ما پیش از آنکه بنویسیم و بخوانیم، میدیدیم و میشنیدیم؛ یعنی همان زبان اشاره. اما آن روز توان خواندن و نوشتن نداشتیم. آن روز کلمه نداشتیم و جمله نبود و ما فقط باید با اشاره حرف هایمان را میزدیم. گذشت و گذشت تا اینکه بشر به کلمه دست یافت و سخن گفت و بعدها نوشت و امروز با انبوهی از زبانها و گویشها و لهجهها روبه رو هستیم.
با اینکه حتی زبانهای فراوانی از بین رفته اند، زبان اشاره هنوز هم زنده است و به شیوههایی متفاوت وجود دارد؛ چون امروزه هم گاهی فرصت نداریم که بخوانیم و بنویسیم؛ پس فقط باید ببینیم. ما در زندگی مدرن و روزگار فناوری و هنر، از خط و نقطه و شکلهای هندسی و نقش و نگارها، زبان اشاره و نشانه میآفرینیم. اساسا گرافیک هنرش همین است که به ما این زبان را میآموزاند. فضای مجازی میدان و فرصت دیگری را برای این زبان فراهم کرد؛ اما نه آن چنان ساده و بدوی و نه آن چنان علمی و هنری.
فضای مجازی به سه دلیل به زبان اشاره و نشانهها رو آورد؛ نخست اینکه برای یک کاربر سرعت مهم است و شاید نتواند برای نوشتن وقت بگذارد. دوم اینکه کاربران متنوع و گسترده و فرازبانی و فرامرزی اند و زبان اشاره میتواند برآورده کننده ارتباط بین همۀ کاربران باشد؛ و سوم اینکه گاه زبان اشاره، گویاتر از زبان رسمی همراه با کلمه است.
این بود که به شکلک یا همان ایموجی رو آورد. میگویند ایموجیها خاستگاه ژاپنی دارد و لفظ emoji ترکیبی از دو کلمۀ ژاپنی e به معنای «تصویر» و moji به معنای «حرف» است. مهم این است که پس از قرنها و هزاره ها، بشر دوباره در دنیای پیچیدۀ فناوری به زبان اشارۀ ساده و دم دستی ایموجی (شکلک و صورتک) رو آورد.
او در قالب یک شکل و صورت همۀ حرف هایش را می زند؛ بدون واژه و جمله: خنده، تمسخر، عصبانیت، خوشحالی، رضایت، نارضایتی، پوزخند، شیطنت، نگرانی، سکوت، خستگی، خشم، سرگردانی و حیرت، عشق و.... ایموجیها را میشود همان زبان بدن هم محسوب کرد که به دلیل سادگی، هم همه فهم است و هم به دلیل سرعت ارتباط، به زبانی مشترک تبدیل شده است.
بله. صورتکها هنوز به «زبان» تبدیل نشده اند؛ اما با گسترش آن میتوانند به مرز زبان برسند. فراموش نکنیم که صورتکها هیچ گاه جای زبان نوشتاری را نمیگیرند؛ دست کم برای کسانی که به زبانی مشترک صحبت میکنند، جایگزینی افراطی ایموجیها به جای کلمه و کلام، خطری جدی برای زبان مادری است. اساسا نوشتن و خوب نوشتن نیاز روزگار ماست و با جایگزینی افراطی ایموجی ها، نوشتن نحیفتر و لاغرتر خواهد شد. زبان از یک نظام دستوری مشخص پیروی میکند که ساختار آن مبتنی بر ساختاری فرهنگی، تاریخی و ادبی است؛ فروریختن این نظام ساختاری، در دراز مدت به بنیانهای فرهنگی و زبانی آسیب میزند.
هیچ عنصری نمیتواند جای کلمه و کلام را بگیرد؛ چون «زبان» از عنصر «اندیشگی» برخوردار است که نمیتواند در ایموجیها بازتاب یابد. یادمان باشد که ایموجی ها، در دسترسترین عنصرهای نشانه وار و نشانه گون هستند که بهره چندانی از ماهیت «هنر» ندارند و فقط برآورده کننده نیاز آنی ما هستند؛ و سرانجام باید گفت که «ایموجی» ها، لازمه دنیای مجازی است و بسیار اثربخش و تأثیرگذار؛ اما هیچ گاه نمیتوانند احساس و ذهن ما را به طور کامل منتقل کنند.