط است که زبان فرادست، خود را زورآور می‌کند و براساس مایه‌ها و الگو‌های واژگانی خود، زبان فرودست را وادار به دگرگونی می‌کند یا یکسره از میان برمی دارد و جانشین آن می‌شود.»، اما این وقایع پرزور تاریخی و این دگردیسی‌ها که به گفته آشوری سیری یکنواخت ندارند، تا چه اندازه بر زبان فارسی اثرگذار بوده اند؟ این سؤالی است که داریوش آشوری در این بخش پی پاسخ آن می‌گردد. به باور او، نمونه خوب این تنش زبانی درون جامعه ایرانی، «فارسی شکر است» محمدعلی جمال زاده در آغاز سده بیستم است؛ داستانی که همین کشاکش و یقه گیری‌های زبان سنتی و مدرن را نشان می‌دهد.

آشوری که سروکاریافتنش با زبان شناسی را مدیون همکاری با دایرةالمعارف فارسی به ویراستاری غلامحسین مصاحب می‌داند، در پایان به بررسی فعالیت سه فرهنگستان و سیاست‌های زبانی شان می‌پردازد. درنهایت، دغدغه اصلی او در سطر‌های پایانی همچنان پابرجاست: «زبان ملی ما، اگر چشمی بینا برای نگریستن به آن داشته باشیم، آینه‌ای است که آشوب ذهنی جامعه ایرانی را در برخورد با مدرنیت باز می‌تاباند.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->