آیت الله مروی: در کنار بهره‌برداری از فضای مجازی، روش‌های سنتی و ارتباطات مستقیم روحانیت با مردم نیز مورد توجه قرار گیرند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: مساجد در تثبیت اقتدار فرهنگی شهر‌ها نقش مؤثری داشته‌اند بیش از ۲۲ هزار زائر ایرانی وارد عربستان شدند گوشه صحن گوهرشاد گل‌باران بود رگ‌های آبی فرانک جواب بدی را با خوبی بده طبع شعری که وقف حرم می‌شد | نگاهی به تاریخ منصب ملک‌الشعرایی آستان قدس بررسی تأثیر آنچه می‌گوییم و گناهان زبانی با جستاری در دعای امام‌زمان(عج) | زبان، مرکب اهل انتظار تحلیل تطبیقی اصول پیشگیری از جرم در مذاهب اسلامی اهدای نشان خادم‌الشهدایی به روابط‌عمومی‌های استان خراسان رضوی + فیلم رئیس بنیاد شهید: اجتماع مردمی برای گرامیداشت شهدای خدمت همزمان در سراسر کشور برگزار می‌شود مستند «غیررسمی» با موضوع اهتمام رهبری به کتاب و کتابخوانی، روی آنتن شبکه قرآن می‌رود + زمان پخش رمان «او» در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی می‌شود | روایتی از زندگینامه شهید عماد مغنیه دومین کنگره ملی شهید مدرس به میزبانی کاشمر برگزار می‌شود جابه‌جایی اموال موزه قرآن به کاخ سعدآباد نگران‌کننده نیست نرم افزار مجموعه آثار مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی تولید شد تحصیل معرفت بعد از عمل! تربیت به سبک رحمانی در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمهدی واعظ‌موسوی پیش بینی برگزاری ۲۰ محفل قرآنی در حج تمتع ۱۴۰۴ زیارت حرم نبوی با نرم‌افزار «نُسُک» | برگزاری سالگرد شهید رئیسی در هتل‌های مکه و مدینه
سرخط خبرها

بشنو از من، چون شکایت می‌کنم ...

  • کد خبر: ۱۵۰۴۱۳
  • ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۷
بشنو از من، چون شکایت می‌کنم ...
همه می‌آیند حرم شما و چیزی می‌خواهند که از شما بگیرند، ولی من همان دیوانه  همیشگی ام...
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

گل‌های چادر نمازم آخرین بار کی گلبرگ سپرده باشند به نقره‌های خنک ضریحتان خوب است؟ کی گوش سپرده باشم به تیریک تیریک بلور چلچراغ‌های رواق‌ها خوب است؟ کی گردن کشیده باشم به دلبری خورشید گنبدت از طاق گوهرشاد خوب است؟ حسابشان دستتان هست؟ تا کی با سیلی صورتم را سرخ نگه دارم؟ تا کی دوست و فامیل و در و همسایه وسط پیام‌های روزانه پیام بدهند که حرم رفتی دعا کن و من بی نوا رویم نشود بگویم کدام حرم؟ راهم نمی‌دهد ... من خیلی کوچک‌تر از این حرف‌ها هستم که برای شما تعیین تکلیف کنم و بکن نکن راه بیندازم، ولی الهی دور عبای شتری رنگتان بگردم دلم تنگتان است.

من شما را دارم و این جور زندگی ام نخ کش شده، من شما را دارم و این جور روحم چروک است، همه می‌آیند حرم شما و چیزی می‌خواهند که از شما بگیرند، ولی من همان دیوانه  همیشگی ام ... من می‌خواهم بگیری ... از من افشین را بگیر ... قبل تر‌ها آمدم گفتم اعتیادش را بگیرید و نشد ... نه که شما نتوانستید، او خودش نخواست.نتوانست ... حالا من می‌گویم خودش را از من بگیر .. نه که جانش را ... حضورش را ... شما مثل پدر مایید، من دختر شمایم آقاجانم ... فکر کنید داماد معتاد دارید، دلتان طاقت می‌آورد؟

فکر کنید دامادتان هر روز دخترتان را بزند بند دلتان پاره نمی‌شود؟ خب من هم سیده ام ... دیگر هیچ جایی به ذهنم نرسید که بروم درد دل کنم. دیگر هیچ راهی ندارم غیر از اینکه از افشین جدا شوم. می‌دانید آقا جان فکر کنید من صبح بیدار شدم دیدم یک گوشواره صهبا دخترمان را برده فروخته و خرج دوای خودش کرده است.

همه از شما می‌خواهند یک چیزی بهشان بدهید، ولی من می‌خواهم یک چیزی از من بگیرید ... همین یک خانه‌ای که قواره یک سجاده است و پدرم برایم گذاشته و همین چرخ خیاطی زندگی ام را می‌چرخاند. من از پس خودم و صهبا بر می‌آیم و می‌توانم زندگی ام را رتق و فتق کنم. یا واقعا کاری کن افشین سر عقل بیاید، یا این بلا را از سر من و صهبا کم کن ... آقا امام رضا (ع) افشین دخترت را دارد اذیت می‌کند ...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->