احساس تنهایی و انزوای اجتماعی در میان سالمندان واقعیتی است که اکنون توجه بسیاری از صاحب نظران علوم روان پزشکی و روان شناسی را به خود جلب کرده است. منشأ بسیاری از حالات نامتعادل روانی مانند افسردگی، یأس شدید و خودکشی، احساس تنهایی است. برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنان، هم تنهایی آنها را برطرف میکند و هم منبع مفید و ارزشمندی از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار میدهد.
افسردگی نیز از مشکلات شایع دوران سالمندی است و بیشتر در میان سالمندانی بروز میکند که تنها زندگی میکنند. برای رفع احساس بطالت و بیکاری سالمندان، باید برنامههای جمعی برای آنها در نظر گرفت. سالمند احتیاج به امنیت روحی و جسمی دارد و باید مطمئن باشد که در هنگام ضرورت به کمکش خواهند شتافت.
جدیترین خطری که سالمندان را تهدید میکند، درانزواقرارگرفتن و طردشدن از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امکان ارتباط صمیمی و نزدیک با دیگران را از دست میدهد. تنهایی باعث میشود که فرد سالمند به تدریج دچار مشکلات روانی شود؛ بنابراین درک احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط اعضای خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی سالمندان نقش بسزایی دارد.
تغییرات دوران سالمندی تأثیرات عمیقی بر زندگی و بهداشت روانی فرد دارد. اگر شخصیت فرد انعطاف پذیر باشد، توانایی سازگاری با این تغییرات بیشتر خواهد بود. در این میان، اگر سالمند این تغییرات را در جهت منفی ادراک کند، میزان انعطاف پذیری و سازگاری او نیز کم خواهد شد.
سالمندان به اندازهای که دیگران به آنها به عنوان افراد پیر و ازکارافتاده نگاه میکنند، خود را ضعیف و ناتوان احساس نمیکنند. چنانچه فرد سالمند در خانوادهای گرم و صمیمی زندگی کند، بسیار راحت، آرام، مقاوم و بانشاط روزگار میگذراند. سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان، نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس میکنند و به این نیاز باید توجه شود و آن را برطرف کرد.
زن یا مردی که خود را زمانی صاحب قدرت و نفوذ میدانست، یک باره خود را تنها و بدون قدرت مییابد و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب میانجامد و موجب ناراحتی روانی سالمندان میشود.
گاهی ممکن است فرد از لحاظ فیزیکی پیر و فعالیت جسمانی اش محدود شده باشد، درحالی که از نظر روانی هنوز به آستانه پیری نرسیده و از روحیه خوبی برخوردار است. چه بسیار افرادی که از نظر سن فیزیولوژیک بسیار کم سن وسال، اما فرسودهتر از سن تقویمی خود هستند و چه بسا افراد مسنی که از نیروی جوانی برخوردارند. باید دانست که سالمندان درصورتی که تمایل واقعی داشته باشند، میتوانند قدرت یادگیری خود را حفظ کنند. ممکن است با گذر زمان از سرعت و شدت این توان کاسته شود، اما تواناییهای دیگر آنها مثل مهارتهای حل مسئله و مشکلات افزایش مییابد.
ارائه خدمات سلامت روان در طرح خودمراقبتی با هدف پیشگیری از بروز اختلالات و مشکلات روان شناختی و ارتقای سطح سلامت روان سالمندان و خانوادههای آنها انجام میشود. سلامت روان به وضعیت بهزیستی روانی فرد اشاره دارد که در آن فرد بتواند تواناییهای خود را دریابد، با فشارهای طبیعی زندگی کنار بیاید، به صورت مفید کار کند و مشارکت مطلوبی در جامعه داشته باشد. فراهم آوردن فرصتی برای به اشتراک گذاشتن ایده ها، احساسات، نگرانیها و مشکلات سالمندان با افراد متخصص، افراد همتا و نسلهای دیگر، موجب تقویت حمایت اجتماعی، کاهش احساس تنهایی و انزوا به عنوان یکی از عوامل خطر برای سلامت روان دوران سالمندی میشود.
در چند سال آینده با درصد زیادی از جمعیت سالمند روبه رو خواهیم بود. پیش رفتن کشور به سوی جمعیت کهن سال را به روشنی میتوان مشاهده کرد؛ بنابراین برنامه ریزی برای رفع مشکلات پیش بینی شده و نشده و تأمین نیازهای این گروه جمعیتی باید در رأس کارهای مطالعاتی و برنامه ریزیهای مهم کشور قرار بگیرد. درصورت نبود برنامه ریزی، موضوع سالمندی به چالشی بزرگ تبدیل خواهد شد. بدیهی است که اگر سالمندان آموزش ببینند که خودشان مراقب خودشان باشند، گامی مهم در حفظ سلامتی آنها برداشته شده است.
طرح پیشگیری از اختلالات شایع دوران سالمندی با تأمین خدمات غربالگری، ارزیابی و سطح بندی وضعیت سلامت روان مخاطبان و ارائه خدمات زودهنگام، مقرون به صرفه، شخص محور و مبتنی بر وضعیت سالمندان انجام میگیرد. فراهم کردن زیرساختهای لازم برای ارتقای سواد، سلامت روان میان سالان و سالمندان، خانوادهها و مراقبان آنها و توسعه آموزشی کارکنان خدمات سلامت روان از طریق ارائه آموزشهای مدون از اهداف این طرح است.
ایجاد روابط عاطفی باثبات از نیازهای اساسی سالمندان است. ارتباط صمیمانه اعضای خانواده اعم از همسر، فرزندان و نوهها با سالمند، برنامه ریزی برای گذراندن اوقاتی شاد در کنار سالمند، مشورت با آنان در تصمیم گیریها و... مواردی هستند که فرد سالمند را به احساس آرامش و نگرش مثبت به زندگی و اطرافیان و کاهش استرس و ناامیدی سوق میدهد. به طبع در چنین وضعی، سیستمهای دفاعی جسمی و روانی شخص سالمند توان مقاومت بیشتری در مقابل بیماریها و ناملایمات کسب خواهد کرد.
بیشتر سالمندان، فرزندانی در قید حیات دارند و تعداد زیادی از آنها با فرزندان خود زندگی میکنند یا زودبه زود آنها را میبینند. با این حال، در روابط بین سالمندان و فرزندانشان مشکلات حادی نیز به وجود میآید. مسائلی مانند محل سکونت، زندگی مشترک، خانه مستقل یا خانه سالمندان، استقلال یا نبود آن در زندگی شخصی بر روابط بین آنها تأثیرات عمیقی میگذارد.
در عین حال، این مسائل از اعتقادات مذهبی و اخلاقی و فرهنگ جامعه نیز تأثیر میپذیرد. در برخی موارد سالمندان با دوستان هم سن وسالشان راحتتر از فرزندان خود هستند؛ بنابراین قرار ملاقاتهایی ترتیب میدهند، با هم درباره خاطرات گذشته و دورشان صحبت میکنند و این کار پیوندهای عمیقی میان آنها به وجود میآورد.