سرانجام پس از ۶۰ سال از زمان تأسیس بانک مرکزی، از روز گذشته این نهاد اجازه استفاده از عملیات بازار باز را پیدا کرد و به این ترتیب دست بانک مرکزی در استفاده از یکی از ابزارهای رایج در دنیا باز شد تا از این پس به جای تمرکز بر ۲ شاخص نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد پایه پولی روی مدیریت نقدینگی از طریق ایجاد یک کریدور نرخ سود در بازار بین بانکی متمرکز شود. عملیات بازار باز به یک معنا بازگذاشتن دست بانک مرکزی برای مدیریت نرخها در بازار پولی است و یک گام به جلو تلقی میشود، اما کارآمدی این ابزار برای دگرگونی در سیاستگذاری پولی ایران در گرو استقلال حداکثری بانک مرکزی و اصلاح رابطه آن با دولت است و در غیر این صورت خوشبینی افراطی مبنی بر حل مشکلات ساختاری در رابطه بین بانکها و بانک مرکزی و رابطه دولت و بانک مرکزی میتواند امیدها به کارایی این ابزار پولی را در هاله تردید قرار دهد.
به نظر، بانک مرکزی به این نتیجه رسیده است که کنترل نرخ سود بانکی دیگر از کارایی لازم برای تنظیم سیاستهای پولی و اعتباری برخوردار نیست و به دنبال آن است که در گام نخست نرخ سود بینبانکی را بهعنوان نرخ سود کوتاهمدت در یک کریدور هدفگذاریشده مدیریت کند. اجرایی شدن صحیح این سیاست به معنای کاهش وابستگی بانکها به اضافهبرداشت بانک مرکزی و خطوط اعتباری این نهاد خواهد بود، اما شرط مهم این است که هم بانکها بپذیرند و هم این امکان برای آنها فراهم شود که بتوانند به اصلاح ترازنامه خود اقدام کنند و شرط مهمتر اینکه دولت هم بپذیرد و ملزم شود تا حداکثر انضباط مالی را اجرایی سازد.
از حالا به بعد بانک مرکزی این امکان را پیدا میکند که بهجای تنظیم نرخ سود بانکی اعم از سود سپردهها و سود تسهیلات بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار، نرخ سود در شبکه بانکی را از مسیر عملیات بازار باز مدیریت کند و البته موفقیت بانک مرکزی در نهایت باعث کاهش هزینه تمامشده پول در شبکه بانکی خواهد شد و مسیر برای دنبال کردن نرخ تورم هدفگذاری شده بر مبنای سیاستهای پولی دارای انعطاف هموارتر از گذشته میشود. این در حالی است که اجرایی شدن عملیات بازار باز بانکی را نباید نقطه پایان اصلاح ساختار بانکی کشور قلمداد کرد و این انتظار میرود که بانک مرکزی همزمان با استفاده از ابزار جدید برای سیاستگذاری پولی به اصلاح ساختار بانکها، بازتنظیم رابطه بین بانک مرکزی و دولت و همچنین رابطه بانکها و بانک مرکزی گام بردارد.
واقعیت این است که با اجرایی شدن تدریجی عملیات بازار باز بانکی، از این پس بانک مرکزی از طریق بانکها به خرید اوراق قرضه یا اسناد خزانه دولت اقدام میکند و بانکها هم اجازه دارند بخشی از داراییهای خود را به خرید اسناد خزانه دولت اختصاص دهند و وقتی با کمبود نقدینگی مواجه شوند، این اوراق را به بانک مرکزی میفروشند و نقدینگی خود را از کانال بانک مرکزی تأمین میکنند. شرط سلامت این چرخه، البته در گرو انضباط مالی دولت است و اگر این شرط محقق نشود، چرخه ایجادشده با استفاده از ابزار عملیات بازار باز به مشکل برخواهد خورد؛ مگر اینکه هم استقلال بانک مرکزی حفظ شود و دولت به استقراض از بانک مرکزی روی نیاورد و هم اینکه بدهیهای دولت شفاف و بخشی از این بدهیها به اوراق پایدار و مطمئن تبدیل شود. نکته مهم دیگر این است که عملیات بازار باز یک ابزار پولی است و اگر از این ابزار بهدرستی استفاده نشود، امکان انحراف در سیاستگذاری پولی و ناکامی بانک مرکزی در رسیدن به اهدافی ازجمله مهار تورم دور از انتظار نخواهد بود.