تولید گوشت حلال غیرحیوانی در کشور خدمات غیرحضوری برای بازنشستگان و مستمری‌بگیران با اپلیکیشن «تأمین‌من» آخرین اخبار از وضعیت ایرانی‌های بازمانده در عربستان تداوم هوای گرم تا ۳ روز آینده در اغلب مناطق کشور (۵ مرداد ۱۴۰۳) گرما در خراسان رضوی به بالاترین حد خود در یک سال اخیر می‌رسد (۵ مرداد ۱۴۰۳) سقوط چرخ و فلک در تربت حیدریه | ۷ نفر مصدوم شدند (۵ مرداد ۱۴۰۳) آغاز پیش‌فروش بلیت اتوبوس اربعین از فردا شنبه (۶ مرداد ۱۴۰۳) | میزان افزایش قیمت‌ها مشخص نیست زلزله نسبتا شدید گهواره کرمانشاه را لرزاند + جزئیات(۵ مرداد ۱۴۰۳) اعترافات تکان دهنده عاملان قتل پسر جوان در جنوب تهران| مشروبات الکلی مصرف کرده بودیم قتل پیرمرد تهرانی توسط همسایه| نزاع بر سر زباله خون به پا کرد آلودگی صوتی بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد تبلیغات کلاهبرداری در فضای مجازی را بشناسید «اضطراب دیابت» با افزایش خطر مشکلات سلامت روان همراه است واژگونی سمند در جاده نیشابور به مشهد با پنج مجروح حریق کابین آسانسور در مجیدیه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) هشدار اورژانس مشهد: گرمازدگی شدید می‌تواند منجر به فوت شود نجات چهار شهروند از حادثه حریق منزل مسکونی در مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) مرگ پیرمرد ۷۰ ساله بر اثر کتک خوردن از پسر همسایه! قتل جوان ۳۰ ساله بر سر ارث پدر رفیقش| قاتل اعدام شد زلزله ۴.۶ ریشتری قلعه قاضی را در نزدیکی بندرعباس لرزاند باز هم رکورد گرم‌ترین روز ثبت‌شده در تاریخ شکسته شد افزایش ۲۳ درصدی مصرف آب در پی گرمای کم‌سابقه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

شکایت زن مشهدی از شوهر سومش

  • کد خبر: ۱۴۲۴۱۱
  • ۰۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۹
شکایت زن مشهدی از شوهر سومش
زن ۳۷ ساله مشهدی می‌گوید سومین شوهرش او را فریب داده و اموالش را تصاحب کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز، این زن جوان ادامه داد: با آن که همواره در زندگی تصمیم‌های اشتباه می‌گرفتم و دچار مشکلات تلخی می‌شدم که آینده‌ام را تحت تاثیر قرار می‌داد، اما این بار در حالی فریب حقه‌بازی‌های سومین مرد زندگی‌ام را خوردم که او نه تنها همه سرمایه و دارایی‌هایم را بالا کشید بلکه تعدادی سفته نیز از من گرفته است که نتوانم هیچ اقدامی بکنم و...

زن ۳۷ ساله که اشک ریزان به قانون پناه آورده بود تا شاید چاره‌ای برای رهایی از این مخمصه ملال آور پیدا کند، درباره قصه پر غصه خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر تحصیل نکردم چرا که علاقه‌ای به درس و مشق نداشتم. آن زمان در یکی از شهر‌های خراسان رضوی زندگی می‌کردیم و من بعد از ترک تحصیل نزد مادرم به آموختن امور خانه داری مشغول شدم تا این که «بیژن» به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و به دلیل همین آشنایی، من در ۱۸ سالگی پای سفره عقد نشستم و ازدواج کردم، اما همسرم در شهرستان شغل مناسبی پیدا نمی‌کرد و به این دلیل برای ادامه زندگی مشترک راهی مشهد شدیم.

متاسفانه «بیژن» در مشهد با افرادی معاشرت کرد که معتاد بودند. او وقتی به سرکار می‌رفت به تشویق کارگرانی که در ساختمان سازی مشغول فعالیت بودند به مصرف مواد مخدر روی آورد و طولی نکشید که در کنار دوستانش بساط استعمال مواد مخدر صنعتی (کریستال) را پهن کرد و این گونه زندگی خود و مرا به نابودی کشید. او دیگر بیکار بود و به خاطر اعتیادش نمی‌توانست مخارج زندگی را تامین کند. من هم که در خانواده‌ای کشاورز و با اوضاع مالی مناسب بزرگ شده بودم، نمی‌توانستم این شرایط را تحمل کنم. به ناچار بعد از ۱۸ سال زندگی مشترک از «بیژن» طلاق گرفتم و در حالی که او مردی کارتن خواب شده بود، من با تنها پسرم به زندگی مجردی روی آوردم. در این شرایط بود که باز هم تصمیم عجولانه و اشتباه دیگری گرفتم و بدون مشورت با خانواده ام به عقد مردی درآمدم که به من ابراز علاقه می‌کرد و چند ماه بعد تازه فهمیدم که «هوشنگ» هم به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه معتاد است، ولی این بار نمی‌خواستم طلاق بگیرم و دوباره آواره شوم. «هوشنگ» برای تامین مخارج اعتیادش به اموال مردم دستبرد می‌زد و از راه سرقت زندگی را می‌گذراند! با این حال صاحب ۲ فرزند دیگر شده بودم و تلاش هایم برای ترک اعتیاد همسرم نتیجه‌ای نداشت. خلاصه او وقتی برای آخرین بار دستگیر و به مدت ۵ سال روانه زندان شد که تازه فهمیدم قبل از ازدواج با من نیز چندین سابقه کیفری داشته و از راه سرقت هزینه‌های مواد مخدر صنعتی را تامین می‌کرده است.

زمانی که همسرم در زندان بود، من هم در کنار مادر شوهرم زندگی می‌کردم، اما به دلیل اختلاف‌های رفتاری، مدام با هم درگیر بودیم و من در این شرایط بسیار زجر می‌کشیدم. در همین روز‌ها یکی از همسایگان مادر شوهرم که متوجه اختلاف بین ما شده بود، کمک کرد تا من با گرفتن تسهیلات بانکی، منزلی را برای خودم رهن کنم و بدین ترتیب از آزار و اذیت و زخم زبان‌های مادر شوهرم رهایی یابم! از سوی دیگر نیز به دنبال راهی بودم تا بتوانم با کسب رضایت از شاکیان شوهرم، او را از زندان آزاد کنم تا شاید مسیر درست زندگی را پیدا کند و سایه مردی بالای سرم باشد! در همین وضعیت بود که مرد همسایه مرا با مرد دیگری آشنا کرد که مدعی بود از طریق آشنایانش می‌تواند به آزادی شوهرم کمک کند! من هم به وعده‌های پوچ و پوشالی او دل خوش کرده بودم و به خودم امید می‌دادم که «قادر» با دریافت همین ۲۰ میلیون تومان به آزادی شوهرم کمک می‌کند، ولی بعد از آن که پول‌ها را از من گرفت، آرام آرام مرا متقاعد کرد که آزادی شوهرم هیچ فایده‌ای ندارد و انسان معتاد به هیچ اصولی پایبند نیست! در همین حال «قادر» با ابراز علاقه به من، ترغیبم کرد از «هوشنگ» طلاق بگیرم و زندگی شیرینی را در کنار او آغاز کنم و به این همه بدبختی و فلاکت پایان دهم. من هم که هیچ گاه نتوانسته ام در زندگی ام تصمیم درستی بگیرم، فریب حقه بازی‌های مرد دیگری را خوردم و این گونه با گرفتن طلاق از «هوشنگ» به عقد «قادر» درآمدم، ولی در مدت دو سالی که از این ازدواج می‌گذرد، او فقط دسترنج زحمات مرا بالا کشیده چرا که او متاهل بود و من از این موضوع بی اطلاع بودم. اکنون نیز همسر «قادر» در حالی ماجرای ازدواج ما را فهمیده است که هنوز به روی خودش نمی‌آورد. از طرف دیگر هم «قادر» نه تنها همه پول و سرمایه و حتی رهن منزلم را از من گرفته و خرج کرده است بلکه تعدادی سفته هم به بهانه‌های مختلف به او داده ام که حالا به دلیل ترس از دریافت مبلغ سفته ها، حتی جرئت شکایت از او را ندارم و...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد)، بررسی‌های کارشناسی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->