نقره خانم تصدقت گردم. حالتان چطور است؟ اوضاع بر وفق مراد است؟ هم الان در عمارت حمام قجر قزوین از زیر دست دلاک و کیسه کش و حجام بیرون آمده داریم خیارسکنجبین میل میکنیم. گفتیم قلم کاغذ بیاورند چیزکی هم برای شما قلمی کنیم به یادگار بماند. حقیقتا از مشهد که راه افتادیم تا به قزوین رسیدیم اتراق کردیم یک چیزی خیلی ذهنمان را درگیر کرد.
در هر شهری که قدم میگذاشتیم و با اهالی اش اختلاط میفرمودیم اصرار اکید داشتند که شهرشان مرکز کاینات است و خداوند در هیچ جای دیگری شهری، چون شهر آنها خلق نکرده است. البت که حب وطن نشانه ایمان است و هرکس به سرزمین خودش باید و حتمی حب و ارادت داشته باشد، لیکن اینکه هی غر بزنی و بگویی فلان شهر قبل از ما و فلان شهر بعد از ما سهممان را خورده اند و حقمان را خورده اند و اگر رسیدگی شود فلان میشویم و بیسار میشویم خیلی خوشایند نیست و کاری از پیش نمیبرد.
راستش یک چیز دیگر هم دم گوشتان بگوییم نقره خانم، نرسیده به هر شهر و دیار و دهی یکان کاشی به چه عظمت نصب کرده اند که به مثلا فلان جا ... مهد فرهنگ و تمدن و هنر خوش آمدید. البت که ایران سربلند ما هر گوشه اش تکهای از آینه حقیقت و زیبایی و هنر و تمدن در خویش دارد، ولی اینکه بگوییم مهد فیلان و قبله گاه فلان هم یک مقداری آروغ فندقی است.
اگر هر کدام از این شهرها مهد تمدن زیبایی است خب نقره جان این همه ساختمان نما رومی مزخرف بی ریخت در گوشه گوشه این کوچههای شش متری تنگ و ترش چه میکند، اگر مهد صبر و مهد قناعت است این همه دعوا و این شلوغی راهروهای دادگاهها سر چیست؟
حقیقتش نقره خانم اینکه هی بنشینی بگویی شهرم و کشورم و پدربزرگم فلان بوده مثل این است که در چهل سالگی آورد ناشتا بدهی که کارنامه صنف اولت را نشان بدهی و بگویی همه نمره هایم بیست بوده و هیچ نمره کمی نداشته ام، میدانید نقره خانم این حرفها را نمیشود هرجایی زد و گوش محرم میخواهد.
جای نااهل بگویی محکوم میشوی، ولی که از شما محرمتر وعزیز تر. اگر مهد تمدنیم و فرهنگ این همه لیچار و فحش و تهمت و قضاوت در مجازی را که میدهد؟ این همه کامنت و تمسخر و این همه تهمت و بی اخلاقی در مطبوعات و کاغذاخبار از کجا میآید؟ مردمانی دیگرند از سیاراتی دیگر؟ یا رعیت ممالک خارجه اند؟
راستش شما که غریبه نیستید غصه مان میشود وقتی میبینیم و کاری از دستمان بر نمیآید، هزار رساله داریم در باب آداب جوانمردی و مروت و فتوت، هزار کتاب داریم در باب اخلاق و رسول شریعتمان که معروف است به معلم اخلاق.
دل پر دردی داشتیم نقره خانم سرتان را به درد آوردیم، اول هفتهای کامتان تلخ شد، حلال بفرمایید، به آقاجان و اهل بیت سلام برسانید، سه چهار روزی قزوین هستیم، مقادیری باقلوا و شیرینی و نان قزوینی هم ابتیاع کرده ایم به جوف همین سایه خدمتتان میدهیم میرزاعیسی خانه حمله دار بیاورد، بیشترک چیزی لازم داشتید، کاغذ بفرستید ابتیاع میکنیم، زیاده عرضی نیست، باقی بقایت جانم فدایت.