سعیده آل ابراهیم | شهرآرانیوز؛ خاطرهای از مدرسه و میز و نیمکتش ندارند. زیرا هیچ وقت به آن پا نگذاشته اند. تا چشم کار میکند، سالهای نه چندان زیاد عمرشان را در چهارراهها و میان غولهای آهنی بدون احساس گذرانده اند و به دنبال اسکناسهایی بوده اند که فقط میتوانند از روی رنگ تفاوتشان را درک کنند.
این کودکان بیشتر تمام وقت مشغول کار هستند و تفریح، آموزش، تغذیه و مراقبتهای بهداشتی برایشان رؤیایی محال به حساب میآید. به روایت آماری که حبیب ا... مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور، در سال ۱۳۹۹ اعلام کرده است: «بر اساس نتایج مطالعاتی که با دانشگاه علوم بهزیستی انجام شده است، حدود ۷۰ هزار کودک خیابانی در کشور داریم.» روایت نیره عابدین زاده، معاون دادستان و سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه۵ مشهد، درباره سامان دهی این کودکان چنین است: «در بازه زمانی آبان سال ۱۳۹۹ تا اواسط دی امسال، ۱۲۵۶ کودک فقط در چهارراههای مشهد شناسایی شده اند.»
«کودکان کار» معضلی است که یکی دو روزه شروع نشده است و بی تردید به زودی هم رفع نمیشود، اما همکاری و همراهی دستگاهها میتواند سریعتر ما را به روزهای بدون کار کودکان نزدیک کند. ورود دادستانی به این ماجرا برای همکاری بیشتر بین دستگاهها بود. زیرا به گفته عابدین زاده: «در ابتدای ورود دادستانی، هماهنگی و هم پوشانی بین دستگاهها وجود نداشت و حتی در بعضی موارد اختلاف هم وجود داشت. یعنی انجام وظایفشان با هم تداخل داشت و نظارت و سنجش خاصی هم در کار نبود. نتیجه این بود که شبکههای سازمان یافته کار کودکان ایجاد شده بود و هر دستگاهی آمار خود را بیان میکرد، بدون اینکه نظارت و سنجشی در کار باشد؛ بنابراین طرح «سایه بان مهر» را شروع کردیم.» این طرح در راستای سامان دهی کودکان کار و با نظارت مستقیم دادگستری، شهرداری و بهزیستی در پاییز سال ۱۳۹۹ آغاز شد.
او در گفتگو با خبرنگار شهرآرا، آمارهایش را درباره ۱۲۵۶ کودک کار شناسایی شده در مشهد این طور ادامه میدهد: «۷۹۳ نفر از این کودکان افغانستانی بوده اند. یعنی ۸۰ درصدشان تبعه و فقط ۲۰ درصدشان ایرانی بوده اند.»
عابدین زاده تصریح میکند: «همچنین ۹۰ درصد از این ۷۹۳ کودک افغانستانی به صورت غیرمجاز وارد کشور شده اند. بیشتر کودکان شناسایی شده تحویل خانواده شده اند تا نظارت و توانمندسازی شان انجام شود و ۲۷۹ کودک دیگر به دلیل اینکه در معرض خطر شدیدی در محیط خانواده بوده اند، به بهزیستی سپرده شده اند.»
توصیف معاون دادستان از وضعیت ابتدایی ورود دادستانی به حوزه کودکان کار، «بی نظمی بسیار وحشتناک» است: «در اولین گام دستگاهها به وظایف خود آگاهی نداشتند و زمان برد تا با قوانین آشنا شوند. میتوانستیم در این زمینه اقداماتی مانند بازداشت مدیران را داشته باشیم، اما این کار در مقطع کوتاهی پاسخگوست و در درازمدت به فراموشی سپرده می شود؛ بنابراین یک حرکت آهسته و مستمر را شروع کردیم که از آبان سال ۱۳۹۹ تاکنون ادامه دارد. تصمیم گرفتیم که طرح «سایه بان مهر» را شروع کنیم. زیرا تا پیش از آن هیچ هماهنگی و هم پوشانی بین دستگاهها وجود نداشت و حتی در بعضی موارد اختلاف هم بود؛ به این معنا که انجام وظایفشان با هم تداخل داشت.»
عابدین زاده شرح بیشتر آنچه را که «وظایف دستگاه ها» خوانده میشود، این طور بیان میکند: «بعضی از این وظایف مربوط به سیاستهای وزارتی بود که نه تنها خودشان، بلکه حتی وزارت متبوعشان نیز آشنایی نداشت. وظیفه سازمان های حاکمیتی در این زمینه اجرا نمیشد، اما برای اینکه کار روی زمین نماند، خلأها را با مشارکت خیران جبران کردیم.»
عابدین زاده با انتقاد از اینکه برخی دستگاهها در سالهای گذشته براساس میزان بودجه شان به شناسایی کودکان کار اقدام میکردند، اظهار میکند: «ورود دادستانی موجب تغییر این ظرفیتها شد. نقص دیگری که در کار وجود داشت، انتقال همه کودکان شناسایی شده به بهزیستی بود، درحالی که همه این کودکان خانواده پرخطری نداشتند و بعضی به دلیل معیشت کار میکردند.»
این نقص، موجب آغاز یک اقدام جدید شد؛ بهزیستی مرکزی برای غربال کودکان کار در نظر نگرفته بود، اما در یک هتل کار را آغاز کردند. او ادامه میدهد: «کودکان پس از شناسایی به آنجا منتقل میشدند. دستگاههای مختلف مانند بهزیستی و نیروی انتظامی در آنجا مستقر بودند. خانواده این بچهها به محل فراخوانده میشدند و پس از صحبت با مددکار، اگر امکان تحویل کودک به خانواده بود، انجام، اما مدارکشان دریافت میشد تا روز بعد برای انجام مصاحبه عمیق به مجتمع «شوق زندگی» بروند.»
معاون دادستان اظهار میکند: «کار سختی بود که نماینده دستگاهها را خارج از وقت اداری پای کار بیاوریم، اما اکنون این مرکز غربال از بعدازظهر تا پاسی از شب فعالیت میکند و تا زمانی که برای بچهها تصمیم گرفته نشود، تیم از آنجا خارج نمیشود.»
او تشکیل مجتمع «شوق زندگی» را برای انجام حرکتی ضربتی و ناگهانی نمیداند و میگوید: «هر کاری برای کودکان و نوجوانان انجام دهیم، پیشگیری از وقوع جرم در آینده و دیربازده است. به تازگی شمار کودکان کاری که به صورت خودمعرف از ما درخواست کمک میکنند، بیشتر شده است و این نشان از اعتماد کودکان دارد. طبق آمار در اردیبهشت امسال سه کودک و خرداد هفت کودک خودمعرف داشتیم.»
«در ابتدای کار، از یک سو کودکان از گشتهای شهرداری فرار میکردند و نگران بودیم که دچار آسیب شوند و از سوی دیگر گشت متکدیان، مصرف کنندگان مواد مخدر و کودکان کار از هم تفکیک نشده بود.» عابدین زاده با بیان این مطلب اضافه میکند: «گشتهایی مخصوص کودکان کار در نظر گرفته شد که فضاسازی داخل آن کودکانه است. البته این کارها برای سازمانها خیلی عجیب بود، اما از طرف دادستانی ملزم به انجام این اقدامات شدند.»
او به آموزشهایی که برای مددکاران حاضر در این ونها و حتی راننده خودروها برای هدایت درست این کودکان برگزار شده است، اشاره و بیان میکند: «برای نظارت بیشتر باید عکس کودک در لحظه ورود به خودرو و در پایان که وارد مرکز غربال میشود، گرفته شود تا مطمئن شویم که حال کودک خوب است. اکنون چهار ون برای کودکان کار در مشهد داریم که اگر شمار آن به شش دستگاه برسد، پوشش بهتری ایجاد میکند.»
گام بعدی که عابدین زاده آن را شرح میدهد، این است که پیش فرضشان این بود که این کودکان لیدر دارند و مهر تأیید نیز بر این پیش فرض نشست. او میگوید: «در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بیست پرونده کیفری برای لیدرها تشکیل شد. بعضی از آنها اتباع بودند و حتی از کشور طرد شدند. امسال نیز برای پانزده نفر در این حوزه حکم جلب صادر شده است که هنوز فراری و تحت تعقیب هستند.»
مهرماه امسال بود که احمد احمدی صدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران، اعلام کرد: «درآمد ماهیانه کودکان کار و خیابانی که از سوی سرشبکهها و برخی خانوادهها دچار بهره کشی اقتصادی میشوند، ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلیون تومان است.» عابدین زاده در این باره نیز اظهار میکند: «گاهی این کودکان تا ساعت ۱۲ ظهر یک میلیون تومان کار میکنند، اما پولی به خود آنها نمیرسد؛ بنابراین مردم به این کودکان کمک مالی نکنند و در صورت تمایل، یا به کودک موادغذایی بدهند یا با ۱۳۷ تماس بگیرند.»
او به ممنوعیت سازمانهای حمایتی ازجمله بهزیستی در حمایت از کودکان افغانستانی اشاره و بیان میکند: «در قانون برای کودکان مرزبندی نداریم؛ بنابراین هزینههای مربوط به درمان این کودکان را از طریق خیران تأمین کردیم. از طرف دیگر، امکان هماهنگی با اداره فنی و حرفهای و کارآفرینان برای کار بعضی از کودکان تبعه افغانستانی وجود داشت که پس از جلسات متعدد توانستیم کارگاه آموزشی برای توانمندی و درآمد این کودکان تشکیل دهیم. با بیست واحد تولیدی برای به کارگیری کودکان جلسه گذاشتیم که تاکنون پنج مورد از آنها به نتیجه رسیده است.»
عابدین زاده با بیان اینکه رویکرد ترمیمی در این کارگاهها به کار گرفته شده است، میگوید: «به جای مهرو موم کردن کارگاههایی که کودکان را به کار گرفته اند، از آنها خواستیم محیط امنی برای کار کودک فراهم و از او حمایت کنند. در مقابل ما نیز برایشان پروندهای تشکیل نمیدهیم.»
معاون دادستان معتقد است که در حوزه توانمندسازی کودکان کار هنوز به وضعیت مطلوب نرسیده ایم و شمار این کودکان زیاد است. عابدین زاده آمار درخورتأملی را هم بیان میکند: «هر شب پنج کودک کار دیگر به این آمار در مشهد افزوده میشود. از سوی دیگر، بودجههای دولتی در این ماجرا خیلی کم و بیشتر پیشبرد کار تاکنون با مشارکت مردم و خیران بوده است. مردم میتوانند کمک هایشان را در اختیار مؤسسات مردم نهادی که در مجتمع «شوق زندگی» هستند، قرار دهند. زیرا درصورتی که این کمکها بدون نظارت پرداخت شود، ممکن است به یک کودک بیشتر کمک شود و دیگری هیچ کمکی دریافت نکند.»
عابدین زاده بر لزوم مشارکت مردم و خیران در حوزه ساماندهی کودکان کار تأکید میکند؛ از کمکهای مالی گرفته تا آموزش تخصص برای توانمندسازی و کمکهای عاطفی و معنوی. او اظهار میکند: «مؤسسات استعدادیابی هر تعداد از این کودکان را که میتوانند، استعدادسنجی کنند تا بتوانیم در آن زمینه توانمندشان کنیم. افراد دیگر هر توانمندی دارند، به ما اعلام کنند تا برای همکاری شان برنامه ریزی کنیم. حتی فردی که تخصصی ندارد، میتواند در زمانی که این کودکان در مرکز غربال منتظر میمانند، سرگرمشان کند. به مشارکت مردمی نیاز داریم. زیرا نقش دستگاههای حاکمیتی ضعیف است.»
او با اشاره به وجود سیزده دستگاه متولی برای سامان دهی کودکان کار، میزان پیشرفت و عملکرد آنها را بر اساس حد ایده آل قانونی، حداکثر ۲۰ درصد میداند و تأکید میکند باید دستگاه قضایی در ترک فعل و اعلام جرم کار میکرد، اما پای کار آمده ایم، زیرا معتقدیم که دیگردستگاهها عملکرد ضعیفی دارند. دستگاهها در حال تلاش هستند، اما باید قدری سرعتشان را بیشتر کنند.»
معاون دادستان مشهد به وظایف اصلی دستگاهها که برخی از آنها هنوز به نتیجه نرسیده است، اشاره میکند و میگوید: «استانداریها وظیفه مهم شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل را دارند. باید این آمار را پیش از سال تحصیلی از دستگاههای مختلف جمع آوری کنند و به آموزش وپرورش بدهند، اما این کار انجام نشده است و در این زمینه نقص دارند. بیشتر کودکان بازمانده از تحصیل، کودکان کار هستند. وظیفه بعدی شان تسهیل صدور اسناد شناسنامه برای کودکان و نوجوانان است. خیلی از این کودکان اسناد هویتی ندارند و در قانون گفته شده است که باید تسهیل شود و دستگاهها نباید سخت بگیرند که در این موضوع هم ضعف دارند.»
عابدین زاده اقدامات اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی را «خوب» ارزیابی میکند و آن را به دلیل حضور کارشناسان دغدغهمند این اداره میداند و بیان میکند: «البته امیدوارم دستورالعملی برای پیشگیری از آسیبهایی که به کودکان در محیط کار وارد میشود، تدوین کنند. زیرا این اقدام جزو وظایفشان بوده و هنوز انجام نشده است.»
او درباره عملکرد وزارت بهداشت بیان میکند: «تدوین دستور العملهای بهداشت کار و مراقبت پزشکی منطبق با کار نوجوانان نیز هنوز انجام نشده است. طبق قانون باید پذیرش رایگان درمان این کودکان انجام شود، اما علوم پزشکی مشهد میگوید که چنین بودجهای ندارد. اکنون این خلأ را با خیران جبران کرده ایم، اما به معنای این نیست که دیگر نیاز نیست دستگاه مربوطه کاری انجام ندهد.»
عابدین زاده وظیفه انجام شده آموزش وپرورش را ثبت نام رایگان این کودکان میداند، اما میگوید: «امکان آموزش رایگان به نوجوانان هنوز فراهم نشده است. صداوسیما نیز در تولید برنامه برای ارتقای آگاهی مردم در حوزه کودکان و نوجوانان کاری به بهانه بودجه انجام نداده، درصورتی که قانون این کار را رایگان مطالبه کرده است.»
او معتقد است شهرداری نیز برخی وظایف خود را انجام و برخی دیگر را انجام نداده است: «در حوزه فرهنگ سازی عمومی شهر نقص داریم و هنوز نظارت مؤثر بر پیمانکاران برای به کارنگرفتن کودکان انجام نشده است.»