سرخط خبرها

حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن

  • کد خبر: ۱۵۴۳۲۴
  • ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۲
حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن
متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها وقتی وارد شرکت شد و در دفتر مدیر شرکت قرارداد شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را با دستمزد گزاف امضا کرد و خواست شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را آغاز کند، ناگهان چشمش به یک ویلن افتاد که بر دیوار مدیر شرکت نصب شده بود.

در یکی از سرزمین‌های منطقه اسکاندیناوی، مدیر یک شرکت دانش بنیان برای شبکه سازی و امنیت سیستم‌های کامپیوتری شرکت خود یک متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را که از بهترین متخصصان شبکه سازی و امنیت سیستم‌های منطقه اسکاندیناوی بود و دستمزد گزافی نیز می‌گرفت دعوت کرد تا طی یک روز کاری سیستم‌های شرکت را شبکه سازی و امنیت آن‌ها را استاد کند.

متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها وقتی وارد شرکت شد و در دفتر مدیر شرکت قرارداد شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را با دستمزد گزاف امضا کرد و خواست شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را آغاز کند، ناگهان چشمش به یک ویلن افتاد که بر دیوار مدیر شرکت نصب شده بود. پس رو به به مدیر شرکت کرد و گفت: آیا می‌توانم به این ویلن دست بزنم؟ مدیر شرکت گفت: بلدی؟ متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: بلی. مدیر شرکت گفت: بزن ببینم. متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها ویلن را برداشت و آن را کوک کرد و زیر گردنش گذاشت و با تسلط کامل با آن، آهنگی دشوار و پیچیده و زیبا را نواخت.

مدیر شرکت که خوشش آمده بود گفت: آفرین، چه خوب زدی. آهنگ شاد هم بلدی بزنی غم دنیا را فراموش کنیم؟ متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: بلی؛ و چندین آهنگ شاد و قردار نواخت و مدیر شرکت را شاد کرد.

مدیر شرکت سپس گفت: عالی بود. آهنگ غمگین هم بلدی بزنی دو قطره اشک بریزیم؟ متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: بلی؛ و چندین آهنگ غمگین نواخت و مدیر شرکت با آن‌ها گریه کرد و سبک شد. مدیر شرکت سپس گفت: آهنگ محلی هم بلدی بزنی یاد بچگی هایمان بیفتیم؟ متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: بلی؛ و چندین آهنگ محلی نواخت و مدیر شرکت به یاد ایام کودکی خود در حالتی نوستالژیک فرو رفت.

در این لحظه ساعت اداری به پایان رسید و متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: خب. دستمزد مرا بدهید تا بروم. مدیر شرکت گفت: عه. ولی سیستم‌های شرکت که شبکه نشده اند و امنیت هم ندارند. متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها گفت: من به دعوت شما آمدم و هر کاری را که شما گفتید انجام دادم و حالا دستمزدم را می‌خواهم. مدیر شرکت وقتی دید حق با اوست، دستمزد گزاف وی را پرداخت کرد و همه حس‌های خوبی که با شنیدن موسیقی ویلن به وی دست داده بود پرید و غمگین و افسرده و ملول و مکدر شد.

در این لحظه متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها که متوجه گرفته شدن حال مدیر شرکت شده بود، به وی گفت: بدان که دستمزد نوازندگی من چندبرابر دستمزد شبکه سازی و امنیت سیستم‌های من است، اما به خاطر گل روی شما و از آنجا که می‌دانم اوضاع اقتصادی خراب است و کار‌ها خوابیده است و پرداخت وام‌های دانش بنیان‌ها هم به تعویق افتاده است، من از تو همان دستمزد طی شده برای شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را می‌گیرم. مدیر شرکت وقتی فهمید سرجمع برد کرده است، از غم و افسردگی و تکدر و ملولیت رها شد و بار دیگر به آینده شرکت‌های دانش بنیان امیدوار گشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->